دراقتصادی که درآن نظام قیمت ها قرار است شرایط را برای بهینه کردن استفاده از منابع کمیاب هموار کند، نرخ بهره یکی از« قیمت» های بسیار مهم دراین اقتصاد است. مقدمتا باید گفت که اگراین « قیمت» در سطح بالائی باشد و یا به طور مصنوعی در سطح بسیار پائینی حقظ شود، پی آمدش عملکرد غیر کارآمد این « قیمت» خواهد بود که به نوبه پی آمدهای بسیار مهمی بر دیگر بخش های اقتصاد خواهد داشت. اگرچه نرخ بهره را می توان « قیمت» دانست- که هست- ولی باید افزود که یکی از « قیمت » های بسیار مهم دریک اقتصاد بازارگراست. چرا نرخ بهره مهم است؟ چون:
- نرخ بهره مشخص می کند که وام گیرنده به وام دهنده به ازای وامی که گرفته است، چه میزان باید بپردازد.
- نرخ بهره بخشی از هزینه سرمایه گذاری در یک بنگاه اقتصادی است.
- نرخ بهره برنرخ ارز هم اثر می گذارد.
- ارزش بسیاری از دارائیها باتغییرات نرخ بهره تغییر می کند.
همان طور که پیشتر گفته شد، نرخ بهره یعنی آن چه که یک وام گیرنده به وام دهنده می پردازد. ولی چراباید این را پرداخت؟ درپاسخ می توان گفت حداقل به دو دلیل:
- این که وام دهنده برای مدتی مقداری از پول خود را دراختیار وام گیرنده می گذارد که به ازای آن باید چیزی دریافت کند.
- این کاروام دهنده بسته به شرایط، میزان متفاوتی ریسک دارد که باید در نظر گرفته شود.
یعنی اگربه شکل دیگری بخواهم گفته باشم، این می شود که وام دهنده تصمیم می گیرد که بخشی از پولی که دارد- و امن هم هست- را در زمان حال مصرف نکرده، و در آینده ای که نامطمئن است، هزینه نماید. به سخن دیگر، نرخ بهره به واقع پاداشی است به پس انداز کننده که از خیر مصرف آن وجوه گذشته است. توجه دارید که حتی اگر پس انداز کننده ای عقیده اش درباره پس انداز تغییر هم بکند ولی برای مدت معینی قادر به مصرف آن پول نخواهد بود. بگویم و بگذرم که وقتی دارم از این مسایل حرف می زنم، دارم از یک دوره مشخص سخن می گویم و باید به تاثیر عوامل گوناگون بررفتارها دراین دوره توجه کنیم.
- وام دهی برای مدت مشخص
- گذشتن از مصرف برای مدت مشخص
- سرمایه گذاری در کالاهای سرمایه ای برای کسب درآمد برای یک مدت معلوم
به این ترتیب، صحبت به واقع برسر نرخ بهره انتظاری است ولی ما عمدتا از نرخ بهره ای که هست آگاهی داریم. میزان اسمی نرخ بهره، یعنی آن چه که در تابلوی اعلانات شعبات بانکی به نمایش درمی آید یا در آگهی های روزنامه مشاهده می کنیم، به واقع نرخی است که پرداخت می شود. بد نیست در نظر بگیریم که این نرخ باید 4تا جزء داشته باشد، یعنی:
- نرخ بهره اسمی، باید مساوی باشد با جمع:
- میزان واقعی بهره
- فوق العاده برای تورم
- فوق العاده برای نقدینگی
- فوق العاده برای ریسک
همین جا بگویم که « فوق العاده» را به جای premium گذاشته ام چون معادل بهتری به نظرم نمی رسد. « جایزه» که اغلب به جایش استفاده می شود، را دوست ندارم.
نرخ واقعی بهره آن نرخی است که حتی وقتی قیمت ها ثابت است و هیچ ریسکی هم وجود ندارد،مورد تقاضای وام دهنده است. یعنی آن چه که برای گذشتن از مصرف لازم است. به این ترتیب می توان گفت که وام دهنده ترجیح می دهد تا برای مدت زمان کوتاه تری وام بدهد. یعنی برای مدت کوتاه تری از توانائی خود برای مصرف صرفنظر بکند و از جمله به همین خاطر است که نرخ بهره دراز مدت از نرخ بهره در کوتاه مدت بیشتر است. اختلاف بین این ها همان چیزی است که آن را فوق العاده برای نقدینگی خوانده ام. از همین جاست که نرخ بهره برای وامهای بسیار طولانی مدت بیشتر می شود تا پی آمدهای ناشی از افزایش قیمت ها را جبران نماید. و بالاخره عامل نهائی هم فوق العاده برای ریسک های دیگر است. این بخش به میزان ریسکی بودن یا نبودن وام در مقایسه با میزان متوسط ریسک در بازار بستگی دارد.
و اما این نرخ بهره چگونه تعیین می شود؟ یعنی آیا این کارحساب و کتاب دارد یا مثل ایران عزیزخودمان، آقای رئیس جمهور می تواند هروقت عشقش کشید، نرخ بهره را بالا و پائین ببرد؟
باقیش بماند برای یک وقت دیگر....
- نرخ بهره مشخص می کند که وام گیرنده به وام دهنده به ازای وامی که گرفته است، چه میزان باید بپردازد.
- نرخ بهره بخشی از هزینه سرمایه گذاری در یک بنگاه اقتصادی است.
- نرخ بهره برنرخ ارز هم اثر می گذارد.
- ارزش بسیاری از دارائیها باتغییرات نرخ بهره تغییر می کند.
همان طور که پیشتر گفته شد، نرخ بهره یعنی آن چه که یک وام گیرنده به وام دهنده می پردازد. ولی چراباید این را پرداخت؟ درپاسخ می توان گفت حداقل به دو دلیل:
- این که وام دهنده برای مدتی مقداری از پول خود را دراختیار وام گیرنده می گذارد که به ازای آن باید چیزی دریافت کند.
- این کاروام دهنده بسته به شرایط، میزان متفاوتی ریسک دارد که باید در نظر گرفته شود.
یعنی اگربه شکل دیگری بخواهم گفته باشم، این می شود که وام دهنده تصمیم می گیرد که بخشی از پولی که دارد- و امن هم هست- را در زمان حال مصرف نکرده، و در آینده ای که نامطمئن است، هزینه نماید. به سخن دیگر، نرخ بهره به واقع پاداشی است به پس انداز کننده که از خیر مصرف آن وجوه گذشته است. توجه دارید که حتی اگر پس انداز کننده ای عقیده اش درباره پس انداز تغییر هم بکند ولی برای مدت معینی قادر به مصرف آن پول نخواهد بود. بگویم و بگذرم که وقتی دارم از این مسایل حرف می زنم، دارم از یک دوره مشخص سخن می گویم و باید به تاثیر عوامل گوناگون بررفتارها دراین دوره توجه کنیم.
- وام دهی برای مدت مشخص
- گذشتن از مصرف برای مدت مشخص
- سرمایه گذاری در کالاهای سرمایه ای برای کسب درآمد برای یک مدت معلوم
به این ترتیب، صحبت به واقع برسر نرخ بهره انتظاری است ولی ما عمدتا از نرخ بهره ای که هست آگاهی داریم. میزان اسمی نرخ بهره، یعنی آن چه که در تابلوی اعلانات شعبات بانکی به نمایش درمی آید یا در آگهی های روزنامه مشاهده می کنیم، به واقع نرخی است که پرداخت می شود. بد نیست در نظر بگیریم که این نرخ باید 4تا جزء داشته باشد، یعنی:
- نرخ بهره اسمی، باید مساوی باشد با جمع:
- میزان واقعی بهره
- فوق العاده برای تورم
- فوق العاده برای نقدینگی
- فوق العاده برای ریسک
همین جا بگویم که « فوق العاده» را به جای premium گذاشته ام چون معادل بهتری به نظرم نمی رسد. « جایزه» که اغلب به جایش استفاده می شود، را دوست ندارم.
نرخ واقعی بهره آن نرخی است که حتی وقتی قیمت ها ثابت است و هیچ ریسکی هم وجود ندارد،مورد تقاضای وام دهنده است. یعنی آن چه که برای گذشتن از مصرف لازم است. به این ترتیب می توان گفت که وام دهنده ترجیح می دهد تا برای مدت زمان کوتاه تری وام بدهد. یعنی برای مدت کوتاه تری از توانائی خود برای مصرف صرفنظر بکند و از جمله به همین خاطر است که نرخ بهره دراز مدت از نرخ بهره در کوتاه مدت بیشتر است. اختلاف بین این ها همان چیزی است که آن را فوق العاده برای نقدینگی خوانده ام. از همین جاست که نرخ بهره برای وامهای بسیار طولانی مدت بیشتر می شود تا پی آمدهای ناشی از افزایش قیمت ها را جبران نماید. و بالاخره عامل نهائی هم فوق العاده برای ریسک های دیگر است. این بخش به میزان ریسکی بودن یا نبودن وام در مقایسه با میزان متوسط ریسک در بازار بستگی دارد.
و اما این نرخ بهره چگونه تعیین می شود؟ یعنی آیا این کارحساب و کتاب دارد یا مثل ایران عزیزخودمان، آقای رئیس جمهور می تواند هروقت عشقش کشید، نرخ بهره را بالا و پائین ببرد؟
باقیش بماند برای یک وقت دیگر....
0 نظر:
ارسال یک نظر