۱۳۹۴ تیر ۲۷, شنبه

شبکه های تهاتری: درس هائی ازبحران آرژانتین برای یونان



مارینا سیترین

چگونه آرژانتینی ها بحران اقتصادی شان را از سرگذراندند؟ آیا وضع شان اکنون بهتر است؟ برسراشغال کارخانه ها چه آمده است؟ آیا به راستی میلیونها تن در شبکه های تهاتری مشارکت کرده بودند؟ آیا آنها واقعا پول نوئی ابداع کرده بودند؟
این بعضی از پرسش هائی است که یونانی ها درموارد مکرر بخصوص در هفته های اخیر و درپیوندبا بحران اقتصادی شان و امکانات بالقوه برای  خودسازمان و بقا  از من پرسیده اند. اولین سفر من به یونان زمانی بود که یک برنامه تاریخ شفاهی که من درباره « صدای قدرت توده ای در آرژانتین درباره شورش توده ای و اشکال سازمانی درآرژانتین پس از بحران  2001 تهیه کرده بودم به یونانی ترجمه شد. من پس ازآن درموارد مکرر به یونان سفرکرده ام و آخرین بار هم چند روزی قبل از رفرراندم که در آن یونانی ها به سیاست ریاضت اقتصادی و زورگوئی اتحادیه اروپا یک جواب نه قاطع داده بودند.
دراین مقاله من به دو دلیل روی شبکه تهاتری آرژانتین تمرکز می کنم. اول این که این پرسش مشخصی است که دریونان به تکرار ازمن پرسیده شد و دوم این که چند شکل کانکرت سازما نی و هم چنین درسهائی که از این تجربه می توان آموخت. علت دیگر این که درسرتاسر یونان اشکال مختلف تهاتر وجود دارد در سطح روستاهای محلی که ریشه در تاریخ دارد و دردرون و هم چنین بین خانوارها و بطور کلی فعالان روزافزونی که درسطح اجتماع فضاهائی برای مبادله براساس تهاتر ایجاد کرده اند. دراین فرهنگ تهاتری پرسش های مقدماتی وجود دارد که چگونه این شبکه ها را می توان گسترش داد- اگرقبول داریم که آنها اساس مناسبی برای یک شبکه ای براساس واحد پولی هستند و از سوی دیگر از دولت برای تداوم کار اینها چه کمک هائی باید خواست.
« درهرحوزه ای به خاطر این روابط تهاتری مردم توانستند چیزی برای خوردن پیدا کنند. ما همه درگیریم و این همه ما را تغییرداده است»[1]. برآوردها تفاوت می کند ولی درسال اول پس از بحران اقتصادی در آرژانتین بین 4 تا 7 میلیون نفردراین شبکه های تهاتری مشارکت داشتند. برای شماره کثیری از مردم این یعنی تفاوت بین بقا و عدم بقا، خوردن غذای از نظرتغذیه مناسب ویا فقدان آن، داشتن ضروریات زندگی با نداشتن آنها. اگرچه پس از سقوط اقتصادی سال 2001 شبکه با مشارکت تعداد کثیری رشد کرد ولی درتاریخ آرژانتین تاریخ  درازدامنی از تهاتر کالا با کالا وجود دارد همان طور که دردیگر کشورها هم چنین است.
پس از 2001 دو وجه از تحولات درآرژانتین منحصر بفرد بود یکی گستردگی مبادله خدمات بود برای کالاها یا خدمات دیگر و دوم شیوه ارزش گزاری برروی این مبادلات. مبادله خدمات با سقوط کامل اقتصادی آغاز شد به این خاطر که مردم یا پول نداشتند یا به پولی که داشتند دسترسی نداشتند. مردم  دیگر نمی توانستند کالا یا خدمات را خریداری نمایند و مبادله را آغاز کردند مبادله تعمیر لوله کشی آب تا نیاز بیشتر شان به خدمات روان درمانی. مبادله برای هرخدمتی که به تصور آید آغاز شد. دربعضی نقاط یک خدمت با خدمت دیگر مبادله می شد و دوطرف مبادله برروی زمان یا نوع خدمتی که قرارا ارزشی مساوی داشته باشند تصمیم می گرفتند. دربعضی نقاط دیگر خدمات با کالا مبادله می شد همان طور که نیکولاس و جیسلا توضیح می دهند: « من ( جیسلا) از مردم عکس می گرفتم و آنها را با بلیط اتوبوس  یا هرچه دیگری که نیاز داشتم معاوضه می کردم»
پیش از سقوط اقتصادی بعضی از فعالان محیط زیست شهری برای استفاده از کوپن به عنوان معیار ارزش برای مبادله تجربه ای را آغاز کرده بودند تا مردمی که پول نداشتند بتوانند آن چه را که نیاز دارند به دست بیاورند. تجربه آنها در کوایلمس- در نزدیکی بوئنوس آیرس- قبل از 2001 آغاز شده بودو پس از سقوط اقتصادی به عنوان الگو برای مبادله کالاها و خدمات مورد استفاده قرارگرفت. شیوه ای که این نظام کار می کرد به این صورت بود یعنی منطقه ای درنظر گرفته می شد که تهاتر در آنجا بود و اصطلاحا به آن کلوپ تهاتری می گفتند و مردم درآن منطقه به این شبکه می پیوستند ( که اصطلاحا  به آنهم می گفتندnodo  « پول نیست»). هرشخصی که به شبکه ای می پیوست باید ابتدا درچند جلسه آشنائی با مقررات شرکت می کردو از آنها خواسته می شد فکر کنند چه می توانند برای مبادله به شبکه بیاورند- این یکی از قواعد مشارکت بود. ایده اصلی این بود که هرشخص هم مصرف کننده بود و هم تولید کننده ( به آنها می گفتند prosumers). هرنودو واحد خود مختاری بود و قواعد خود را وضع می کرد، یعنی چه میزان اعتبار- برای استفاده در مبادله ( چیزی شبیه به شبه پول- ا.س)- یک شخص برای مشارکت دریافت می کرد. همه مشارکت کنندگان قواعد مشابه داشتند و استفاده از پزو- واحد پول رسمی- ممنوع بود. مبادله واقعی بانرخ مبادله متفاوت انجام می گرفت می توانست یک ساعت باشد یا چند ساعت می توانست یک باردرهفته باشد یا چند بارو درمحل های مختلف می توانست انجام بگیرد، از مراکزاجتماعی و پارکها تا محل های کاری برای رفع خستگی و احیای توان. درابتدای 2002 بیش از 5000 کلوپ تهاتری وجود داست که چندین هزار نفر درکدام از این کلوپهامشارکت داشتند.
نیکلاس شیوه کاراین کلوپها را به این صورت توصیف می کند : « شما کالاهای خام را خریداری کرده وبا آنها کالاهای دیگری برای فروش تولید می کردید. برای مثال شما آرد و شکر و مواد اولیه دیگر خریداری کرده با آن کیک و نان درست می کردید. شما بعضی از تولیدات را می فروختید یا مبادله می کردید و با آن می توانستید همان موادی که برای ساختن کیک لازم بود را خریداری نمائید و بعد برای تهاتر بعدی کالاهای بیشتری داشتید ویا می توانستید میوه بخرید و یاهرچه دیگری که می خواستید بخورید. و بعد همه چیز دوباره شروع می شدو این بار مثلا مقیاس بزرگتر می شد و شما آن را برای ویزیت یک دکتر مبادله می کردید. به این شکل و برای مدتها این سیستم بخوبی کار کرد».
واما مدتی بعد  با وجود مشارکت میلیونها آدم دراقتصاد تهاتری، این اقتصاد سقوط کرد. حدودا در همان موقع، سه انگیزه اولیه اش از سوی دولت متوقف شد. یعنی تعداد زیادی از افراد بازداشت شده و به ایجاد و مبادله واحدپول غیرقانونی متهم شدند و میلیونها اعتبار( شبه پول) سرازیر بازارهای تهاتری شد و تورم از کنترل خارج گشت. اقتصاد براساس اعتبار وتهاتر فروپاشید. این واهمه که تعداد بیشتری بازداشت خواهند شدو سقوط باز هم بیشتر اقتصاد تهاتری باعث شد تا مردم به شیوه های دیگر بقا به غیر از تهاتر فکر کنند که درواقع فاقد یک واحد اندازه گیری ارزش بود. درنتیجه فعالیت های تهاتری به شدت کاهش یافت.
از 2009 به این سو شبکه های تهاتری درآرژانتین دوباره شروع به رشد کرد ولی درمقایسه با سالهای پس از بحران 2001 فعلا بسیار ناچیز است.
ولی در جواب به سئوالی که خیلی از یونانی ها می پرسند که ازتجربه آرژانتین چه درسهائی می شود گرفت. احتمالا اولا درس این است که دولت سیریزا را متقاعد کنید که مشارکت درشبکه های تهاتری را یک جرم نشناسد و ممنوع نکند- حالا هر معیاری برای ارزیابی ارزش ایجاد نمایند. این می تواند به صورت یک قانون باشد- یک قراردادکتبی- حالا به هرطریقی که توافق صورت بگیرد که آن چه که اتفاق می افتد دائمی است. دوم این که باید از تقلب گسترده ای که در تولید شبه پول پیش آمد درس بگیرند- البته در آرژانتین عقیده عمومی براین است که دولت درکار شبکه های تهاتری خرابکاری کرده بود اگرچه هیچ ضمانتی وجود ندارد که گروه بدخواه دیگری همین کاررا نکند. ولی چگونه می توان با این کار مقابله کرد؟ یک پیشنهاد این بود که واحد شبه پول را دائما عوض کنید. دوم این که از مرکب های ناپایدار استفاده کنید که پس از مدتی پاک می شود درنتیجه انباشت این واحد شبه پول ممکن نیست. من تردید ندارم با دانشی که درباره چالش آرژانتینی ها دراین خصوص دارم یونانی ها می توانند یک راه حل بدیع پیدا کنند.
ازهمه مهم تر این است که میلیونها آرژانتینی توانستند با مبادله آن چه که داشتند یا می توانستند تولید کنند به زندگی ادامه دهند. درحالی که یونان از نظر جغرافیائی عمدتا یک جزیره است ولی از نظر سیاسی یک جزیره نیست. نهضت ها و گروه های زیادی از سرتاسر جهان مشتاق اند از کوشش مردم برای سازمان یابی از پائین  برای بقاحمایت کنند. نه فقط برای بقا بلکه این احتمال وجود دارد که  سازمان یابی جامعه از پائین نه فقط بازسازی که تحدید سازمان شود. تهاتری با یک معیار ارزش یکی از ابزارهای بیشماری است که دراین فرایند وجود دارد. شاید یونان نه فقط می تواند شیوه بدیل مبادله برای خود را نشان بدهد بلکه آغاز گر فرایندی جهانی باشد برای ایجاد شبکه های مبادله ای که دربیرون از اقتصادسرمایه داری عمل کنند. همان طور که آرژانتین آموخت بحران می تواند امکانی برای نوآوری باشد. نهضت های درسرتاسر جهان نگرانند تا به هر شیوه ای که می توانند از نهضت مردم یونان حمایت کنند.  





[1] Nicolas, sub.coop, a conversation in Buenos Aires, Argentina in 2003)

0 نظر: