۱۳۹۴ شهریور ۲, دوشنبه

طرح های امپراطوری برای ایران

پپه اسکوبار

به راستی دولت اوباما درباره ایران می خواهد چه بکند؟ چه نوع محاسبات استراتژیک  باعث شد به اینجا برسیم که درواقع یک تغییر تاکتیک مهم ژئوپولیتیک است؟
رئیس جمهور اوباما حتما به این نتیجه رسیده است که دیوار 36 ساله عدم اطمینان علیه ایران درحال فروریزی است.  سروران واقعی جهان در واشنگتن- آنها که به واقع دولت را کنترل می کنند- همیشه می دانستند که شلوغ بازی در باره« سلاح اتمی»  بکلی دروغ بود. این بخشی از تصمیم استراتژیک بود تاجمهوری اسلامی تا جائی که عملا ازغرب منزوی بشود و درنهایت تغییررژیم با زور انجام بگیرد. « این سیاست» با سرشکستگی ناموفق بود. در نتیجه طرح ب اوباما رسیدن به یک توافق اتمی بود.
پس از رسیدن توافق چرا تهران را تحریک نکنیم تا با غرب برسراداره خاورمیانه همکاری کند و یعنی رسما وارد شود وحتی بهتر ازآن کمک کند تا داعش را شکست بدهیم.
این درواقع پژواک تاریخی جالبی اززمان شاه خواهدبود- ژاندارم پیشین خلیج[ فارس] که وقتی با انقلاب اسلامی از قدرت خلع شداستثنائی بودن را به صورت دهه ها ناآرامی درآورد.
بعلاوه دولت اوباما و بعضی از جناح های درون دولت فدرال به نظر می رسد اعتقاد دارند که رهبری جناحی تهران وقم- به آنها امکان می دهد که از آن برای پیشبرد منافع امریکا بهره برداری نمایند.
حتی قبل از توافق لوزان و درراستای رسیدن به توافق وین تحت عنوان« بحث درباره مسائل منطقه ای» جان کری، وزیر امورخارجه امریکا، وزیر امورخارجه ایران جواد ظریف و سرجی لاوروف وزیرامورخارجه روسیه این مباحث را بحت کرده اند.
دریک تصویر بزرگترو بی خبرازپیچیدگی ناشی از مشکلات تکنیکی، سروران واقعی جهان که دولت درسایه شان دولت اوباماست- هم به بررسی یک معادله ساده پرداختند. گاز ایران درنهایت باید جایگزی گازروسیه بشود برای عرضه کردن به اتحادیه اروپا. روسیه باید و حتما لطمه خواهد خورد.
حالا بماند که گسپرام از دو نظر یک ماشین تجاری عظیم است. وحدت اقتصادی اروپا و آسیا و هم چنین نادیده بگیرید که گسپرام درحال سامان دهی فعالیت های مهمی درپیوند با انرژی با تهران است.
با این هم جنگ انرژی هیچ گاه متوقف نمی شود. رژه گسترش طلبانه ناتو درهمسوئی با واشنگتن با موفقیت درکار جریان جنوب خرابکاری کرده است و حالا واشنگتن دست به هرکاری خواهد زد تا جریان ترکیه را هم خراب بکند و می کوشدتایونان صدمه دیده از ریاضت اقتصادی را وادارکند به جریان لوله گازی و نفتی نپیوندند. حیرت آور است ولی به نظر می رسد که یک بار دیگر ایران به عنوان نامزد محبوب امریکا درجریان لوله سازی آینده درآمده است.
به رهبر گوش کنید.
وزیرامورخارجه ایران جواد ظریف این روزها درگیر « فروش» توافق با پنج به اضافه یک به افکار عمومی داخلی بود. او دائما تکرار می کند که همین که شرکت های خارجی وارد ایران بشوند آنها به صورت مانعی در مقابل برقراری مجدد تحریم ها عمل خواهند کرد که درحال حاضر برای نئو محافظه کاران و نئولیبرالهای محافظه کارمقدس شده است. طرحریزان ایرانی سرگرم برنامه ریزی برای بازسازی بخش های مختلف اقتصاد هستند- پروژه های نفت و گاز ایران- اغلب با داده هائی از سوی شرکت های عمده خارجی- که تا 2020 برآورد می شود ارزش اش 185 میلیارددلار باشد. در20 ژوئیه شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا توافق وین را تصویب کرد و 7 قطع نامه پیشین از 2006 به این سوکه این تحریم ها را وضع کرده است لغو کرد. عکس العمل کنگره امریکا- دست نشانده شرکتها به این تصویب- ناامیدی و ا ستیصال بود. ای کاش کسی برای این جمع توضیح می داد که این یک توافق بین المللی است. اتحادیه اروپا ولی در 21 ژوئیه این توافق را تصویب کرد چون اعضای اصلی اتحادیه مشتاق به برقراری مناسبات تجارتی اند و الان به صورت کاروان عازم ایران اند. حالا که قطع نامه شورای امنیت تصویب شده است، تا 90 روز دیگر قرار است تحریم ها لغو شوند. اگرواقع بینانه برخورد کنیم اغلب تحریم های سازمان ملل و اتحادیه اروپا و حتی بعضی از تحریم های شخص ثالث امریکا دراوایل 2016 لغو خواهد شد. واقعیت این است که هرچه که مبارزه نئو محافظه کاران و یا اسرائیل و عربستان سعودی باشد ساختار اصلی تحریم ها بخصوص مالی ودرعرصه بانکداری دیریا زود فرو می پاشد. ایران بزودی برای تجارت برای همه کشورهای اروپا و آسیا باز می شود. در18 ژوئیه حتی قبل از رای سازمان ملل ولایت فقیه ایران آیت الله خامنه ای دوباره با یک ضربه واردماجرا شد که توضیح بدهد ایران از نظر ژئوپلیتیک به کجا می خواهد برسد. او تاکید کرد« توافق اتمی سیاست تهران را دربرابر « استکبار» دولت امریکا تغییر نخواهد داد. جان کری دلخورشد انگار که براساس محاوره های طولانی اش با ظریف او خبر نداشت.
خوب پس چه می توان گفت. هویج پیشنهادی واشنگتن توفیقی نخواهد داشت همان طور که چماق امریکا موفق نشد. آن چه ایران برای دوره پسا تحریم می خواهد آن چیزی است که در بازی جدی آسیا و اروپا درحال شکل گیری است، ادغام بهم پیوسته که از راه ابریشم جدید به رهبری چینی ها و همین طور اتحادیه اقتصادی آسیا واروپا به زعامت روسیه و تامین مالی پروژه های زیربنائی از سوی بانک توسعه جدید بریکز، و بانک سرمایه گزاری زیربنائی آسیائی- به رهبری چین را شامل می شود. ایران می خواهد به سازمان همکاری شانگهای بپیوندندو به فرایندی که از سوی کشورهای آسیا و اروپا برای کنار گذاشتن دلار درجریان است و می خواهد که تجارت و بازرگانی طبیعی با اروپا داشته باشد.
سه امیگو های آسیا و اروپائی     
استراتژی جدید پنتاگون به روشنی توضیح داده است که موضوع اصلی برای سروران جهان- مستقل از این که چه کسی درکاخ سفید جاخوش کرده است- این است که ازنظر استراتژیک روسیه و چین را منزوی کرده و شراکت استراتژیک شان را بهم بزند. هرچقدر که این سیاست غیرواقعی باشد وممکن است به صورت جنگ گرم دربیاید، پنتاگون این انتخاب راهم روی میز گذاشته است. سروران جهان بسیار فراتر از دست نشاندگانشان در دولت اوباما سیاست پردازی کرده و تا به همین جا درباره پس از 2016 با یک استراتژی سه پایه نظامی درگیرند. ومقامات امنیتی درروسیه، چین و ایران سه کشور برجسته در ادغامآسیا و اروپا بخوبی می دانند که چه می گذرد.
کشوری با یک دولت ناموفق- اوکراین- صرفا بهانه ای برای گسترش دائمی ناتو است. تهدید بخش قابل توجهی از بخش جنوبی روسیه تا غرب ایران، از داعش استفاده ابزاری می کنند. تفرقه بینداز وحکومت کن  که به صورت طرح اسکایس- پیکوت[1] درآمد که برای یک مداخله دیگراز سوی پنتاگون در سوریه، عراق زمینه سازی می کند.
و اما در منطقه آسیا و اقیانوس اطلس، « ستون آسیا» اگرچه درحال حاضر غیر واقعی می آید ولی هم چنان درجریان است که درمسائل مربوط به چین دردریای جنوب چین مداخله شود.
از سوریه به اوکراین و تا مناطق جنوبی دریای چین، روند نشان دهنده « استثنابودن» است که درمیان سه قدرت اتحادیه آسیا و اروپا دردسرآور است. این پیشاپیش شوکی است که به دو الگو واردآمده است که پیشتر توصیف کرده ام، یکی ادغام در میان اعضای آسیا و اروپا علیه امپراطوری بی سروسامانی.
سروران جهانی به نظر می آید براین باورند که « ستون آسیا» کارنخواهد کرد البته اگر بتوان ایران را به صورت یک دولت دست نشانده برای طرح امپراطوری برای بخش غربی آسیا درآورد. ولی اگربه حرفهای خامنه ای گوش کنیم چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد.
راهی که در مقابل ایران است ترکیبی است ازادغام در اتحادیه آسیا و اروپا به رهبری وشراکت چین و روسیه و مناسبات تجاری هرروزگسترش یابنده و برای هردو طرف مفید با اروپا. درواقع بازتاب یک شعار قدیمی انقلاب اسلامی است « نه شرقی، نه غربی»
امپراطوری نمی تواند یک دولت نشانده تازه بخرد یا با رشوه به دست بیاورد. درنتیجه چشم انتظار احیای دیواربی اعتمادی حتی قبل از این که ساختارتحریم کنونی سرانجام از میان برود باشید.   





[1]  اشاره است به قرارداد بین انگلیس و فرانسه در 1916 برای تعیین منطقه نفوذ در خاورمیانه که درواقع زمینه ساز تقسیم بخش عرب نشین امپراطوری عثمانی به کشورهای مختلف شد. ( این توضیح اضافی ازمن است. ا.س.)

0 نظر: