۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۰, دوشنبه

منطق اقتصادی صدور سیب از ایران؟

دراینجا خواندم که «در اين ايام سيب دو رنگ (وارداتي) و سيب سبز فرانسوي (گراني اسميت) با قيمت‌هاي 1100 و 950 تومان در هر كيلوگرم به فروش مي‌رسد»
و بعد در اینجا خواندم که «در سال گذشته 117 هزار و 967 تن سیب درختی به ارزش 47 میلیون و 294 هزار دلار، » از ایران صادر شده است. دیدم ارزش دلار در بازارتهران هم 930 تومان است. ضرب و تقسیم کردم و دیدم برای هر کیلو سیبی که صادر می کنیم چیزی حدود 370 تومان درآمد داریم و بعد مصرف کننده ایرانی برای سیب های وارداتی هم بین 1100 تا 950 تومان می پردازد!
از دوستان اقتصاد خوانده سئوالی دارم: که وقتی قیمت ها دربازارهای داخلی حدودا سه برابر درآمد صادرکنندگان از صدور سیب است، منطق اقتصادی صادرات سیب از ایران در چیست؟
اگرزیادی « تقاضا» باعث بالارفتن قیمت دربازارها می شود چرا سیب تولید داخل را صادر می کنیم! و اگرزیادی « عرضه» باعث ارزانی نسبی سیب های صادراتی است، پس چرا سیب وارد می کنیم؟
از بازارهای دیگر خبر ندارم ولی دربازارهای لندن، سیب های ایرانی که من دیده ام اگرمرغوب ترین سیب های موجود دربازار نباشند بی گمان بابهترین ها برابری می کنند. این را گفتم تا دوستان با اشاره به « کیفیت» آدرس غلط ندهند.....

۱۳۸۶ اردیبهشت ۹, یکشنبه

دراینجا خواندم......

در اینجا خواندم: «قیمت حبوبات از پنج ماه پیش تا کنون دو برابر افزایش یافته است. گفتنی است افزایش 100 درصدی قیمت حبوبات در پنج ماه گذشته تاثیر مستقیمی بر نرخ کنسروهای وابسته به آن هم داشته است. تولید نشدن داخل به دلیل رویگردانی کشاورزان از کاشت حبوبات و مصرف زیاد این کالا از سوی اقشار مختلف مردم باعث گرانی این کالای پرمصرف شده است. به طوری که در پنج ماه گذشته قیمت هر کیلو لوبیا چیتی از 800 به 1800 تومان و قیمت هر کیلو لوبیا قرمز از 600 به 1200 تومان افزایش یافته است.»
دراینجا هم مشاهده کنید که « از ابتدای سال جاری تاكنون رخ داد: افزایش ۱۰ درصدی قیمت گوشت قرمز» درهمین صفحه خواندم که «بر اساس نرخ اعلام شده از سوي سازمان ميادين ميوه و تره‌بار شهرداري تهران،هم اكنون قيمت سيب زرد لبنان و سيب قرمز لبنان به ترتيب 710 و 740 تومان در هر كيلوگرم است.به گزارش خبرنگار ما، اين اقلام ميوه دو هفته قبل با نرخ‌هاي 440 و 490 تومان به فروش رفته است.»
در اینجا هم این مژده را داده اند«متناسب با تورم و شرايط جامعه، نرخ هاي خريد انرژي در بازار برق را در آينده يي نزديک افزايش خواهيم داد. محمدحسين جاويدي ـ دبير و عضو هيات تنظيم بازار برق ايران ـ با بيان اين مطلب افزود؛ هم اکنون به دليل محدوديت هاي شبکه در حدود چهار ساعت پيک مصرف شب رقابت واقعي در بازار برق وجود ندارد که بر اين اساس در اين ساعات برق از تمام نيروگاه هايي که امکان توليد دارند با سقف قيمت خريداري مي شود، اما هيات تنظيم بازار برق بحث هايي را مدنظر قرار داده تا رقابت را به صورت واقعي تر ايجاد کند»
در اینجا هم خواندم که «درحالى که وزيررفاه مدعى شده که جمعيت زيرخط فقرمطلق درکشوروجود ندارد عضوکميسيون اجتماعى مجلس شوراى اسلامى ازافزايش 13 درصدى افراد زيرخط فقرخبرداده است. موسى الرضا ثروتى درگفتگوبا مهردرخصوص تعداد افراد زيرخط فقر درجامعه افزود: براساس برآوردهاى انجام شده درحال حاضر 12ميليون نفردرجامعه زيرخط فقرزندگى مى کنند و 2ميليون نفر نيززيرخط فقرخشن هستند»
اقتصاددانها لطفا راه حل بدهند!

۱۳۸۶ اردیبهشت ۷, جمعه

عکسی از.....

روی عکس کلیک کنید تا صاحب عکس را اگرنمی شناسید، بشناسید.

۱۳۸۶ اردیبهشت ۵, چهارشنبه

بازی با آتش!

برخلاف تصمیم شورای پول و اعتبار آقای احمدی نژاد تصمیم گرفته است که نرخ بهره را کاهش بدهد. به گفته دبیر کمیسیون اقتصادی دولت، مقدار کاهش معادل 2% خواهد بود. بدون این که شیفته نظام بازار باشم و یا برای بانک داران حساب جداگانه ای داشته باشم، با این تصمیم دولت موافق نیستم و معتقدم که به واقع جناب رئیس جمهور گذشته از بازی با آتش در مسایل بین المللی مربوط به ایران، درخصوص اقتصاد ایران هم به بازی با آتش ادامه می دهد. این تصمیم اگر اجرا شود، پی آمدهای زیادی خواهد داشت که ضرورتا پی آمدهای مثبت نخواهد بود.
- درشرایطی که نرخ تورم در اقتصاد افزایش یافته است این تصمیم رئیس جمهور موجب می شود که نرخ واقعی بهره- یعنی پس از احتساب نرخ تورم- بیشتر منفی بشود و میزان پس انداز که در اقتصاد به میزان مطلوبی انجام نمی گیرد بیشترلطمه بخورد.
- وقتی ودیعه گزاری در بانک ها- با توجه به میزان تورم موجود- جذاب نباشد، آنها که پول مازاد دارند آن را در بانک ها به ودیعه نخواهند گذاشت و از آن بدتر، می کوشند، از آن در معاملات دیگری که برای شان سودآوری دارد به کار بیندازند. در خصوص ایران، آن چه که به ذهن من می رسد معاملات قماری بیشتر در بخش زمین و مسکن، و احتمالا سکه طلا و اسعار خارجی است. لازم نیست آدم « کارشناس اقتصاد» باشد تا بداند وقتی این پولها به زمین و مسکن سرریز شود با توجه به عرضه نسبتا ثابت آنها، افزایش قیمت شان از آن حدی که در این سالها بوده هم بیشتر می شود. بیشتر شدن تقاضا برای ارز، باعث کاهش بیشتر ارزش ریال در برابر این ارزها می شود و در نتیجه با توجه به وابستگی بیمارگونه اقتصاد ایران به واردات ازجان آدم تا شیرمرغ، مقدار بیشتری تو رم به اقتصاد تزریق می شود. بیشترترشدن نرخ تورم، در کنار تصمیم رئیس جمهور، میزان واقعی نرخ بهره را بیشتر کاهش می دهد و مکانیسمی برای تشدید این فرایند ایجاد می شود.
- وقتی بازارهای مالی داخلی از نظر صاحبان پول جذاب نباشد، فرارسرمایه که تا به همین جا از ایران اندکی زیادی زیاد است، تشدید خواهد شد. تشدید فرار سرمایه بر نرخ برابری ریال تاثیرات مخربی خواهد گذاشت و موجب تشدید نرخ تورم خواهد شد.
- البته با کاهش از نرخ بهره، وام گیران از آن بهره مند خواهند شد. ولی نکته ای که اغلب مورد توجه این دوستان قرار نمی گیرد، این است که کاستن از نرخ بهره- به شیوه ای که اتفاق افتاد- عرضه این منابع در نزد بانکها را کاهش می دهد در حالی که تقاضا برای همین منابع کاهش یافته زیاد می شود. باز هم لازم نیست که آدم متخصص اقتصاد باشد تا بداند که در این جا سرودم عددی قضایا جمع نمی شود. در اقتصاد تا مغز استخوان فاسد ما، دوردور کسانی می شود که پارتی دارندو یا کسی را می شناسند. خرده پاها که کسی را ندارند، از این « وامهای ارزان» بی بهره خواهند ماند. بطورکلی، این سیستم فعلی به شیوه ای که اداره می شود، براساس قواعد بازار، پایدار نخواهد بود. می خواهم بگویم که اقتصاد بازار برای خودش حساب و کتاب دارد و نمی شود به دلخواه بخش هائی از آن را اجرا کرد و در عمل دیگر بخش ها اخلال نمود. کاهش « قیمت»- در این جا نرخ بهره، باعث کاهش « عرضه» می شود و این درحالی است که همان کاهش« قیمت» تقاضا را افزایش خواهد داد!
- شماری از موافقان این برنامه کاهش دستوری نرخ بهره مدعی اند که این کار باعث رشد سرمایه گذاری در اقتصاد خواهد شد. من با این تحلیل موافق نیستم. دلیل عمده این که در اقتصاد سرمایه گذاری – بخصوص سرمایه گذاری تولیدی- به مقدار کم انجام می گیرد بالا بودن ریسک سیاسی درایران است و آن ریسک هم با کاهش دستوری نرخ بهره بیشتر می شود که کمتر نمی شود.
البته بسی بیشتر می توان گفت ولی فکر می کنم به اندازه کافی حرافی کرده ام. واهمه عمده ای که دارم این است که این گونه مداخلات بی رویه دولتی، بخش مالی نه چندان قدرتمند اقتصاد بیمار و مردنی ایران را به ورشکستگی بکشاند و آن وقت دیگر، به قول معروف خر بیاور وباقلا بارکن....
یادتان باشد.... ما گفتیم.

۱۳۸۶ اردیبهشت ۱, شنبه

بهار 1354

بهار،
فصل شگفتن گل، فصل تمام گشتن یخ و انجماد زمستان
فصل جفت گیری آهوها، فصل قیام دانه ی گندم در خاک
فصل دریدن سرسختی زمین، فصل رویش و روئیدن
بهار 1354
فصل شکنجه و حماسه و زندان
فصل شکوفه دادن خون،
فصل مقاومت
فصل تولدی دیگر و ماندنی ابدی
بهار 1354
فصل دروغ و توطئه، فصل جفت گیری تهمت با تزویر
فصل ترس، ترس سلاله ی اهریمن
فصل بلوغ جنایت
فصلی که خاک شورجنایت، شکوفه داد
بهار 1354
فصلی که اهرمن، این بازتاب سیاهی ها
ضحاک روزگار،
با لشگری گران، امیدوار، اما
خود عین بی امیدی
به جنگ چشمه ی جوشان آفتاب
آسیمه سر شتافت
و دلقکان کاغذی، پیغمبران ننگ، شادان
از فتح لشگر اهریمن،
پیروزی شکارگران بی مروت انسان
آن گزمه های خوف، نوشتند:
« 9 پلنگ گرفتار، 9 پلنگ دلاور، در حین رستن از دام
آماج قهر و گلوله
از پا درآمدند»
اما، تمام عاشقان، درچارگوشه ی آن سرزمین خون وگلوله
با جوهری زخون، از خون داغ، نوشتند:
« ای مشت، ای سلاح، دژخیم را بگو
نفرین بر این دروغ
لعنت بر این فریب
نابود بود سلطه ی ضحاک»
بر این مداربود که 9 ستاره فروریخت از اوج آسمان
9 ستاره ی پرنور، وبهت شب شکست
احمد، حسن، عزیز و محمد
عباس، مشغوف، رفیق دلاور بیژن
کاظم و مصطفی، آن کوه دل برادران همیشه
اینان
این فاتحان یورش آخر، این ماندگارها
حتی فرشته ی بی روح مرگ را
با خشم ماندنی و کینه ای ابدی، زنده کرده اند
اینک در پنجمین خزان جنایت
در این بهار آتش وخون، خون و انقلاب
فریاد می کنیم.
ای رفیق دلاور، ای کوهدل برادر
فریاد ما، اگرچه رسا نیست مثل حماسه ی شهادت تو
اما،
عزم شماست مارا، توان وتوانستن
و عزم ما، از چشمه ی زلال رزم شما
و پرخروش رود خشم شما
ای عاشقان نور، سیراب می شود
برخون پاکتان، ای ستاره های درخشان
سوگند می خوریم
سوگند می خوریم
تا انتهای راه، تا فتح قله خورشید
بر ما حرام باد نشستن
برما حرام باد نشستن

فروردین 1358
بازنویسی فروردین 1359