۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

سه نامه و سیصد کتاب شاهد که چرا عقب مانده ایم!

من معمولا درباره این جور مسایل چیزی نمی نویسم ولی الان می بینم اگر این حرفها را از سینه ام بیرون نریزم نمی توانم بخوابم. من نمی دانم این چه مصیبتی است که دست از سرمان بر نمی دارد. از ملا و روشنفکر بگیرتا حضرت مستطاب احمدی نژاد و یا معاون اول ایشان و یا وزیر خارجه اش متکی نمی دانم چرا به جای این که حرف حسابشان را بزنند معمولا فحش نامه صادر می کنند. به حکومتی ها نمی پردازم که واقعا دیگر گندش را درآورده اند ولی از روشنفکران نمی توانم بگذرم. اول از اینجا راه افتادم. ای کاش نویسنده که اتفاقا نویسنده خوبی هم هست فکر نمی کرد که یک وظیفه تاریخی دارد که به هرچیز و همه چیز عکس العمل نشان بدهد آنهم عکس العملی که اصلا شایسته خود او نبود. آدم یاد آن کسی می افتد که رفته بود دواخانه و نفت می خواست. خوب مسعود خان نقره کار، می خواهی به چند تا آدم دیگر فحش بدهی خوب فحش بده تو را جان مادرت بحث های روشنفکری دیگر نکن. اگرچه آن نامه ها را دیده بودم ولی دروغ چرا! نخوانده بودم تا امشب. نامه آقای دوستدار به هابرماس را که هرچه زورزدم تا به آخر نتوانستم بخوانم. نویسنده ازجمله خواسته با دیگرانی که البته حضور ندارند و مخاطب او هم نیستند تصفیه حساب کند! خوب باشد. ولی، وای به حال وروز مملکتی که فیلسوفانش این چنین اند! من نمی دانم چه شد و چه پیش آمد که دراین 8 سال گذشته آقای دوستدار به صرافت نامه نگاری به هابرماس نیافتاده بود!( از قرار هابرماس در سال 2002 به ایران سفر کرده بود) و حالا که افتاده چرا این! و این زبان! آیا نمی شود بدون فحاشی و توهین به کسی با او مخالفت کرد؟
و بعد رسیدم به نامه ای که سه تن دیگردرباره نامه آقای دوستدار به هابرماس نوشتند.اگرچه درباره دو تن اطلاعات زیادی ندارم ولی برای حمید دباشی احترام زیادی قائلم و از نوشته هایش بسیار آموخته ام ولی نمی دانم چرا این زبان قلدرمابانه دربرخورد به کسی که به قول نویسندگان حتی یک اثرقابل ذکر فلسفی ننوشته است بکار گرفته می شود. اگر این چنین است پس شما رئوسا چرا این نامه را به هابرماس نوشته اید! و اما اگردوستدار آنی نیست که ادعا می کنید و به همین دلیل هم لازم دیدید به هابرماس درباره نامه اش نامه بنویسد، پس چرا به هابرماس و خوانندگان نامه خود دروغ می گوئید!
من که حالم از هرسه گروه بهم می خورد.... بی تعارف، حالت قی دارم....

1 نظر:

ناشناس گفت...

آقای سیف از کله مذهبی مثل مصباح یزدی فلسفهء انسانی وتفکر فلسفی بیر ون نمی آید کنجی ودباغی وصدر که علیه دوستدار پرت وپلا نوشته اند خاک در چشم مردم می ریزند باید اینها را افشا کرد امام رضا حضرت معصومه امام حسین محمد رسول الله علی بن ابی طالب رجوی دکتر شریعتی متفکر فلسفی نیستند بلکه پرت وپلا بافتند آن هائی که رازی وابن سینا وفارابی را فیلسوفان اسلامی می دانند جعل تاریخ می کنند از مطالعهء قر آن ادم فیلسوف نمی شود حافظ بزرگ ما اندیشه های خود را از عرفان ایرانی گرفت که هیچ ربطی به اسلام ندارد