عمران صلاحی هم رفت!
صفر کیلومتر نبود ولی به قول خودش که در مرگ کیومرث صابری نوشته بود، ولی « خیلی نو بود». آخه مرد حسابی! با این همه بدبختی که روی دلمان انبار شده تو هم ماراگذاشتی و رفتی! آخه ما کم مصیبت داریم! مصیبت رفتن تو را دیگر چه کنیم! تازه، چرا به این زودی و چرا با این عجله! آخه مرد، 60 سال هم شد عمر!!!
باور کن عمران: یک عمری از دستت خندیدم، از طنر فاخرت، از طنزجان دارت.... الان دیگه حوصله ندارم بیشتر بنویسم.
می خواهم با خودم بنشینم و یک شکم سیر در سوگت گریه کنم....
0 نظر:
ارسال یک نظر