۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

دزدیدن منار قبل از کندن چاه!

آقای کاتوزیان که رئیس کمیسیون انرژی مجلس است می گوید فرزین- که سخنگوی کارگروه طرح تحول اقتصادی و معاون وزیراقتصاد است « دروغ می گوید». فرزین هم پاسخ می دهد « تهمت نزن» به مرکز آمار مراجعه کن.دعوای شان هم برسر این است که چه تعداد درایران یارانه نقدی می گیرند. چرا این رقم مهم است؟ برای این که بدون دانستن آن نمی دانیم بانک مرکزی فخیمه چقدر پول باید چاپ بکند! چرا چاپ پول! برای این که حسابهایشان عمدتا غلط است و درآمدها به دست نمی آید. یعنی قبل ازاین که چاهی کنده باشند یا درست و حسابی کنده باشند، منار را دزدیده اند و حالا مانده اند که این منار ( ورشکستگی و بی برنامگی دولت) را از دید مردم همیشه درصحنه چگونه پنهان کنند... کاتوزیان شکوه می کند که « عده ای می خواهند مجلس را دست بیاندازند» که من با این ادعا اصلا موافق نیستم. مجلس و دولت به واقع مردم را دست انداخته اند و دراین دست انداختن مسئولیت مشترک دارند. مردم را پی نخود سیاه نفرستید که اگریک طوری سر احمدی نژاد را زیر آب کنید همه چیز درست می شود. نه نمی شود. فرزین ولی می گوید 62 میلیون نفر یارانه می گرفتند و با ثبت نام های جدید 75 میلیون نفر یارانه می گیرند. کل جمعیت ایران هم از قرار 75 میلیون و 281 هزار نفر است. خوب، با این حساب، چرا به این برنامه می گوئید « هدفمند کردن یارانه ها» اگراز رقم ناقابل 281 هزار نفر از کل بیش از 75 میلیون بگذرید، چیزی هدفمند نشده است! شکل پرداخت یارانه را عوض کرده اید. آن وقت قرار است سردرد و کمر درد و بیکاری و تورم وول کردن بیماران دربیابان و ترک تحصیل و هزار ویک درد بیدرمان دیگر با همین یک کار درست بشود.
البته که این گونه نمی شود. خودتان خرید یا مارا خر فرض کرده اید؟
واما عدد ورقم، من بارها گفته ام اگرچه آقای احمدی نژاد و شماری از همکارانش از دانشگاه علم و صنعت آمده اند ولی حساب شان خیلی ضعیف است- یعنی ضرب و تقسیم بلد نیستند.


  1. دربودجه سال 1390 ازمحل اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها 54 هزار میلیاردتومان درآمد درنظر گرفته اند که اگرمطابق قانون خودشان عمل کنند، و 23% آن را به عنوان مالیاتی که طبق قانون باید به خزانه داری کل پرداخت شودپرداخت کنند اندکی کمتر از 44هزار میلیاردتومان باقی می ماند که باز طبق قانون 50% آن می تواند به صورت یارانه نقدی پرداخت شود. شما که حساب تان از من بهتر است یعنی دولت فخیمه می تواند 22000 میلیاردتومان یارانه نقدی بدهد به خانوارها، خوب اگربه گفته فرزین تعداد یارانه بگیرها به 75 میلیون رسیده و از سوی دیگر « هرکدام از این افراد مبلغ 45 هزار و 500 تومان یارانه می گیرند و این رقم حداقلی است که ما برای مردم درنظر گرفته ایم» خوب آن چه که دولت لازم دارد می شود 40950 میلیاردتومان، یعنی دولت 18950 میلیاردتومان کسری دارد و اگربخواهد کسری نداشته باشد، باید 100737 میلیاردتومان از یارانه- یعنی بالابردن قیمت ها- کسب درآمد بکند که بیش از 40000 میلیاردتومان درته دیگ دولت برای توزیع بین خانوارها باقی بماند. اگر این کاررا بکنند درآن صورت بانک مرکزی نه فقط 4 صفر بلکه باید حداقل 6 تا 9 صفر را ازواحد پول ملی حذف کندچون خود آقایان هم می دانند که « درآمد 54 هزارمیلیاردتومانی از محل اجرای قانون هدفمند کردن یارانه قابل تحقق نیست» و بدیهی است که تقریبا دو برابر آن حتما قابل تحقق نیست. ممکن است فکر کنید چه اشکالی دارد وقتی تعداد اندکی از « خودی ها» از بانکها آن همه پول وام گرفته اند و راست راست راه می روند و بدهی شان را نمی پردازند و کسی هم به آنها نمی گوید بالای چشمتان ابروست، خوب دولت فخیمه هم از بانکها قرض خواهد گرفت. باشد، حرفی نیست ولی آیا می دانستید که درفاصله 1384 تا 1389 کل بدهی بخش دولتی به بانکها ( شامل بانک مرکزی) بیش از سه برابرشده است- یعنی از 18000 میلیاردتومان در1384 رسید به 49000 میلیارد تومان در1389- و به ویژه بدهی بخش دولتی به بانکها درطول این مدت بیش از 7 برابر شده است. عبرت آموز نیست آیا که ازابتدای تاریخ پول مدرن تا 1384 که آقای احمدی نژاد سرکار آمد دولت های ایران- ازجمله سردارسازندگی درسالهای بعد از جنگ و زمانی که قیمت نفت خیلی کم بود و درآمد دولت هم تعریفی نداشت و آقای خاتمی که از بس لبخند می زد فرصت نکرده بود به زندگی مردم هم رسیدگی کند- فقط 18000 میلیاردتومان از بانکها قرض گرفته بودند. درهمین 5 سال گذشته، که دولت 450 میلیارددلار درآمد نفتی هم داشت ( که اگردلار را برای شما ارزان حساب کنم، 1000 تومان، می شود، 450.000میلیاردتومان)، به راستی همت مضاعفی به خرج داد دولت که این رقم را به 49000 میلیاردتومان رسانید. مجسم کنید اگردلار 7 تومانی داشتیم میزان بدهی می شد 7000 میلیارد دلار و به احتمال زیاد ازامریکا جلو می زدیم.... حیف که نیست...
حالا که صحبت حذف صفرها شد، اگریادم نرود در یادداشت بعدی می پردازم به این شعبده بازی تازه دولتی ها!

۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

ابله ها:

دوستی از من خواسته است درباره « تفکیک جنسیتی دانشگاهها» نظربدهم. من دراین باره چه نظری می توانم بدهم! یک وقتی هست که طرف مقابل با استفاده از حداقلی از منطق حرف می زند و تو هم می توانی به سهم خودت دربحثی شرکت بکنی تا با تقابل اندیشه ها حقیقتی روشن شود. وقتی ابلهی می آید و مدعی می شود بی حجابی« بیماری» است. یا وقتی ابله دیگری اظهار فضل می کند که «اگر بناست اختلاط آزاد باشد باید روابط جنسی هم مانند دنیای غرب آزاد باشد والا عوارض روحی و روانی در پی خواهد داشت»چه نظری می توان داد؟ یعنی باید از این ابله ها پرسید، قدم بعدی تان کدام است! گیرم که دانشگاهها را تفکیک جنسیتی کردید خیابانها را چه می کنید؟ سینما و تاترچی! آیا این ها هم سراز ضرورت روابط جنسی آزاد در می آورد! این خاک برسر ظاهرا درس خوانده هم هست! و یا ابله اولی که می گوید بی حجابی بیماری است آیا نمی فهمد که درجهان امروز اکثریت مطلق زنان جهان بی حجاب اند. وقتی کسی این همه احمق و این همه بی ادب باشد که بدون این که لحظه ای بیندیشد حرف بزند و به این همه آدم در این دنیای بزرگ بی حرمتی وبی احترامی کند، آدم پرت افتاده ای چون من چه نظری دارد! جزاین که: سعدی جان: کجائی! سنگ را بسته و سگ را رها کرده اند!
این هم به گمان من قدم مسخره ای است که ابلهان برداشته اند چون به واقع نمی دانند با بحرانی که برجامعه حاکم است چه خاکی برسرشان بریزند. نتیجه اش البته تشدید بحرانی است که درجامعه حاکم است و حضرات بی تعارف نمی دانند با آن چه باید بکنند. من درین صفحات همیشه از احمدی نژاد انتقاد کرده ام به خاطر سیاست های اقتصادی اش و حالاانصاف حکم می کند بگویم آقای احمدی نژاد دست شما درد نکند. لطفا جلوی این بلاهت و دیوانگی زشت و پرهزینه را بگیرید.

پی نوشت:
یکی به من ایمیل زد با اندکی ملامت و چیزهای دیگر که چطور به یک نماینده مجلس که فرزند شهید هم هست می گوئی ابله.... گفتم من نه به نمایندگی اش کار دارم و نه به پدرش یا دامادش و چه می دانم جد و آبادش... به عنوان آدمی که 30 سال رفته ام سرکلاس درس دارم این چند کلمه را می نویسم. وقتی پیشنهادش را می خوانم که «من شنیده‏ام در پاکستان معمول بوده است- نمى‏دانم الآن هم معمول هست یا نه- که در کلاسهاى دانشگاه بخش پسران و دختران به وسیله پرده‏اى از یکدیگر جدا باشد و فقط استادى که پشت تریبون قرار مى‏گیرد مشرف بر هر دو باشد. آیا بدین طریق درس خواندن چه اشکالى دارد؟» می گویم اشکالی ندارد ابله : ولی فرض کن این کار را کردی و یک مدرسی مثل من هم رفت سراین کلاس خنده دار تو. یک لحظه مجسم کنید آیا این پرده ها دائمی است و یا این که دائم بالا و پائین می رود. اگردانشجوی دختری از پسری یک صفحه کاغذ قرض بگیرد تکلیف استاد: بیچاره چه می شود! آیا باید به حراست گزارش کند یا زیر سبیلی که ندارد درکند یا چی! گیرم که پرده را گذاشتید تکلیف صدا چه می شود؟ اگراستاد بیچاره بخواهد یک بجث بین دانشجویان راه بیندازد چه باید بکند! اگرهوا اندکی گرم باشدو استاد بیچاره بخواهد پنجره را باز کند و اگر بازکند و باد بزند و پرده کنار برود که لابد باید کلاس را تعطیل کرد! یا بخش نامه کرد که هیچ کس حق ندارد پنجره را بازکند مگر این که مطمئن شود باد نیست! تازه، وقتی درس تمام شد چه می کنی! یعنی « اختلاط» بعد از کلاس چه می شود؟ یا فقط سرکلاس است که سیم ها اتصالی می کند! خودت می فهمی چه می گوئی!
و جوابم به نویسنده ایمیل: جناب: ابله مگر شاخ و دم دارد! وکیل که چیزی نیست می خواهد وزیرباشد! فرزند شهید به جای خود می خواهد خود شهید باشد! درسال 2011 وقتی کسی با عوام فریبی و سوء استفاده از باورهای عقب مانده ترین بخش جمعیت وازهمه اینها بدتر تظاهر به دین داری، از این پیشنهادهای مسخره می کند، غیر از ابله به چه نام دیگری می شود او را نامید؟

۱۳۹۰ تیر ۱۰, جمعه

«وظایف قانونی» به روایت آقای احمدی نژاد

با این خیمه شب بازی سیاسی که درایران درآورده اند و بعضی ها را می گیرندو بعضی ها نمی گیرند آقای احمدی نژاد هم تعریف تازه ای از وظیفه قانونی به دست داده است. اگربه توقیف همکاران من ادامه بدهید من مجبورم به « وظیفه قانونی» ام عمل کنم. چند تا نکته:
- درایران شهروندی به چند درجه تقسیم شده است. اگرازوابستگان به دولت باشند و به فساد مالی متهم شوند من عصبانی می شوم و ممکن است قهر کنم و بروم نارمک.
- اگرازاعضای کابینه باشند، که کسی حق ندارد به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست. متهم به فساد مالی هستند و چپ وراست هم سند و مدرک منتشر می شود که دست شان کج است. خوب آن قدر منتشربکنند تا همه مرکب های دنیا تمام بشود. مگر من خودم خبر نداشتم. اگرکسی به آنها بگوید دستتان کج است و بخواهد کاری بکند من هم به مردم می گویم که فقط دست ما کج نیست. دست بقیه هم کج است. یعنی « جمهوری اخلاق دوست اسلامی» به واقع سرشار از مفسدان اقتصادی و مالی است!( مناظره ها را به یاد بیاورید. احمدی نژاد می گفت غیر از من همه دزدیدندو موسوی و کروبی وحتی رضائی هم گفته بودند که داداش توهم با خودمونی!یک کم یواش تر برو! یادتون هست!)
- می ماند شهروندان معمولی- اصلا لازم است به چیزی متهم بشوند. همین که ما هوس کنیم آنها را دستگیرکنیم و به حبس های طولانی مدت هم محکوم کنیم خوب این کار را می کنیم. مبارزه با استکبار یعنی همین دیگه!
من خل خارج نشین تا حالا فکر می کردم که کسی که به قرآن قسم می خورد و دراین مملکت آباد شده رئیس و وزیر و وکیل می شود از همان ابتدا تعهد می کند که « به وظایف قانونی اش عمل کند» نمی دانستم این هم آمد نیامد دارد...