با توجه به اخباری که درباره بازار بورس از تهران می رسد بد نیست توجه شما را جلب بکنم به دو نوشته کوتاه که اگرچه تاریخ دقیق اش به یادم نمانده ولی درکتابی که در اگوست 2011 منتشر کرده ام آمده است یعنی به احتمال زیاد 30 ماه پیش نوشته شده اند.
- چرا رکوردزدن شاخص بورس تهران خطرناک است؟
ازاواسط سال گذشته، روزی نبود
که شاخص بورس تهران رکورد تازه ای به جا نگذارد[1]. شماری ادعا
می کردند که تحرکات شاخص بورس نشان می دهد که تحریم های جدید اثری بروضعیت اقتصادی
ایران ندارد[2]. و حتی
با وجود گسترده تر شدن این تحریم ها، از کم شدن ریسک سیاسی و « از رشد شاخص های
اقتصادی» دراقتصاد ایران سخن می گفتند. به اعتقاد من ولی درشرایطی که براقتصاد
ایران حاکم است، این رکورد زدن خطرناک است و نه فقط نمی تواند پایدار بماند بلکه
دیریازود این بادکنک می ترکد و دست و دماغ مردمی که به سرمایه گذاری دربازار بورس
تشویق می شوند خواهد سوخت.
و اما چرا ممکن است این گونه
بشود؟
آغاز می کنم از یک پیش گزاره،
که اقتصاد مدرن سرمایه داری برروی شاخ نظام قیمت ها می گردد. قیمت ها با تغییرات
خود علامت می دهند و عوامل متعدد اقتصادی هم براساس این علامت ها تصمیم گیری می
کنند. اگربه ساده کردن این مکانیسم پیچیده مجاز باشم، پرسش هائی از قبیل، تولید چه
محصولی سود آور است؟ و تولید کدام محصول سود بیشتری دارد؟ و یا کدام محصول سود
آورنیست؟ با همین علامت ها مشخص می شود. و بعد براساس پاسخی که عامل اقتصادی می گیرد،
روشن می شود که تولید کدام محصول باید افزایش یابد و احتمالا تولید کدام محصول
کمتر شود. این گونه است که این نظام قرار است به تخصیص بهینه منابع محدود هم
دراقتصاد منجر شود. دراین اقتصاد، یکی از عمده ترین بازارها بازاربورس سهام است و
به همین روایت، شاخص بورس قرار است علامت های لازم را درباره وضعیت کلی اقتصاد به
عوامل اقتصادی بدهد. اگر بازارها به قدر کفایت شفاف باشند، شاخص بورس وسیله بسیار
مناسب و مفیدی برای ارزیابی اوضاع اقتصادی است. بدون این که وارد جزئیات بشوم
اشاره می کنم که تمایل مردم برای خرید سهام یک شرکت خاص دروهله اول به خاطر
سودآوری به نسبت بالاتر آن شرکت است. وقتی تقاضا برای خرید سهام یک شرکت
دربازاربورس منعکس می شود، نتیجه این که قیمت سهام بیشتر می شود و یک منبع دیگر،
برای جذاب تر شدن سهام همان شرکت ایجاد می
شود، که اصطلاحا به آن « منفعت سرمایه ای» می گویند. فرض کنیدکه شما صد سهم شرکت
الف را به قیمت هرسهم یک دلار خریداری می
کنید. اگر قیمت سهام به 5 دلار برسد، روشن است که 100 سهم شما نه 100 دلاربلکه
اکنون 500 دلار ارزش دارد و شما دراین میان 400 دلارمنفعت سرمایه ای به دست آورده
اید.
برای این که بازار- بطور کلی –
و بازار بورس بطور اخص بتواندنقش خود را درعلامت دهی موثربه عوامل اقتصادی به
درستی انجام دهد، ضروری است:
-
بازاربورس از دولت مستقل باشد.
-
نظامات لازم برای کیفیت سنجی
معاملات و جلوگیری از تبانی و توطئه تدوین شده و بطور موثر اجرا شود.
-
بازار باید یک بازار رقابتی
باشد تا درآن قیمت ها- آن گونه که اغلب ادعا می شود- بطور موثر علامت دهی نماید.یا
به سخن دیگر، علامت دهی اش براساس مقوله های بنیادین اقتصادی باشد.
همین جا به اختصار بگویم که
فقدان هرکدام از این پیش گزاره ها می تواند درعمل به آنجا برسد که علامت دهی های
بازار بورس قابل اعتماد نباشد. یعنی می خواهم براین نکته تاکید کنم که وقتی شاخص
بورس بطور مستمر افزایش می یابد، علامتی که داده می شود این که اوضاع اقتصادی
مطلوب است. شرکت های حاضر دربورس، احتمالا به خاطر سود آوری بیشتر، با اقبال عمومی
روبرو می شوند و این اقبال عمومی است که سراز افزایش قیمت سهام آنها و درنهایت
افزایش شاخص بازار بورس درمی آید. تا این
جا حرفهای بدیهی و کلی زده ام. اگرافزایش بهای سهام بنگاهها ناشی از سودآوری شان
باشد، البته که این تحول بسیار مثبتی است که باید به فال نیک گرفت.
با این مقدمه، سئوال این است که
با توجه به این پیش گزاره های کلی، ازاوضاع کلی اقتصاد ایران چه می توان گفت؟
قبل از هرچیز، لازم به یادآوری
است که بازاربورس تهران نه تنها از دولت مستقل نیست بلکه تا جائی که خبرداریم عمده
بازیگران آن هم شرکت های دولتی و شبه دولتی اند. تنها یک شرکت واگذارشده به سپاه
پاسداران- مخابرات- ده درصد کل این بازار را دراختیار دارد. از طرف دیگر، از
ابتدای سال 2008 میلادی- دی ماه 1386- فرمول محاسبه شاخص بورس تهران را عوض کردند
و درنتیحه شاخص کل قیمت به شاخص بازده نقدی و قیمت تبدیل شده است. به گفته بورس
نیوز « با فرمول جدید اگر فرض کنیم در طول دوره مورد بررسی قیمت ها همه ثابت باشند
با توجه به سودی که شرکت ها طی سال در مجامع تقسیم می کنند ، شاخص خود به خود رشد
خواهد کرد اگر از این مشکل نیز با اغماض عبور کنیم ، مشکل اصلی و مورد بحث در
اینجا وصل کردن شاخص قدیم و جدید به هم است که برای اولین بار در جهان این کار
توسط بورس ایران انجام شده است !!! این
کار به مثابه این است که مثلاً ما واحد اندازه گیری طول (متر) را به واحد اندازه
گیری وزن (کیلو) وصل کنیم در حالی که همه می دانیم این دو واحد با هم تجانس
ندارند»[3] . به
این ترتیب روشن است که ادغام این دو شاخص نه فقط در هیچ کشور دیگری انجام نمی گیرد
بلکه کاملا از نظر منطق اقتصادی بی معنی و بی فایده هم هست. دردنباله همین گزارش می خوانیم که در حال حاضر
بزرگترین و بهترین شرکت های کشور مثل فولاد مبارکه ، پتروشیمی خارک ، ایران خودرو
، سایپا ، مخابرات و . . . که در بورس حضور دارند در مجامع خود از سود انباشته ،
بین سهامدارانشان سود تقسیم کردند. اگرچه این کاربرای سهام داران خرد و بزرگ بسیار
هم جذاب است ولی بدیهی است که برخلاف ادعاهای مقامات دولتی بیانگر این واقعیت تلخ
است که مشکلات و موانع جدی برسر سرمایه
گذاری وجود داشته که این بنگاهها به جای سرمایه گذاری این سود های انباشته به
تقسیم آن بین سهامداران مبادرت ورزیده اند. بورس نیوز حتی ادعا می کند که «
مخابرات در یک حرکت جالب سودی موهوم بین سهامداران خود توزیع کرد تا سهامدار عمده
آن کنسر سیوم توسعه اعتماد مبین با بهره
برداری از این حرکت بتواند از طریق این سود ، اقساط خود را که بابت خرید سهام
مخابرات بدهکار است بدهد» و ازاین شواهد نتیجه می گیرد که « اقتصادما با مشکل
مواجه است و علی رغم شعارهای مطرح شده توسط دولت که بعضاً توسط کمیسیون اقتصادی
مجلس و دیگر نهادها نیز نقض شده است شرکت های بزرگ و تاثیر گذار در اقتصاد کشور و
در نهایت کل اقتصاد با چالش هایی نهفته مواجه می باشند که معلوم نیست کی و کجا و
چگونه آشکار شوند».
متاسفانه باید گفت چالشی که
بنگاهها و کل اقتصاد با آن روبرو هستند، عیان تر از آن است که کتمان کردنی باشد.
درفصل بعد سعی می کنم شواهدی از
بحران دراقتصاد ایران به دست بدهم تا روشن شود چرا به گمان من این رکورد زدن شاخص
نمی تواند نشانه آن چه ای باشد که از سوی مدافعان ارایه می شود.
8- بحران دراقتصاد ایران:
شواهد و مصادیق
دریادداشت قبلی به رکورد زدن
شاخص بورس تهران اشاره کرده گفتم که این درحالی است که « شرکت های بزرگ و تاثیر
گذار در اقتصاد کشور و در نهایت کل اقتصاد با چالش هایی نهفته مواجه می باشند که
معلوم نیست کی و کجا و چگونه آشکار شوند».
شاهد مدعای من هم گفته های متناقض مقامات دولتی است. وزیر صنایع پیشین
نمونه خوبی است. اگرچه درباره وضعیت تولید و صنایع آمارهای اغراق آمیز می دهد ولی
در عین حال، باگذشت
چندین ماه از بروز مشکلات متعدد در واحدهای تولیدی کشور سرانجام اعلام می کند که «
ستاد رفع مشكلات اجرایی صنایع ومعادن كشور آغاز به کار خواهد کرد». آن گونه که
باخبرمی شویم این ستاد به پیشنهاد آقای احمدی نژاد و با تصویب هیئت وزیران تشکیل
شده و معاونان چندین وزرات خانه – صنایع، کار، اقتصاد، نیرو- و هم چنین نمایندگانی از سوی سازمان تامین اجتماعی، بانک
مرکزی، و بانک های عامل تشکیل خواهد شد. تصمیمات این ستاد هم وقتی به تائید
وزیرصنایع می رسد برای همه « دستگاههای اجرائی لازم الاجراست». از جمله کارهای
عمده این ستاد، اتمام طرح های نیمه تمام است. اعلام تشکیل این ستاد، به واقع نشانه
تائید وجود بحران درواحدهای تولیدی کشور است و اگربخواهم ربطش بدهم به رکورد زدن
شاخص بورس، باید پرسید اگراین بحران درست است در آن صورت شاخص بورس براساس کدام «
رونق اقتصادی» رکورد می زند! یا به عبارت دیگر، این رکورد زدن برخلاف آن چه که
دریک وضعیت عادی از آن مستفاد می شود، نشانه بهبود ورونق وضعیت اقتصادی نیست. شاهدش
هم این بحران گسترده ای است که وجود دارد. به یاد داریم که درپائیز پارسال که قرار
شد بدهی های 6700 واحد تولیدی استمهال شود محرابیان ادعا کرده بود که « این اقدام
دولت نشانه رکود در صنعت نیست»[4] و از
آن جائی که آدم دروغگو کم حافظه هم می شود در همان مصاحبه مطبوعاتی از تهیه یک
فهرست جدید از شرکت های بحران زده دیگر که قرار است بدهی شان استمهال شود، هم خبر
داده بود. با این همه، بحران مالی شرکت های
تولیدی اگروخیم تر نشده باشد، بهبود نیافته است. از سوئی، به خاطر افزایش
واردات این تولید کنندگان بخش هائی از بازار داخلی را از دست داده اند به حدی که
حتی بدون کمک دولت قادر به پرداخت حقوق کارگران خود هم نیستند و از سوی دیگر، درنتیجه دخالت های اغلب نسنجیده دولت در
بازارهای پولی و مالی – کاهش دستوری نرخ بهره و اجباربانکها به پرداخت تسهیلات
تکلیفی به بنگاه های زود بازده- شرایطی فراهم شده است که بانکها نه امکان
اعتباردهی به شرکت های تولیدی را دارند و نه با کاهش دستوری نرخ بهره انگیزه ای
برای این کاروجود داردو ترجیح می دهند که به جای وام دهی، به صورت عقود مشارکتی به
متقاضیان تسهیلات بدهند که نرخ « سود» بسیار بالاتری دارد. دولت ولی از سوئی ادعا
می کند که ایران از بحران جهانی برکنار مانده است و درعین حال،حداقل بخشی از
مشکلات بخش تولیدی را به بحران جهانی نسبت می دهد. لازم به گفتن است که حجم
مطالبات معوقه نظام بانکداری را 50 هزارمیلیاردتومان برآورد می کنند و آن چه که
دولت از بانکها خواسته این که دریافت اقساط طلب خود را حداقل یک سال به تعویق
بیندازند. نکته این است که چنین کاری، وضعیت مالی بانکها را خراب می کند و طبیعتا
قادر به ارایه تسهیلات بیشترنخواهند بود. این بحران مالی، ابتدا از بنگاههای بزرگ،
مثل ایران خود رو شروع و بعد به بنگاههای دیگر مثل ایرالکو و صدرا رسید. گفته می
شود که ایران خودرو بین 6 تا 10 هزار میلیاردتومان بدهی دارد و برای اولین بار در
45 سال، سال گذشته این شرکت زیان داد. از سوی دیگر خبرداریم که بزرگترین بدهکار
ایران هم به واقع دولت است که بدهی اش را به شرکت ها و موسسات دیگر نمی پردازد و
این رشد سیل واره مطالبات معوقه است که همه نظام اقتصادی ایران را به بحران کشانده
است. نمونه ای که می توانم از بدهی دولت بدهم بدهی دولت به صنایع تولیدی برق است
که گفته می شود از 5000 میلیاردتومان هم گذشته است و کل صنعت برق و همه شرکت های تابعه
آن را با یک بحران بسیار اساسی روبرو ساخته است- یعید نیست خاموشی مکرر هفته های
اخیر هم که زیان های چندین میلیاردی
بارآورده است، به همین دلیل بوده باشد. همین جا بگویم که هرچه که ادعاهای بی پایه
محرابیان باشد، « ستاد ویژه» ای برای حل
مشکلات قطع برق که موجب شده تا« واحد های
مختلف سیمانی ، فولادی و قطعه سازی با مشکل کمبود و نوسان برق و خسارت میلیاردی
ناشی از آن» روبرو بشوند ایجاد شده است[5]. زیان های
ناشی از قطع برق به ویژه در بخش معدن، تولید سیمان، قطعه سازان و فولاد بسیار جدی
و اساسی است و دربخش تولید فولاد این زیان را هربار که برق قطع می شود، تا15 درصد
برآورد کرده اند[6].
دراین گزارش می خوانیم که « فشار ناشی از تعطیلات ناگهانی بر صنایع و واحدهای
تولیدی کم بود، کمبود برق و قطع اعلام نشده برق واحدهای صنعتی هم داد فعالان بخش
صنعت را درآورد»[7]. بخش
هائی که از این قطع برق بیشترین زیان را دیده اند، واحدهای ریخته گری، سیمان بودند
و مشکلات به حدی جدی شده است که در خوزستان « ستاد ویژه» برای تخفیف این مشکل
ایجاد شده است. خبر داریم که حتی خط تولید سایپا هم درعکس العمل به این بی برقی ها
برای چند ساعت متوقف شد. درهمین راستا خبر داریم که معاون وزیر صنایع و معادن
اعتراف کرده است که « مشکل اصلی بخش صنعت
و تولید کشور ، کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش است»[8] و
اگرچه آن را قابل حل دانسته است ولی روشن نیست که چه راه حلی برای این کار پیشنهاد
می کند. البته به روال معمول، گناه را به گردن نظام بانکداری ایران انداخت که به
صنعت گر و تولید کننده تسهیلات بانکی کافی نمی دهند که پیش تر به علت اصلی اش-
تسهیلات تکلیفی به بنگاه های زود بازده- اشاره کردم و دیگر تکرار نمی کنم.
باید بلافاصله اضافه کنم که
بحران اقتصادی ایران تنها به همین موارد محدود نمی شود. این بحران هم بسیار گسترده است و هم بسیار عمیق
و به همین دلیل است که رکورد زدن شاخص بورس تهران، همه مختصات یک رشد شدیدا حبابی
و به همین دلیل خطرناک را به نمایش می گذارد. به گفته خوش چهره « درشرایط کنونی
وضعیت اشتغال و افراد بیکار درجامعه در وضعیت بحرانی است»[9]. البته
می دانیم که « رکود بخش مسکن» هم می تواند در صورت استمرار خطری برای سایر بخش هاس
اقتصادی باشد. درتائید این ادعا با خبر می شویم که ساخت و ساز درتهران در1388 بیش
از 48% کاهش یافته است[10].
درباره صنعت برق خبر دارمی شویم که « عدم چاره اندیشی برای بحران مالی كه گریبانگیر این صنعت شده است، به طور
قطع به ایجاد مشكلات بسیار عدیدهای منجر خواهد شد. ایجاد موج مخربی از بیكاری با
تعطیلی شركتها و نیز متوقف شدن پروژههای در دست اجرای این شركتها، از جمله
عواقبی است كه جبران كردن آنها بسیار دشوار به نظر میرسد»[11].
اگرچه شاخص بورس هر روز رکورد می زند ولی « در زمان حاضر تولید در کشور بدترین
روزهای خود را سپری می کند». به ادعای رئیس اتاق ایران، « ۵۰ درصد واحدهای تولیدی در اکثر مناطق صنعتی کشور در
حال تعطیلی یا در شرف تعطیل شدن هستند» و « اکثر واحدهای تولیدی و صنعتی بزرگ کشور
با کمتر از ۳۰ درصد
ظرفیت اسمی خود مشغول به کار هستند»[12].
اگر چه منظور رئیس انجمن نساجی
ایران را درست متوجه نمی شوم ولی می گوید که « نساجی به سمت رکود کامل می رود»[13].
رئیس اتاق بازرگانی تهران با اشاره به افزایش چشمگیر چک های برگشتی می گوید این
افزایش نشانه آن است که « اقتصاد کشور در
مسیر مطلوب قرار ندارد» . محمد نهاوندیان افزود: «کاهش سرمایه و اعتماد اجتماعی
مسائل مهم امروز اقتصاد ایران هستند. اینکه رقم چکهای برگشتی مرتبا در حال افزایش
باشد، زنگ هشداری به شمار میرود و نشان میدهد که وضع اقتصادی کشور در مسیر مطلوب
قرار ندارد»[14].
درتائید این ادعا بد نیست اشاره کنم که « طی سالهای 81 تا 88 که رشد درآمدهای نفتی کشور رکوردهای
تاریخی بر جا گذاشته،نرخ سرمایه گذاری کاهش پیدا کرده است»[15] دراینجا می خوانیم که بازار لوازم منزل- برای نمونه مبلمان- تقریبا بطور کامل درتسخیراقلام
وارداتی قرارگرفته است و حدودا 70درصد این بازار با واردات تامین می شود. البته
اگراقتصاد در وضع مطلوبی بود و تولیدات داخلی کفاف تقاضا را نمی داد، استفاده از
واردات البته که نشانه بحران درتولید نبود ولی درایران، متاسفانه افزایش واردات به
زیان تولیدداخل انجام می گیرد که پیشتر هم به همین موضوع اشاره کرده ام.. درهمین راستا خبر داریم که
« کمتوجهی به بنگاههای کوچک تولیدی، تخصیص نیافتن تسهیلات و هزینه بالای
تولید منجر به افول صنعت مبلمان کشور شده است»[16]. شاهد
دیگری که نشان دهنده وضعیت بحرانی اقتصاد
است افزایش بیکاری است که بطور متوسط در1388 به نسبت سال قبل 1.5 درصد افزایش
یافته است. بطور کلی بیکاری در 21 استان از 30 استان ایران افزایش یافته است و
لرستان با 19 درصد و همدان هم با 18 درصد بیکاری درصدرقرار داشتند[17].
یکی دیگر از بخش های بحران زده صنعت قند و شکر است. گفته می شود که ایران بطور
بالقوه می تواند سالی 1.8میلیون تن شکر تولید کند و میزان تولید در 1385- برای
نمونه- 1.3 میلیون تن بود. ولی با افزایش واردات- بیش از 5 میلیون تن درفاصله
1385تا 1387- میزان تولید شکر داخل به 550 هزار تن سقوط کرده است[18].
درهمین راستا خبر داریم که « تولید چغندرقند
در ایران طی 2سال اخیر 74درصد و تولید شکر 75درصد کمتر شده است.»[19].
اگرچه وزیر صنایع آمارهای جذاب می دهد و از 5 برابرشدن سرمایه گذاری ها درصنایع
درپایان امسال خبر میدهد ولی واقعیت این است که بخش تولید دراقتصاد ایران به شدت
بحران زده است. به عنوان نمونه درباره بزرگترین شرکت خودروسازی خاورمیانه، ایران
خود رو می دانیم که « ایران خودرو، بزرگترین شرکت اتوموبیلسازی ایران با مشکلات
مالی عظیمی دست به گریبان است به گونهای که شایعهی ورشکستگی آن نیز گهگاه بر سر
زبانها میافتد. سال گذشته ایران خودرو بخشی از اموال و دارایی خود را فروخت تا
بتواند سودی را که به سهامداران خود وعده داده بود، بپردازد. به نوشتهی روزنامهی
اعتماد، امسال ظاهراَ مدیران ایران خودرو قصد دارند به سهامداران اعلام کنند که
سود آنها از تولیدات و معاملات این شرکت در سال ۱۳۸۷ صفر بوده و ۱۲۰ میلیارد تومان
نیز ضرر و زیان به بار آمده است»[20].
درباره شرکت ایرالکو که تقریبا نیمی از تولید آلومینیوم ایران را برعهده دارد و
مدتی پیش مثل بسیاری از واحد های دیگر به مالکیت سپاه پاسداران درآمد مشکل مشابهی
وجود دارد و وضعیت مالی آن به شدت بحرانی است. به گفته عیسی رضائی مدیرعامل سرمایه
گذاری مهر اقتصاد ایرانیان « در حالی
تا پایان سال 87 پیشبینی سود 400 تومانی برای هر سهم را مدنظر داشت كه به جای این
سود، زیان هر سهم به 323 تومان و در مجموع به 56 میلیارد تومان رسید. از سوی دیگر
شركت ایرالكو 400 میلیارد تومان بدهی به بانكها، 30 میلیارد تومان به اداره برق و
12 میلیارد تومان بدهی متفرقه دارد. اینها گوشه هایی از واقعیتهای شركت است كه در
صورتهای مالی آن نمود ندارد»[21].
درهمین روزها و هفته هائی که شاخص بورس تهران برای چندمین بار رکورد زد، خبردارمی
شویم که درشهرک صنعتی عباس آباد درپاکدشت، که 1800 کارخانه و صنایع بزرگ و مهم
درآنجا فعالیت دارند به دلیل قطعی مکرر و طولانی برق « با وضعیت بحرانی مواجه شده
است». این هم گوشه هائی از مشکلاتی که ایجاد می شود « گاهی
نیز در اواسط کار و در حین انتقال محصولات بین خطوط با قطعی برق علاوه بر صدمه
دیدن دستگاهها، محصولات نیمه آماده یا از بین میروند یا به صورت ناقص قابل
بازگشت به چرخه تولید دوباره نیستند». خسارت وارده هم ساعتی « چند صد میلیون
تومان» برآورد شده است و خاتمه کلام این که علاوه برصنعیت ریخته گری که زیان های
قابل توجهی متحمل شده است، می دانیم که « صنایع شیشه، شیرآلات، پتروشیمی، پلاستیک،
کفش، ظروف و صنایع غذایی هر یک از جمله واحدهای صنعتی و تولیدی هستند که در شهرکهای
صنعتی استان تهران در هفته جاری به دلیل قطع مکرر برق و عدم اجرای صحیح جدول زمان
بندی و نیز وعدههای بیپایه برق منطقه ای، خسارات مالی جبران ناپذیری را متحمل
شدهاند» و«بسیاری از واحدهای صنعتی هم اكنون با نیمی از ظرفیت خود یا حتی كمتر
مشغول به كارند»[22].
اگروضعیت کلی اقتصاد به صورتی است که دربالا گفته شد،
آن وقت این پرسش هم چنان بی جواب می ماند که اگرنکاتی که درباره بازار سهام در
یادداشت قبلی آورده شد، درست است که هست، درآن صورت، دلایل اقتصادی رکورد زدن شاخص
بورس تهران، کدام اند؟ اگر این رکورد زدن با رونق اقتصادی قابل توضیح نباشد که
درشرایط موجود دراقتصاد این گونه نیست، درآن صورت، تنها بدیلی که باقی می ماند،
شکل گرفتن حباب مالی دربورس تهران است و حباب مالی- می خواهد درایران باشد یا
درکره مریخ- دیریا زود می ترکد و از این سرانجام هم گریزی نیست. ممکن است اندکی
دیریا زود بشود،
ولی سوخت و سوز ندارد.
[1] http://www.vatanemrooz.ir/1389/5/13/VatanEmrooz/476/Page/5/
[2] http://www.ilna.ir/newsText.aspx?ID=135652
[4] http://www.ghatreh.com/news/4190370.html
[5] http://www.parset.com/News/ShowNews.aspx?Code=162534
[6] http://sabainfo.ir/newsdetail-9254-fa.html
[8] http://www.gostareshonline.com/top-news/57523-2010-08-30-07-01-55.html
[10] http://khabaronline.ir/news-80556.aspx
0 نظر:
ارسال یک نظر