حالا که دارم باره تراز پرداختهای امریکا حرف می زنم لازم است که به اختصار به وضعیت در ایران هم اشاره ای بکنم. در سایت بازتاب خوانده ام که میزان واردات به ایران در 6 ماه گذشته به بیشترین مقدار در تاریخ رسیده وقرارا از مرز 20 میلیارد دلار گذشته است. پیشی بینی می شود که تا پایان سال کل واردات به ایران حدودا 40 میلیارد دلار بشود. درطول همین مدت، به گفته بازتاب صادرات غیر نفتی ایران کمتر از 4 میلیارد دلار بود. با این حساب، به نظر می رسد که کسر تراز پرداختهای خارجی ایران بدون احتساب نفت،32 یا 33 میلیارد دلار خواهد شد. البته این احتمال جدی وجود دارد که مقدارش از این هم بیشتر باشد. چون می دانیم که در سه سال گذشته، یعنی 2004-2002 کل واردات کالا و خدمات به ایران 100 میلیارد دلار بود و دراین فاصله نیز کل صادرات غیر نفتی ما تنها19 میلیارد دلار. به عبارت د یگر در سه سال گذشته 81 میلیارد دلار کالا و خدمات تولید شده در خارج از ایران در ایران به مصرف رسیده است. من در موارد مکرر نوشته ام که وقتی یک اقتصاد کمبود سالار، مثل اقتصاد ایران، به تبعیت از برنامه های صندوق بین المللی پول فرموده و درس نامه ها، سیاست دروازه های باز را در پیش می گیرد،نتیجه اش این است که مثل یک جاروی برقی خیلی پرقدرت مقدار روزافزونی واردات را به درون خویش می ممکد و اگراین سیاست مخرب ادامه یابد، بدون تردید سر از بحران بدهی خارجی در خواهد آورد. در همین خبر بازتاب، این نکته هم قابل توجه است که کل بدهی خارجی ایران را 35.6 میلیارد دلارمی داند که 12.6 میلیارد دلار اصل بدهی کوتاه و میان و بلند مدت است و بقیه، یعنی 23 میلیارد دلار دیگر نیز بهره این بدهی است. [ حالا چرا برای 12-13 میلیارد دلار بدهی باید 23 میلیارددلار نزول بدهیم لابد حکمتی دارد که از ما بهتران می دانند!]این را هم بگویم که در 6 ماه اول امسال کل درآمد ایران از نفت 17.5 میلیارد دلاربود .از حیف و میل ها و فساد مالی که بگذریم بخشی از این درآمد باید در صنعت نفت سرمایه گذاری شود تا تداوم تولید امکان پذیر باشد. یعنی می خواهم این نکته را بگویم که حتی در وضعیتی که قیمت نفت زیاد هم شده است درآمدهای نفتی ما برای تامین مالی وارداتی که به ایران می شود کفایت نمی کند. البته اگر قیمت نفت سقوط کند که احتمالش زیاد است، نتیجه البته روشن است. بدهی خارجی ایران از آن چه که هست بیشتر خواهد شد.و اما نکته دیگری که به ذکر می ارزد این که مصرف این میزان عظیم واردات درایران به غیر از تعدادی دلال و تاجر بازار در وجوه عمده خصلت اشتغال آفرینی ندارد. یعنی فعالیت های تولیدی در کشور دیگر صورت می گیرد و کالا وخدمات تولید شده در ایران به مصرف می رسد. همان گونه که در نشریات به تکرار آمده است بخشی از این واردات حتی باعث ورشکستگی تولید کنندگان داخلی شده و احتمالا مشکل بیکاری را جدی تر خواهد کرد. حالا از سوی دیگر، به عنوان یک احتمال در نظر بگیرید که اگر سیاست پردازان اقتصادی ایران درس نامه ها را به کنار می گذاشتند و به جای سیاست دروازه های باز که آینده اقتصادی ایران را با خطرات جدی روبرو می کند سیاست تشویق و ارتقاء تولیدات داخلی را در پیش می گرفتند، چه پیش می آمد؟فرض کنید که به جای این سیاست خانمان برانداز، برای گسترش تولید در داخل ایران برنامه ریزی می شد، حتی اگربرای یک کارگر ماهی 400 هزارتومان حقوق در نظر بگیرید- که البته از متوسط دریافتی کارگران در ایران بیشتر است- به یک حساب سردستی می گویم، که به ازای هر یک میلیاردی که تولیدات داخلی به جای واردات مصرف شود بیش از 183.000 شغل ایجاد خواهد شد. حالا همین کسری سه ساله ما را در نظر بگیرید و خودتان محاسبه کیند که اگربه جای مصرف بنجل های فرنگی در ایران، خودمان آستین ها را بالا می زدیم ودرداخل تولید می کردیم، چه پیش می آمد؟ ولی ما چه کرده ایم؟ درس نامه ها را باز کرده ایم واگر چه دروازه ها را باز کرده ایم ولی از جان آدم تا شیر مرغ را وارد می کنیم و به عوض فرصت های شغلی بالقوه را به کشورهای دیگر صادر می کنیم!...... بی انصافی نکنیم! علاوه براین فرصت های شغلی، کارگر و دکتر و تن فروش هم صادر می کنیم!
۱۳۸۳ دی ۹, چهارشنبه
آمارهای سخن گو: کسری تراز پرداختهای ایران
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظر:
ارسال یک نظر