۱۳۸۴ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

قتل عام در ازبکستان و دموکراسی خواهی قلابی آقای بوش

دولت امریکا که در همه سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، عمده ترین وشاخص ترین مدافع و حتی در مواردی، مشوق استبدادو خودکامگی در جهان پیرامونی بود در چند سال گذشته ماسک تازه ای به چهره زد و « مدافع» آزادی و دموکراسی در جهان شد. اگرچه آن کسی که از تاریخ جهان در این 50 سال اندکی خبر داشته باشد به دشواری می تواند این ترفند تازه و فریب آمیز امریکا را جدی بگیرد ولی در عین حال، در میان ایرانی ها کم نبودند کسانی که در این دام گرفتار آمدندوباورکردند که به راستی « علی آباد هم شهری است» و امریکا با درس آموزی از این تجربه سیاه و سراپا نکبت بار خویش، می خواهد طرحی نو در اندازد. با همین تظاهرات فریبکارانه بود که به رهبری امریکا، افغانستان وعراق به اشغال نیروهای نظامی خارجی درآمدند. مدافعان این سیاست نو استعماری درمیان ایرانی ها بر طبل خویش کوبیدند و هنوز هم می کوبند و دست به دعا نشسته اند که شاید به کمک سربازان کله خر امریکائی بتوانند ایران را نیز « آزاد» کنند. تا به همین جا، البته بررسی عملکرد امریکا نشان می دهد که در جوامع پیرامونی، دیکتاتوری و خودکامگی « بد» و خودکامگی « خوب» داریم. اگردیکتاتوری پرویز مشرف باشد در پاکستان، این دیکتاتوری « خوب» است. ولی اگر فیدل کاسترو باشد درکوبا که معلوم است این دیکتاتوری « بد» است. اگر رژیم قرون وسطائی عربستان سعودی باشد، این خودکامگی « خوب» است ولی اگرجمهوری اسلامی درایران باشد، این دیکتاتوری« بد» است. البته می توان از مراکش و اردن ومصر هم به عنوان دیکتاتوری های «خوب» شاهد آورد. به همان صورتی که می توان از خودکامگی بد هم نمونه داد.
ولی اگر شاهد تازه ای لازم بود، قتل عام در ازبکستان، تزویرو ریاکاری سیاست پردازان امریکائی را افشاء کرد. به واقع با این قتل عام و موضعی که تا کنون امریکا اتخاذ کرده است، بادکنک این سیاست مزورانه ورسوای امریکا منفجر شده است. اگرچه در تازه ترین قتل عام، براساس گزارش خبرگزاریها حداقل صد ها تن به قتل رسیده اند ولی داشتن یک پایگاه نظامی در ازبکستان برای امریکائی ها بسیارمهم تر از شعارهائی است که در باره دموکراسی داده اند و هنوز می دهند. تا این لحظه ( دوشنبه شب) که اخبار این قتل عام به جهان بیرون از ازبکستان درز کرده است، سخن گوی کاخ سفید فقط به این اکتفا کرده است که از « کوشش دولت برای مقابله با تروریسم حمایت می کنیم» و به غیر از این، هم آقای سخنگو هم آقای جورج دبلیو بوش، که تا کنون به اسهال لفظ در باره « مزایای دموکراسی» گرفتاربودند، اکنون خفه خون گرفته اند و کلمه ای در محکوم کردن این قتل عام نگفته اند. دولت « تدارکچی» انگلیس نیزبه روال همیشه، با وجود ارایه شواهد انکارناپذیر این قتل عام در تلویزیون کانال 4 انگلیس در برنامه خبر امشب- هنوز براین ادعا ست که « اگر» این قتل عام صورت گرفته باشد، ما به دولت ازبکستان « شکایت» خواهیم کرد. تو گوئی که کورندو زنجیره جسد را د رخیابانها ندیده اند! وقتی گوینده برنامه خبر کانال 4 از مسئول دولتی می پرسد که خوب بعد، چه می کنید؟ دوگلاس الکساندر- مقام مسئول وزارت امورخارجه انگلیس- بدون این که جواب این پرسش را بدهد، به کلی گوئی پرداخت و چند بار تکرار کرد که باید با توجه به همه «واقعیت ها» نظر داد که اگرچه به ظاهر حرف درستی است ولی معلوم نیست چرا نشان دادن این همه جسد برروی صفحه تلویزیون به اندازه کافی « واقعی» نیست! و روشن نیست که بیش از این چه باید اتفاق بیفتد!
اگر آزاده، اگر آزاده سریم....
فکر بکری بکنیم....

دوشنبه شب 16 مه 2005، ساعت 9 شب..