۱۳۸۴ آبان ۱۳, جمعه

ممنوعه شدیم: تریبون فمینیستی فیلترشد


به نظر می آید که "ضعیفه" های جامعه مردانه "خشم برانگیز "شده اند!از روز 5 شنبه 12 آبان 1384 ما هم درکنار فیلترشدگان قرار گرفته ایم. ازچند ماه پیش و بلاخره چندروز پیش از منابع غیررسمی مان شنیدیم که مخابرات نام تریبون را نیز برای فیلترینگ به ISPوICP ها داده است اما امیدواربودیم که شایعه باشد که نبود. این خبر را نیمه شب دیشب بلاگرها برایمان SMS کردند و این بار دیگر چوپان دروغ گو نبود. به هرحال ما زنان که در دنیای حقیقی جامعه جزو اقلام ممنوعه هستیم در دنیای مجازی نیز ممنوع شدیم.در هرحال امیدواریم آنان که می توانند هنوز ما را ببینید و با شیوه های دور زدن آَشنایند این خبر را به دیگر دوستان بدهند که کارمان ادامه دارد و ما تلاش مان را برای ماندن در فضای مجازی انجام خواهیم داد. چندی پیش تریبون هم به همراه دیگر سایت های زنان به سیاست فیلترینگ زنان در اینترنت اعتراض کرد. فیلتر شدن کنونی تریبون فمینیستی نشان از تداوم این سیاست دارد.
نیاک:
پیشنهاد می کنم که به عنوان اعتراض به سانسور ادامه دارانترنت در ایران، دربرخورد به تازه ترین نمونه فیلترینگ درایران، روزجمعه 11 نوامبر 2005 همه وبلاگ ها، به نام « تریبون فمینیستی» منتشر شوند.

۱۳۸۴ آبان ۱۲, پنجشنبه

گزارش مخدوش بانک جهانی در باره نفتا و کارگران

نوشته پیتر بکویس

ترجمه احمدسیف

درگزارشی که از سوی بانک جهانی در 17 دسامبر (2003) تحت عنوان « درسهائی از نفتا برای امریکای لاتین وجزایر کارائیب» منتشر شد محققان بانک معیار تازه ای از تحلیل مشکوک ، تحریف نتایج، و نتیجه گیری های غیر معقول به دست داده اند. مصمم به این که نشان بدهند که نفتا یک موهبت الهی برای مکزیک بود- باوجود همه شواهدی که در جهت عکس آن وجود دارد- نویسندگان گزارش حتی در تناقض با آمارهای خود در این گزارش، نتیجه گیری هائی کرده اند که غیر قابل دفاع است. تنها برای این که ادعا کنند که نفتا الگوی تجارت آزادی است که امریکای لاتین باید تقلید کند.
دنباله

۱۳۸۴ آبان ۱۱, چهارشنبه

نقدی بر "نئولیبرالیسم و دموکراسی"

احمد عزیز که مدتی پیشتر مقاله من « نئولیبرالیسم و دموکراسی» را در « نیاک» خوانده است، در بخش کامنت ها این نقد را نوشته است که با اجازه خودش در این جا می گذارم که شما هم بخوانید. تا آنجا که به من مربوط می شود احمد از هفتاد دولت و ملت آزاد است که در باره نوشته های من هر نظری داشته باشد. پس، قضاوت را به عهده شما می گذارم.
احمد سیف

نوشته: احمد
اول اینکه شما مشخص نمی کنید چه کسی ادعا کرده "دموكراسي نتيجة طبيعی نظام سرمايه سالاريست و اين دو به طور نزديكی به يكديگر مربوط و وابسته اند". بهتر بود ماخذ می دادید و دلایل کسایی که این ادعا رو دارن نقد می کردید. تا اونجایی که بنده می دونم علم اقتصاد سیاسی جدید بحث رو اینجوری آغاز نمی کنه بلکه با ابزار تئوری بازیها سعی می کنه نتایج کشمکشها و بازیهای استراتریک بین گروههای مختلف شامل صاحبان قدرت – سرمایه داران – نخبگان و مردم عادی رو مطالعه کنه و نشون می ده که تحت فرضیات مختلف نتایج اقتصادی و سیاسی کاملا متفاوتی حاصل می شه.

التماس دعا از یک مدعی:

آقای قدوسی که « علاقه» ویژه ای به مقالات من دارند! نمی دانم چرا دست از سر کچل بنده بر نمی دارند? به تصادف به وبلاگ دوستی رفته بودم، دیدم ایشان از«جیب» بنده « ضیافتی» به راه انداخته اند! چند کلمه ای نوشتم که برادر مرا با امثال تو حرفی نیست تو هم به کار من کار نداشته باش. این که از « اروپا» به من می گوئی حرفم پرت است چون در خارج از ایران هستم، شیوه دلپسندی نیست. می بینم الان باز نوشته اند:

«بايد بگم كه متاسفانه آقاي سيف حتي بديهيات را هم نمي‌تونن ببينن چون با تئوري‌هاي ماركسيستي ايشون سازگاري نداره. اين كه اقتصاد ايران در 15 سال گذشته رشد داشته اظهر من الشمسه. اينم يه لينك براش»
http://globalis.gvu.unu.edu/indi...D=45&Country=IR
چقدر خوب، دستشان درد نکند. خواهش می کنم به این سایت بروید و به چارت نگاهی بیندازید. در این که اقتصاد ایران در دهسال گذشته رشد داشته بر منکرش لعنت، ولی در همین چارت مشاهده می کنید، یا نمی کنید، و تنها من ام که « تئوری های مارکسیستی» وبال گردنم شده است و کج می بینم!!- که درآمد سرانه درایران در طول 1975 تا 2001 سالی 0.6% کاهش یافته است! حالا گیرم که در چند سال گذشته، رشد کرده باشد!
برای این که اقای قدوسی بیندگان را پی نخود سیاه نفرستد باید اشاره کنم که در صفحه دیگری، میزان درآمد سرانه را برای سال 1975 به میزان 2620 دلار به دست می دهد که براساس همین اطلاعات، قرار است سالی 0.6% کاهش یافته باشد ولی باو جود این میزان کاهش سالانه، نمی دانم چگونه میزانش برای سال 2002 معادل 6690 دلار می شود!!
خوب داداش: تو دلت را به این دست آمارها خوش داشته باش! اجازه بده کسانی چون من هم در این « جهل مرکب مان » بمانیم. تازه، من که این گوشه نشسته و دارم نان و ماست خودم را می خورم و به کسی کاری ندارم. ولی جناب، تو به من چیکار داری؟

۱۳۸۴ آبان ۱۰, سه‌شنبه

درباب اخلاق و ادب

اگر پدرومادرید که لابد تا به حال چندین بار پیش آمده است که به فرزند خود گفته اید که « بچه عزیز است ولی ادب عزیزتر..». یا اگر هم بچه ندارید و یا خودتان بچه اید و یا کارهای بچه گانه می کنید لابد به شما گفته اند که « ادب داشته باش». به هررو، این مبحث شیرین ادب، مبحثی نیست که با بالا رفتن سن اهمیت خود را از دست بدهد.....دنباله