۱۳۸۵ آبان ۹, سه‌شنبه

آقای رئیس جمهور لطیفه می فرمایند!!!

رئيس جمهور گفت: امروز ملت ايران قدرتي بزرگ است و در آ‌ينده اي نزديك به قدرت بلامنازع جهاني تبديل خواهد شد.
من نمی دانم باید بخندم یا گریه کنم! ملت بزرگی هستیم! کجا! کی؟ براساس چه معیاری؟ پس چرا هیچ کشوری راهمان نمی دهند! پس چرا همه جا از ما انگشت نگاری می کنند! من خودم دو سال پیش برای یک کار دانشگاهی به کوسوا رفتم که نه دولت دارد و نه کنترل مرزی ( بوسیله سربازان سازمان ملل اداره می شود) ولی تا پاسپورت ایرانی را دردستم دیدند هم یک ساعت سین جیننم کردند و هم چیزی نمانده بود که راهم ندهند. تازه هم معرفی نامه دانشگاهی داشتم و هم این که در فرودگاه مسئولی از موسسه آموزشی میزبان من منتظر من بود. ا زخودشان هم علت این کار را پرسیدم. جواب شان این بود چون « ایرانی» هستی! با این همه، طوری با من سخن می گفتند که من انگار همان چند لحظه پیشتر از یک ماموریت خرابکاری باز گشته بودم! اهانت و بی حرمتی ها بماند. فدای سر این « ملت بزرگ»! از این نکته بگذرم، پس چرا همراه سرمایه کلانی که در دوبی سرمایه گذاری می کنیم، خواهر و مادرمان را هم « صادر» می کنیم! پس چرا به جرگه « صادرکنندگان» کارگر پیوسته ایم! پس چرا فقر و نداری درایران بیداد می کند؟ پس چرا.... باز هم چرا....
ولی نه بهتر است نگران نباشم.
به قول آقای رئیس جمهور ایران « در آینده ای نزدیک به قدرت بلامنازغ جهانی تبدیل خواهد شد....»
آقای رئیس جمهور! ببخشید... از این لطیفه های شما خنده مان نمی گیرد...

۱۳۸۵ آبان ۳, چهارشنبه

ما وخودشیفتگی بعضی از دوستان....

نمی دانم با خود شیفتگی اندکی زیادی بعضی از دوستان چه باید کرد؟ بعضی از دوستان که بعضا وبلاگ شخصی دارندو یا اگرهم نداشته باشند نوشته های شان را در نشریه های انترنتی مثل ایران امروز در معرض دید دیگران قرار می دهند با این وصف با منتهای خود شیفتگی برای دیگران از جمله راقم این سطور ایمیل ارسال می کنندکه حتما این نوشته مرا بخوان والی نصف عمرت بر باداست. و پیش آمده است که با منتهای ادب و گاه با منتهای بی ادبی از این دوستان خواهش کرده ام که از ارسال ایمیل به این حقیر سراپاتقصیر خودداری کنند. اگر به خواندن نوشته شان علاقمند باشم خوب لابد می خوانم دیگر پارتی بازی لازم نیست. بعضی از این دوستان به مصداق معروف « غلط می کنی» این استدعای مرا ندیده گرفته و می گیرند. از جمله این خودشیفتگان آقای دکتر حسین باقرزاده است که به اسم بهمنی محل سگ هم به خواهش من نگذاشته و نمی گذارد. نمی دانم از دست ایشان باید به کی شکایت بکنم!
آقای دکتر: با منتهای ادب، التماس دعا دارم....اگر در گذشته بعضی از مطالب شما را می خواندم باور کنید الان به اسم شما حساسیت پیدا کرده ام! نه فقط ایمیل های ارسالی را نخوانده حذف می کنم بلکه حتی به سایت ایران امروز هم برای این که حساسیتم عود نکند سر نمی زنم.....

۱۳۸۵ آبان ۲, سه‌شنبه

آقای رئیس جمهورجدی نمی فرمائید!

« من با این که می گویند دو بچه کافی است مخالف هستم» و سخن گویش هم می گوید که «رئيس جمهور در حاشيه جلسه روز گذشته مسئله‌اي را مطرح كرد و بحث اتخاذ سياست‌هاي اجرايي در اين زمينه نبود. وي ادامه داد: اين موضوع حاشيه‌اي مورد توجه رسانه‌هايي قرار گرفته كه گويي اين كار به كامشان شيرين آمده اما نگاه رئيس جمهور اين است كه ايران با توجه به توانمندي‌هاي خود نگران افزايش جمعيت نيست»
این سخن پرت رئیس جمهور در جلسه مشترک دولت و مجلس مطرح شده است و مداخله سخن گویش هم به همان شدت پرت است. اگر بحث « اتخاذ سیاست های اجرائی» در میان نبود، یعنی آقای رئیس جمهور، با زنان مملکت « مزاح» فرموده بودند!
آقای رئیس جمهور نگران است که کارزنان آن ها را از «ماموریت اصلی خود یعنی تربیت نسل های آینده» دور نگه دارد و وعده داد که دولت می تواند لایحه ای تنظیم کند که « ساعت کارزنان متاهل نسبت به تعداد فرزندانی که دارند کاسته شود تا آنها بهتر بتوانند به مسئولیت اصلی شان عمل کنند» البته ایشان نمی گویند که « خانم ها کارنکنند» بلکه معتقدند که زنان باید در« صحنه»- روشن نیست کدام صحنه؟- « حضوری فعال داشته باشند». و بعد معلوم نیست با وجود بیش از 12 میلیون کسانی که زیر خط فقر زندگی می کنند، از کجا می گویند که ایران « حتی ظرفیت حضور 120 میلیون نفر را داراست». تز و تئوری هم می دهد، « این غربی ها خود دچا رمشکل هستند و چون رشد جمعیت شان منفی است از این امر نگران هستندو می ترسند که جمعیت ما زیاد شود و ما بر آنها غلبه کنیم» و به همین خاطر، « مشکل خودشان را به دیگر کشورها صادر کنند». آدم حیران می ماند که به این حرفهای عجیب و غریب چگونه عکس العمل نشان بدهد! اگرچه بیکاری درایران یک معضل جدی است و اگرچه بیکاری در حال افزایش است و این را آقای رئیس جمهورمی داند و یاباید بداند، ولی، می فرمایند که « ظرفیت اشتغال درکشور ما خیلی زیاد است» و بعد می رسیم به « اقتصاد ویژه» آقای رئیس جمهور که « خانم های متاهل می توانندنیمه وقت کارکنند ولی حقوق کامل بگیرند». در عرصه های دیگر، اگر چه با واردات روزافزون بنزین روبروست، باز هم معلوم نیست چگونه ولی تا سال 91 قرا راست « شاهد صادرات بنزین ازایران باشیم».
دروغ چرا من دیگر دارم از آقای رئیس جمهور می ترسم. درسالهای اول جمهوری اسلامی به همین شیوه عمل کردند و موجب شدند تا ایران یکی از بالاترین نرخ های افزایش جمعیت دنیا را داشته باشد. این معضل، به مقدارزیاد معضلی خود ساخته بود که هنوز اقتصاد نحیف ایران از زیر سنگینی اش کمر راست نکرده است و حالا آقای رئیس جمهور، با آن چه در کنار گوشش در مملکت می گذرد خواهان از سرگفتن همان نگرش سراپاغلطی است که برای مملکت مشکلات درازمدت بیشماری ایجاد کرده است. حرفی از این پرت تر نیست که غربی ها نگران این هستند که با افزایش جمعیت، ایران ممکن است بر غرب غلبه کند! درشرایطی که اقتصاد ایران در وجه عمده به غیر از دلارهای بادآورده نفتی که صرف واردات جان آدم تا شیرمرغ از چین وماچین می شود، تولید قابل توجه دیگری ندارد، بیان چنین پرت و پلاهائی به واقع نگران کننده است. سیاست اقتصادی آقای رئیس جمهوردربرخورد به « زنان متاهل» مرا به یاد سیاست اقتصادی هیدر- رهبر حزب نئوفاشیتسی اطریش در چند سال پیشتر می اندازد که می خواست به زنان برای ماندن در خانه حقوق بدهد. ولی آقای رئیس جمهور، اگر به راستی نگران نقش فعال زنان هستند، در مهد کودک ها سرمایه گذاری بکنید و ادارات دولتی و شرکت های بزرگ را وادارید که برای کارمندان زن خود، مهد کودک درست کنند. اگر نگران آینده این مملکت هستید، درآموزش ابتدائی و متوسطه سرمایه گذاری کنید. اجازه بدهید که جوانان ایرانی مثل دیگر جوانان، به منابع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند. اجازه بدهید کتاب وروزنامه و مجله و نشریات دانشگاهی بدون مداخله مضرو مخرب ماموران وزارت فخیمه ارشادمنتشرشوند. « غلبه برغرب» پیشکش، تا شرایطی فراهم شود که بیش از این وابسته به غرب و شرق نباشیم و به صورت زائده اقتصادی شان عمل نکنیم. اگر راست می گوئید برای قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت، سیاست پردازی کنید. این دیگر چه سیاست پرتی است که کسی نیمه وقت کار بکند ولی حقوق تمام وقت بگیرد. این هزینه های اضافی از چه منبعی باید تامین مالی بشود! اگر چه در یکی دو سال اخیر، دلارهای بادآورده نفتی اندکی زیادی زیاد بود ولی برآورد همه آگاهان براین دلالت دارد که در سالهای آینده، این دلارهای بادآورده نفتی « آب » خواهند رفت. آقای رئیس جمهور، ممکن است به مردم توضیح بدهید که در آن صورت چه خواهید کرد! آیا هیچ کس نیست که خلاصه گزارش اکونومیست در باره وضعیت ایران در چند سال آینده را به اطلاع شما برساند؟
آقای رئیس جمهور در اینجا اشتباه خطرناکی می کند و آینده مملکت را بطور جدی به مخاطره می اندازد. مداخله سخن گوی دولت که بطور غیر مستقیم قبول می کند که رئیس اش حرف پرتی زده است که نباید جدی گرفته شود ولی پی آمد این سیاست بطور مطلق غلط به حدی جدی است که نمی توان از آن سرسری گذشت.
این جمعیت اضافی مدرسه می خواهد و امکانات بهداشتی لازم دارد و خانواده ها هم مسکن نیاز دارند. برای این که روحیه خودم از این خراب تر نشود از نیاز به اشتغال در مملکتی که با بیکاری روزافزون روبروست دیگر چیزی نمی گویم.

۱۳۸۵ مهر ۲۸, جمعه

درحاشیه یک عکس!


شمارا نمی دانم ولی من هرگاه که چشمم به عکس هائی از این قبیل می افتد عصبانی می شوم.دلم می خواهد داد بزنم. آخر چرا در این مملکت گل وبلبل « آزارکودکان» جرم نیست! با این که معمولا دوست ندارم در باره مسایل سیاسی ایران اظهار نظر بکنم ولی آقایان محترم که به قول معروف ریش و قیچی مملکت دست شماست شما را به هرچه که برای تان مقدس است قسم، اجازه بدهید این کودکان مثل هرکودک دیگری در این سن و سال « کودکی شان» را بکنند!« امروز لبنان» و « فردافلسطین»به این کودکان چه ربطی دارد؟

یک پرسش ساده!

به جای این که باز این پست های طولانی و خسته کننده ام را بنویسم فکر کردم بهتر است این بار با یک سئوال ساده آغاز کنم و ببینم شما چگونه پاسخ خواهید داد.
به نظرشما مای ایرانی و ایران در ده سال بعد درچه موقعیتی خواهیم بود؟

۱۳۸۵ مهر ۲۴, دوشنبه

پیش زمینه های مشروطه خواهی و ناکامی های آن:

روزجمعه 13 اکتبر-پریروز- «انجمن گرامیداشت نهضت مشروطیت درلندن» جلسه ای بزگزار کرد که من هم یکی از سخن رانان آن جلسه بودم. متن « سخن رانی دانشمندانه خودم»[به قول امشاسپندان، چشمک!] رابرای اطلاع دوستان در این جا می آورم.

۱۳۸۵ مهر ۲۰, پنجشنبه

نقش دولت در توسعه اقتصادی:

درپاسخ کامنت پویان و هم چنین برای توضیح دیدگاه خودم در باره نقش دولت، یک مقاله قدیمی را در این جا منتشر می کنم.

در نوشتار دیگری، ضمن ارائه تعریف مختصری از توسعه نایافتگی، وجوهی از آن را وارسیدیم. در این مقاله، می خواهم دنباله همان داستان را بگیرم. پرسشی كه به آن خواهم پرداخت، این است كه آیا دولت در توسعه/توسعه نایافتگی جامعه نقش دارد یا نه ؟ و اگر پاسخ به این پرسش مثبت باشد، بعد می توان در باره دولت ایران و یا هر دولت دیگری قضاوت كرد. این پرسش مسئله را كمی قامض می كند. یعنی می رسیم به این پرسش مقدم تر، كه اصولا توسعه چیست كه دولت در آن نقش داشته یا نداشته باشد.

۱۳۸۵ مهر ۱۹, چهارشنبه

یک نیمچه همه پرسی!

علیرضا محجوب نماینده مجلس هفتم گفت:
«خصوصي‌‏سازي ريشه بدتر شدن مشكلات فعلي اقتصادي كشور است، ريشه نارضايتي‌‏ها، تشديد فاصله طبقاتي و گراني‌‏هاست»
نظرشما چیست؟

۱۳۸۵ مهر ۱۳, پنجشنبه

مبحث « شیرین» تورم درایران

اگر به ادعاهای سخنگوی دولت تکیه کنیم دولت دارد « منحنی افزایش قیمت ها را پائین» می کشد و « این نشانه موفقیت دولت در پائین آوردن منحنی افزایش قیمت هاست» . البته به ادعای ایشان ، یکی از دلایل افزایش قیمت در ایران « صادرات » از ایران است و این در حالی است که اغلب کارشناسان اقتصادی « واردات روزافزون » را یکی از مشکلات ساختاری اقتصاد ایران می دانند.

۱۳۸۵ مهر ۱۲, چهارشنبه

به یاد عمران صلاحی....

عمران صلاحی هم رفت!
صفر کیلومتر نبود ولی به قول خودش که در مرگ کیومرث صابری نوشته بود، ولی « خیلی نو بود». آخه مرد حسابی! با این همه بدبختی که روی دلمان انبار شده تو هم ماراگذاشتی و رفتی! آخه ما کم مصیبت داریم! مصیبت رفتن تو را دیگر چه کنیم! تازه، چرا به این زودی و چرا با این عجله! آخه مرد، 60 سال هم شد عمر!!!
باور کن عمران: یک عمری از دستت خندیدم، از طنر فاخرت، از طنزجان دارت.... الان دیگه حوصله ندارم بیشتر بنویسم.
می خواهم با خودم بنشینم و یک شکم سیر در سوگت گریه کنم....

۱۳۸۵ مهر ۱۰, دوشنبه

سرطان دلارهای نفتی واقتصاد ایران

از کی و از کجا ما ایرانی ها با این ذهنیت توطئه پنداربرای وارسیدن مسایل و مصائب مان به توافق رسیدیم، خبر ندارم. ولی به جد من بر آن سرم که این توطئه پنداری دارد دیگر از کنترل خارج می شود.