۱۳۸۵ اسفند ۳, پنجشنبه

درحاشیه یک خبر:

درروزنامه اعتماد که صبح امروز در تهران منتشرشد، خواندم که «44 نشريه دانشجويي دانشگاه اميرکبير در نامه يي به رئيس اين دانشگاه نسبت به فشارهاي وارده به نشريات دانشجويي و ايجاد محدوديت براي فعاليت آنها اعتراض کردند»
به محتوای این خبر کار ندارم و مد نظر من نیست. واما اگر بپذیریم که این تمامی نشریه هائی نیست که در این دانشگاه منتشر می شود- چون لابد هستند نشریه هائی که « تحت فشار» قرار نمی گیرند و درنتیجه اعتراضی هم ندارند- در آن صورت، تفسیری که من بر روی این خبر می گذارم به این صورت در می آید.
اگر قبول کنیم که تعداد نشریه های دانشجوئی دراین دانشگاه به احتمال زیاد از این تعداد هم بیشتر است آن گاه، به گمان من، علت اصلی کثرت نشریات نه اعتقاد ما به دموکراسی و آزادی بلکه دقیقا درراستای عکس آن است. یعنی به این ترتیب، استبدادسالاری نهفته درذهنیت ایرانی ما به نمایش گذاشته می شود. چرا این تفسیر عجیب را برروی این خبر می گذارم؟
این کثرت نشان می دهد که دانشجویان عزیر قادر به کار جمعی و تعاون وهمکاری با یک دیگر نیستند و دلیل اصلی اش هم این است که درذهن شان « تفاوت عقیده » را قبول ندارند. اگر اندکی کلی تر گفته باشم در ذهن ما ایرانی ها، دیگری حق وحقوقی ندارد. از منظری که من به دنیا می نگرم این یعنی عین استبداد. همین ذهنیت است که وقتی به قدرت می رسد بساط سانسور وسرکوب راه می اندازد. والسلام. یا مثل من فکر می کنی و یا برو و کشکت را بساب. ( در این جا برو ونشریه خودت را دربیاور). البته همین است در حوزه های دیگر. یادتان هست که وقتی نوبت انتخابات ریاست جمهوری می شود بیش از 1000 هزار نفر اسم می نویسند و من نمی دانم اگر مداخلات بی رویه شورای نگهبان نباشد، تکلیف انتخاباتی با بیش از هزار کاندید چه می شود؟ لابد به جای ورقه انتخاباتی باید به انتخاب کننندگان یک دفترچه 40 برگ بدهیم!!!
راستی شما چه فکر می کنید؟

0 نظر: