۱۳۸۷ فروردین ۲, جمعه

سنگ بزرگ علامت نزدن است....

وقتی اقای احمدی نژاد از طرح بزرگ تحول اقتصاد کشور حرف می زنند من نمی دانم چرا فکر می کنم که مردم باید از همین حالا سنگربندی را شروع کنند تا خیلی به آنها سخت نگذرد. بخش عمده ای از وعده هائی که می دهد قدیمی اند و بارها ازایشان « داستانش» را شنیده ایم. از جمله ریشه کنی ویژه خواری ها و تبعیض ها و بعد می رسیم به رفع ناکارآمدی ها د ر تولید و در توزیع منابع بانکی و ثروت....من فکر می کنم که اگر کسی برنامه جدی داشته باشد و طول و عرض مشکل را بشناسد اندکی سنجیده تر سخن خواهد گفت. به نظرم آقای رئیس جمهور این اشراف را ندارد ولی دوسه سالی است که با وعده های توخالی گذران کرده است. وعده که خرج ندارد. چرا وعده بیشتر ندهند. یاد روایتی می افتم که شاعری شعری خواند که حاکم را خیلی خوش آمده بود، حاکم گفت فردا می گویم ده هزار درهم به تو بدهند. فردا آمد ورفت و از درهم ها خبر نشد و فرداهای دگر. سرانجام شاعر منتظرالوجوه دل به دریا زد واز شاه علت خلف وعده را پرسید. شاه بدون این که به روی خودش بیاورد خلف وعده را نپذیرفت فقط گفت، ببین در آن شب تو شعری خواندی که ما خوشمان آمد و ما هم چیزی گفتیم که تو خوشت آمده بود. همین. با هم بی حسابیم.
می گویم آیا ممکن است که شرکت مردم در انتخاباتی که نتیجه اش از پیش معلوم بود، آقای احمدی نژاد را آن قدر « خوش» آمده است که الان چیزی می گوید تا مردم هم خوششان بیاید!
الله العلم بالحقایق الامور.....

0 نظر: