۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

من و این نوابغ اقتصادی دولت!

من تا بحال براین گمان باطل بودم که چون خودم به قول بعضی از دوستان « اقتصاد» نمی فهمم، در فهم سیاست های اقتصادی دولت فخیمه مشکل دارم. امروز دیدم ای دل غافل علاوه بر نفهمیدن « اقتصاد» من حتی « زبان فارسی» اعضای این دولت فخیمه را هم نمی فهمم.دارد ترس برم می دارد که نکند دوستان دیگری پیدا بشوند و بگویند خوب مرد حسابی از زمان پادشاهی مظفرالدین شاه در فرنگ بودی آن هم دراین انگلیس که هوای شاشوئی هم دارد خوب روشن است که فارسی ات نم می کشد و خراب تر می شود. باری داشتم از روی فرمایشات وزیر بازرگانی تازه مشق می نوشتم. دیدم ای امان من که حرفهایش را نمی فهمم. مسئولیت آن چه مستقیم نقل می شود به گردن وزیر است نه من:« فرهنگ صادرات باید در بین مردم تبیین شود». راستی « فرهنگ صادرات» یعنی چی! اگر مازاد تولید نباشد، چی را باید صادر کرد! گیرم که فرهنگ اش را هم تبیین کردید! [ البته زیاد می بینم که دوستان ساکن ایران که فارسی شان باید قاعدتا خوب باشد یک « فرهنگ» را می بندند به خیک یک چیز دیگر، مثل ترافیک و فکر می کنند دارند خیلی هم علمی حرف می زنند!برمردم عادی حرجی نیست اگر پرت و پلا بگویند ولی وزیر تازه در اولین روز بخواهد به مردم عادی تاسی کند، خوبیت ندارد]« قیمتهای جهانی و شرایط نامساعد آب و هوایی بر حوزه بازار فشار وارد می کند، افزود: می توان با ذخیره سازی فشارها را تحمل کرد و اجازه نداد مصرف کننده آسیب بییند». با آن چه که از سیر تغییر قیمت های جهانی می دانیم این نباید رو به بالا باشد- مگر این که زحمت کشانی که زحمت واردات را می کشند یک کم زیادی بکشند به روی قیمت ها که به کوری چشم استکبار و با همت دولت فخیمه می کشند. آیا منظور وزیر از« ذخیره» ، برای تخفیف مشکل، واردات شکر و برنج و چای نیست که آن گونه که از آمارها برمی آید اندکی هردمبیلی افزایش یافته اند و موجب شده که برنج روی دست شالیکاران شمال و شکر روی تولید کنندگان داخلی باد کند. حساب بازار چای دیگر از دستم دررفته است.
ضمن تقدیر از وزیر پیشین گفت « نگاه سیستماتیک میرکاظمی کشور را در مسیر علمی و تجاری حرکت داد به نحوی که با وجود چالشهای فکری تعریف جدیدی از نقش صادرات و واردات به جامعه ارائه شد».
خواهش می کنم بیش از یک بار این جمله را بخوانید و اگر فهمیدید چه می خواهد بگوید، لطفا به من هم خبربدهید. گناه دارد... من ده بار این جمله را خواندم و بالاخره هم نفهمیدم چی به چی هست اینجا!
« نگاه سیستماتیک» به چی؟ مسیر علمی و تجاری دیگر چه مسیری است! تازه یعنی چی! اگر سیستماتیک یعنی « سیستم دار»، باز یعنی چه سیستمی و برای چی؟ راستی این تعریف جدید دیگر چه معجونی است: آیا یعنی، تا می توانی وارد کن اگر هم صادرات نداشتی مهم نیست. خدا برکت بدهد به پول نفت! تا داریم وارد می کنیم ووقتی که تمام شد که « خدا کریم است»، تا آن روز کی مرده، کی زنده! تازه، « هرآن کس که دندان دهد، نان دهد».
« غضنفری با تاکید بر اینکه باید تعریف جدیدی از بازرگانی که مبدا آن از تصدی میرکاظمی بر این وزارتخانه شروع شده است ارائه شود»
تعریف « جدید» از بازرگانی دیگر چه صیغه ای است؟ خوب بشود، ما که بخیل نیستیم!
با این که گفته بود « اعتماد کردن به بخش خصوصی در اصل 44 واقعیت دارد و این مهم شعار نیست چون از این طریق هزینه های تولید کاهش خواهد یافت» ولی کمی بعد می گوید «70 میلیون مردم از دولت انتظار دارند قیمتها و نوسانات بازار را به تعادل برساند» و این اگر درست فهمیده باشم یعنی این که « بخش خصوصی» لطفا مزاحم نشوید! اگر نادرست فهمیدم لطفا تصحیح بفرمائید!
و ظاهرا فرمایشات خود را این طوری تمام می کنند: « در بحران جهانی صدای تولیدکننده ها شنیده شد ولی باید از مصرف کننده و نظام کیفی نیز دفاع شود». الله اکبر! عجب گیری افتاده ام امروز! « نظام کیفی» یعنی چه نظامی! آیا یعنی، نظامی که به آدم « کیف» می دهد! یاچی؟
برای این که فکر نکنید این وزیر تازه از وزیر قبلی بیخود تعریف کرده، این هم فرمایشات وزیر سابق بازرگانی در همین مراسم که نه اقتصادش را می فهمم و نه فارسی اش را: میرکاظمی گفت در دوران پس از پیروزی انقلاب « سرمایه گذاری های زیادی شده اما بسیاری از این سرمایه گذاریها منجر به افزایش تولید ناخالص ملی نشده بلکه تنها ظرفیتها را افزایش داده است». اگرسرمایه گذاری های زیادی شده و « « ظرفیت ها» هم بالا رفته، قاعدتا باید منظوروزیر قبلی بازرگانی ووزیر تازه نفت، « افزایش ظرفیت تولیدی» باشد. اگر این طوری است پس چرا تولید ناخالص ملی « افزایش پیدا نکرده است! فکر می کنم دلیل اش را می دانم. هرچه هست و نیست زیر سر این جورج سوروس است و احتمالا ماکس وبر و شاید هم حجاریان و ابطحی......
آقا جان، یکی نیست به من بگوید مرد مگر مرض داری! سرت را بینداز پائین و نان و ماستت را بخور چیکار داری به این نوابغ!

0 نظر: