۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

یادداشتهائی از سر بی حوصلگی- 4


یکی از نیازهای فرهنگ خودکامه حاکم برایران این است که باید مبلغ دگر هراسی بود یعنی از همان ابتدای زندگی دائم ما راازدیگران می ترسانند. اگراندکی دقت کنید متوجه می شوید که ما معمولا مبلغ بدترین نوع عدم اعتماد به دیگران هستیم. ظاهرا بقیه ابنای بشر کاری ندارند غیر از این که بکوشند و بخواهند از سرما کلاه بردارند ویا برسرما کلاه بگذارند. البته اشکال دگرهراسی همه جا یک سان نیست ولی جوهر و گوهرشان یک سان است. خودکامگی برای تداوم زندگی نکبت بارش نیاز دارد که آدمهائی که درچنین جامعه ای زندگی می کنند اتمیزه بوده و نتوانند با یک دیگر رابطه انسانی برمبنای همکاری و تعاون داشته باشند. لازمه همکای و تعاون هم این است که طرفین باید بتوانند به یک دیگر اعتماد کنند ولی فرهنگ خودکامه حاکم برعدم اعتماد به دیگران استوار است. راستی آیا شما درایران شهری را می شناسید که در آن محله ای نبوده باشد که براساس خرافات رایج اگر شما به آن محله می رفتنید قرار بود شما را بگیرند و روغن تان را بکشند.... نتیجه دگرهراسی پراکندگی است و پراکندگی هم زمینه استواری است برای تداوم استبدادو خودکامگی.

0 نظر: