روزنامه های امروز( 13 اسفند 1383) تهران را در انترنت می خوانم. چند خبر است که اغلب بدون تفسیر ارایه شده اند.
ابتدا خلاصه این اخبار را به دست می دهم.
90 میلیارد تومان وام مسکن فرهنگیان گم شد ( اعتماد)
در 11 ماه اول امسال واردات غیر نفتی ایران با 11درصد رشد به 6.3 میلیارد دلار رسید. در طول همین مدت، واردات به ایران نیز با 31.8% رشد 31.8 میلیارد دلار بود.(روزنامه ایران)
همشهری نیز اگر چه افزایش صادرات غیر نفتی را با آب و تاب گزارش داد ولی از واردات به ایران سخنی نگفت.
روزنامه شرق، همانند همشهری از واردات به ایران چیزی نگفت ولی به نقل از وزیر بازرگانی میزان صادرات غیر نفتی را 8.7 میلیارد دلار اعلام کرد.
گزارش آفتاب یزد دقیقا همان گزارش ایران بود با این تفاوت که در همان صفحه دو خبر دیگر هم جلب توجه می کرد.
نرخ رسمی بیکاری در ایران 25 درصد است.
میزان رشد اقتصادی در ایران کاهش یافت.
سایت خانه ملت هم از طرح نمایندگان برای دریافت یک میلیارد تومان بودجه به ازای هر نماینده برای هزینه کردن در محل نمایندگی به هر شیوه ای که می پسندند خبر داد. یکی از نمایندگان ( نماینده جیرفت) که درمخالفت با این طرف سخن گفت افزود که در « در حوزه انتخابيه بنده كه 200 تا 360 هزار جمعيت دارد و طبق تعريف اسلام حدود 95 درصد فقير را شامل ميشود يك ميليارد را به چند نفر بدهم.» ( اعتماد 13 اسفند 83)
ابتدا بد نیست براساس همین آمارها توجه شما را به این نکته جلب کنم که در سال قبل، میزان صادرات غیر نفتی 5.6 میلیارد دلار و میزان واردات نیز 21.7 میلیارد دلار بوده است. بر این مبنا، میزان کسری ترازپرداختهای ایران ( بدون محاسبه بخش نفت) 16.01 میلیارددلار بود که با نزدیک به 60% درصد رشد در یازده ماه گذشته به 25.5 میلیارد دلار رسیده است. این یک خبر بد.
نکته دوم این که اگرچه در 11 ماه گذشته ریال نسبت به واحدهای پول خارجی کم ارزش تر شد و قاعدتا چنین تغییری باعث افزایش صادرات و کاهش واردات می شود ( یعنی میزان کسری تراز را کاهش می دهد) ولی درایران دقیقا عکس آن اتفاق افتاده است. این هم به گمان من، بر خلاف ظاهر رمز و رازی ندارد. هرگاه اقتصادهای کمبود سالار درهای اقتصادی خویش را بدون سامان دادن تولید داخلی باز کنند، به همین صورت مثل یک جاروی برقی واردات را جلب می کنند. و ایران از این قاعده کلی مستثنی نیست.
اگر بخواهم همین مقوله تجارت بین الملل را به پدیده نگران کننده دیگر، یعنی میزان واقعی بیکاری ارتباط بدهم این هم به گمان من ابهامی ندارد. وقتی کشوری با تکیه بر درآمدهای بادآورده نفتی به مصرف کننده بودن خویش ادامه می دهد بدیهی است که در ایجاد اشتغال مولد موفقیتی نخواهد داشت. در آمارهای بالا دیدیم که در طول همین 11 ماه گذشته، میزان کسری تجارتی ایران ( بدون محاسبه بخش نفت) 9.49 میلیارددلار بیشتر شده است. یاباید نشان داد که این میزان واردات بیشتر به ایران هیچ تاثیری بر روی تولیدات داخلی نداشته است بلکه ایرانیان، امکان بیشتری برا ی مصرف یافته اند و یا این که باید پذیرفت که حداقل بخشی از این واردات بیشتر د رالگوی مصرفی ساکنان ایران، جانشین تولیدات داخلی شده است. به سخن دیگر، خواه ناخواه به گسترش بیکاری دامن زده است.
اگر سیاست پردازان اقتصادی در ایران به جای نسخه برداری از سیاست های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، برای سامان دادن به تولید در ایران می کوشیدند و حداقل 5 میلیارد دلار از این کسری اضافی را در داخل تولید می کردند، می توان با عدد ورقم نشان داد که بطور تقریب، نزدیک به 1 میلیون فرصت شغلی در ایران ایجاد می شد. به سخن دیگر، پرداختن به معضلات اقتصادی ایران، بدون سامان دادن به تولید داخلی غیر ممکن است و هرچه که قدرتمندان زودتر این حقیقت را بپذیرند برای آینده اقتصادی کشور کم هزینه تر خواهد بود.
نکته نگران کننده دیگر کاهش نرخ رشد اقتصادی در ایران است. پیشتر گفتیم که درشرایط کاهش ارزش ریال، نسبت به پولهای دیگر، واردات به ایران بسی بیشتر از صادرات ایران افزایش می یابد ( این یک ویژگی!)
حال می بینیم که در اقتصادی که به اندازه اقتصاد ایران به نفت وابسته است با وجود رشد چشمگیر بهای نفت در دو سال گذشته که باعث افزایش قابل توجه در درآمدهای ارزی ایران شد ولی به خاطر عواملی که روشن نیست، میزان رشد اقتصادی ایران کاهش نشان می دهد ( این هم یک ویژگی دیگر). بی گفتگو باید روشن باشد که وقتی بازار نفت سقوط کند و یا در سطح پائین تری از آن چه که در یکی دوسال گذشته بود برای مدتی به ثبات برسد،وضع اقتصادی ایران بسیار بحرانی خواهد شد. مضافا اگر توجه د اشته باشیم که براساس گزارش بانک مرکزی-( سایت بازتاب) میزان بدهی خارجی ایران در یک سال گذشته نیز 7 میلیارد دلار افزایش یافته است.
پس خلاصه کنم.
- سرعت گسترش کسری تراز پرداختها
- سرعت افزایش بدهی خارجی
- رشد بیکاری
- گسترش باز هم بیشتر فساد مالی( گم شدن 90 میلیارد تومان!) و التماس دعای نمایندگان مجلس برای 1 میلیارد تومان حق بوق که هر گونه که دوست دارند هزینه نمایند
به گمان من، آنچه در بالا به اختصار و فهرست وار به آن پرداخته ام نشانه های زنگ خطری است که باید بسیار جدی گرفته شود. شواهدی در دست نیست که دولتیان و یا متولیان مجلس هفتم چنین برنامه ای داشته باشند. البته شعار زیاد می دهند ولی کار اقتصاد ایران وناهنجاری هایش از حد شعار فراتر گذشته است. البته دراین یادداشت به پی آمدهای احتمالی حمله امریکا یا اسرائیل به ایران نپرداختیم. اگر چنین تجاوزی اتفاق بیفتد، وضعیت اقتصادی ایران از آن چه که هست و بسیار هم نگران کننده است، وخیم تر خواهد شد. برخلاف باور ایرانیانی که در پوشش ضدیت با جمهوری اسلامی با گریه و لابه از امریکا خواهان حمله به ایران اند، دود اصلی این تجاوز- اگرچنین تجاوزی صورت بگیرد- به چشم مردم ایران خواهد رفت.
ابتدا خلاصه این اخبار را به دست می دهم.
90 میلیارد تومان وام مسکن فرهنگیان گم شد ( اعتماد)
در 11 ماه اول امسال واردات غیر نفتی ایران با 11درصد رشد به 6.3 میلیارد دلار رسید. در طول همین مدت، واردات به ایران نیز با 31.8% رشد 31.8 میلیارد دلار بود.(روزنامه ایران)
همشهری نیز اگر چه افزایش صادرات غیر نفتی را با آب و تاب گزارش داد ولی از واردات به ایران سخنی نگفت.
روزنامه شرق، همانند همشهری از واردات به ایران چیزی نگفت ولی به نقل از وزیر بازرگانی میزان صادرات غیر نفتی را 8.7 میلیارد دلار اعلام کرد.
گزارش آفتاب یزد دقیقا همان گزارش ایران بود با این تفاوت که در همان صفحه دو خبر دیگر هم جلب توجه می کرد.
نرخ رسمی بیکاری در ایران 25 درصد است.
میزان رشد اقتصادی در ایران کاهش یافت.
سایت خانه ملت هم از طرح نمایندگان برای دریافت یک میلیارد تومان بودجه به ازای هر نماینده برای هزینه کردن در محل نمایندگی به هر شیوه ای که می پسندند خبر داد. یکی از نمایندگان ( نماینده جیرفت) که درمخالفت با این طرف سخن گفت افزود که در « در حوزه انتخابيه بنده كه 200 تا 360 هزار جمعيت دارد و طبق تعريف اسلام حدود 95 درصد فقير را شامل ميشود يك ميليارد را به چند نفر بدهم.» ( اعتماد 13 اسفند 83)
ابتدا بد نیست براساس همین آمارها توجه شما را به این نکته جلب کنم که در سال قبل، میزان صادرات غیر نفتی 5.6 میلیارد دلار و میزان واردات نیز 21.7 میلیارد دلار بوده است. بر این مبنا، میزان کسری ترازپرداختهای ایران ( بدون محاسبه بخش نفت) 16.01 میلیارددلار بود که با نزدیک به 60% درصد رشد در یازده ماه گذشته به 25.5 میلیارد دلار رسیده است. این یک خبر بد.
نکته دوم این که اگرچه در 11 ماه گذشته ریال نسبت به واحدهای پول خارجی کم ارزش تر شد و قاعدتا چنین تغییری باعث افزایش صادرات و کاهش واردات می شود ( یعنی میزان کسری تراز را کاهش می دهد) ولی درایران دقیقا عکس آن اتفاق افتاده است. این هم به گمان من، بر خلاف ظاهر رمز و رازی ندارد. هرگاه اقتصادهای کمبود سالار درهای اقتصادی خویش را بدون سامان دادن تولید داخلی باز کنند، به همین صورت مثل یک جاروی برقی واردات را جلب می کنند. و ایران از این قاعده کلی مستثنی نیست.
اگر بخواهم همین مقوله تجارت بین الملل را به پدیده نگران کننده دیگر، یعنی میزان واقعی بیکاری ارتباط بدهم این هم به گمان من ابهامی ندارد. وقتی کشوری با تکیه بر درآمدهای بادآورده نفتی به مصرف کننده بودن خویش ادامه می دهد بدیهی است که در ایجاد اشتغال مولد موفقیتی نخواهد داشت. در آمارهای بالا دیدیم که در طول همین 11 ماه گذشته، میزان کسری تجارتی ایران ( بدون محاسبه بخش نفت) 9.49 میلیارددلار بیشتر شده است. یاباید نشان داد که این میزان واردات بیشتر به ایران هیچ تاثیری بر روی تولیدات داخلی نداشته است بلکه ایرانیان، امکان بیشتری برا ی مصرف یافته اند و یا این که باید پذیرفت که حداقل بخشی از این واردات بیشتر د رالگوی مصرفی ساکنان ایران، جانشین تولیدات داخلی شده است. به سخن دیگر، خواه ناخواه به گسترش بیکاری دامن زده است.
اگر سیاست پردازان اقتصادی در ایران به جای نسخه برداری از سیاست های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، برای سامان دادن به تولید در ایران می کوشیدند و حداقل 5 میلیارد دلار از این کسری اضافی را در داخل تولید می کردند، می توان با عدد ورقم نشان داد که بطور تقریب، نزدیک به 1 میلیون فرصت شغلی در ایران ایجاد می شد. به سخن دیگر، پرداختن به معضلات اقتصادی ایران، بدون سامان دادن به تولید داخلی غیر ممکن است و هرچه که قدرتمندان زودتر این حقیقت را بپذیرند برای آینده اقتصادی کشور کم هزینه تر خواهد بود.
نکته نگران کننده دیگر کاهش نرخ رشد اقتصادی در ایران است. پیشتر گفتیم که درشرایط کاهش ارزش ریال، نسبت به پولهای دیگر، واردات به ایران بسی بیشتر از صادرات ایران افزایش می یابد ( این یک ویژگی!)
حال می بینیم که در اقتصادی که به اندازه اقتصاد ایران به نفت وابسته است با وجود رشد چشمگیر بهای نفت در دو سال گذشته که باعث افزایش قابل توجه در درآمدهای ارزی ایران شد ولی به خاطر عواملی که روشن نیست، میزان رشد اقتصادی ایران کاهش نشان می دهد ( این هم یک ویژگی دیگر). بی گفتگو باید روشن باشد که وقتی بازار نفت سقوط کند و یا در سطح پائین تری از آن چه که در یکی دوسال گذشته بود برای مدتی به ثبات برسد،وضع اقتصادی ایران بسیار بحرانی خواهد شد. مضافا اگر توجه د اشته باشیم که براساس گزارش بانک مرکزی-( سایت بازتاب) میزان بدهی خارجی ایران در یک سال گذشته نیز 7 میلیارد دلار افزایش یافته است.
پس خلاصه کنم.
- سرعت گسترش کسری تراز پرداختها
- سرعت افزایش بدهی خارجی
- رشد بیکاری
- گسترش باز هم بیشتر فساد مالی( گم شدن 90 میلیارد تومان!) و التماس دعای نمایندگان مجلس برای 1 میلیارد تومان حق بوق که هر گونه که دوست دارند هزینه نمایند
به گمان من، آنچه در بالا به اختصار و فهرست وار به آن پرداخته ام نشانه های زنگ خطری است که باید بسیار جدی گرفته شود. شواهدی در دست نیست که دولتیان و یا متولیان مجلس هفتم چنین برنامه ای داشته باشند. البته شعار زیاد می دهند ولی کار اقتصاد ایران وناهنجاری هایش از حد شعار فراتر گذشته است. البته دراین یادداشت به پی آمدهای احتمالی حمله امریکا یا اسرائیل به ایران نپرداختیم. اگر چنین تجاوزی اتفاق بیفتد، وضعیت اقتصادی ایران از آن چه که هست و بسیار هم نگران کننده است، وخیم تر خواهد شد. برخلاف باور ایرانیانی که در پوشش ضدیت با جمهوری اسلامی با گریه و لابه از امریکا خواهان حمله به ایران اند، دود اصلی این تجاوز- اگرچنین تجاوزی صورت بگیرد- به چشم مردم ایران خواهد رفت.
0 نظر:
ارسال یک نظر