این روزها در میان ایرانیان گرامی مد شده است که در پوشش های گوناگون، مبلغ مضرترین شیوه تاریخ گریزی و گاه حتی تاریخ ستیزی هستند. آنهم در این پوشش بسیار جذاب که آن چه که مهم است آینده است . یکی از « کربلای 28 مرداد» سخن می گوید و آن دیگری به طعنه بر می آید که « بابا جان مشروطه، پشروطه را ولش کن حوصله داری». به ظاهر البته که حق به حانب این دوستان است. از مشروطه نزدیک به 100 سال گذشته است واز کودتای ننگین و ضدایرانی 28 مرداد 1332 هم بیش از 50 سال . ولی این تنها ظاهر قضیه است و ظواهر همیشه فریبنده اند. ما انگار هنوز یاد نگرفته ایم که تاریخ به راستی سرگذشت خودماست و یا بهتر بگویم، باید بازگوئی سرگذشت خود ما باشدو به همین خاطر، بررسی تاریخی به واقع نشانه کوشش برای آموزش از گذشته خود ماست. بدون این آموزش از گذشته، تکرار اشتباهات تاریخی مان اجتناب ناپذیر خواهد بود. حرف من قبول نکنید، به سرگذشت خود ما در همین 100 سال گذشته بنگرید.
و تا کنون اما وضع به این صورت بوده است که به جای بررسی گذشته خود ما، ما اغلب با زندگی نامه های مجعول شاهان و رهبران مذهبی و دیگر حاکمان و قداره بندان شستشوی مغزی شده ایم. اگر اندکی دقت کنید مشاهده خواهید کرد که در تاریخ رسمی ما، ما، فرق نمی کند زن، مرد، کارگر، تاجر.... نقشی نداریم. شاهان ما چشم در آوردندو گردن زدند و این جا و آن جا نیز، روحانیت، ندای واسلاما سرداد.... ما چه کرده بودیم که اکنون در هزاره سوم، در این مخمصه ایم، اگر برای حکومت گران بر ماروشن باشد، بر خود ما روشن نیست. و ما به این نکته توجه نکرده ایم واکنون هم دردمندانه، توجه نمی کنیم که اقشار حاکم بر ما، با بیان تاریخ ما به این صورت، به واقع کوشیدند گذشته ما را کنترل کنندوالبته این هم بدیهی است که آن کس که گذشته ما را در کنترل خویش دارد، از موقعیت بهتری برخوردار است تا حال ما را نیز کنترل کند. وقتی گذشته ات در کنترل خودت نباشد و به همین خاطر، حال ات هم در کنترل دیگران، این ساده لوحی آزار دهنده ای می طلبد که آدم فکر کند می تواند برای آینده اش برنامه ریزی بکند. به گمان من، اگر به واقع دلمان به حال آینده مان می سوزد، باید سعی کنیم وضعیت فعلی مان را آن گونه که هست بشناسیم و در کنترل بگیریم و برای این کار راهی به غیر از این نداریم که خودمان وتاریخمان را بهتر بشناسیم راستی، شما چه فکر می کنید؟.
0 نظر:
ارسال یک نظر