اندیشیدن و طرح ریزی استراتژیک اگرچه بی هزینه نیست ولی منافع متعددی دارد. به فرایند طرح ریزی در یادداشت دیگری خواهم پرداخت ولی اگر بتوان با داشتن یک نگرش معقول به امکانات و محدودیت های طرح ریزی، زیان های احتمالی و هزینه ها را کاهش داد، هر بنگاهی می تواند با صرف مقداری وقت و منابع برا ی تدوین توانائی های خود برای اجرا و تصمیم گیری استراتژیک از آن فایده ببرد.
هدف عمده اندیشیدن استراتژیک دست یافتن به هدف اساسی یا درواقع انجام ماموریتی است که بنگاه برای خویش تعیین کرده است. این هدف اساسی ممکن است:
- سودآوری باشد.
- ایجاد شرایط مناسب که درآن کارمندان با آرامش و آسایش کار کنند.
- ارزش افزائی برای جامعه
یا ترکیبی از آن چه که دربالا برشمردیم درکنار اهداف بسی متنوع دیگر.
اندیشیدن استراتژیک یک بنگاه را وامی دارد تا اهداف خود را به درستی و به کفایت شناسائی کرده و شیوه های رسیدن به این اهداف را تدوین نماید. اندیشیدن استراتژیک برای کسانی که برای یک بنگاه کار می کنند، ایجاد انگیزه می نماید که موثرتر کار کنند و به وظایفی که مطرح می شوند، هدف و جهت می بخشد. بخش دیگری از اندیشیدن استراتژیک وارسیدن بدیل هاست و این وارسیدن درکنار دیگر مختصاتی که بر شمردیم به صورت تصمیم گیری کارآمدتر و کم هزینه تر در می آید. اندیشیدن استراتژیک مشوق نگرش مثبت به تغییر است و به مدیران امکان می دهد تا فرصت های احتمالی را شناسائی کرده پس از ارزیابی آنها، آن چه را که مفید تشخیص می دهند استفاده نمایند. اندیشیدن و طرح ریزی به کارکرد کنترل مدیران مدد می رساند. منظورم از کنترل در این جا وارسیدن عملکرد دربرابر اهداف و درصورت لزوم درپیش گرفتن اقدامات تصحیح کننده است. نتیجه این شیوه کار جلوگیری از اتلاف منابع و درواقع حرکت درراستای بهینه کردن استفاده از منابع است. اندیشیدن وطرح ریزی استراتژیک به یک بنگاه امکان می دهد تا اهداف و دورنمای خود را برای دیگران توضیح بدهد.
اگر بخواهم پی آمدهای اندیشیدن و طرح ریزی استراتژیک را خلاصه کنم، می توان گفت:
- بهبود در کیفیت تصمیم گیری.
- بهبود عملکرد
- ارتباطات بهتر
- تشویق خلاقیت و نو آوری
- سامان دهی موثر و مفید فعالیت های پیچیده
- اجتناب از غافل گیرشدن استراتژیک
- آماده کردن شرایط برای بهتر سرکردن با دنیای بیرون از بنگاه.
اندیشیدن استراتژیک به مدیران امکان می دهد تا هرچند گاه تامل نموده به وارسیدن اهداف کلی بنگاه بپردازند. هیچ چیز برای یک بنگاه خطرناک تر از این نیست که از اهداف کلی با یه اصطلاح از انجام ماموریت انجام غفلت نماید. این وارسیدن و این مکث و تامل به مدیران امکان می دهد تا همراهی و هم سوئی تصمیم گیری های خود و اهداف استراتژیک بنگاه را ارزیابی نموده و درصورت لزوم به ترمیم و اصلاح کم کاری و یا بد کاری بپردازند. البته که هر بنگاهی درگیرهزار ویک مشکل و معضل هر روزه است که باید به آنها پرداخته شود. مسئله اساسی و مهم همزیستی ثمربخش و مفید بین رسیدگی به این مشکلات روزانه و دست یافته به اهداف استراتژیک است. نه درست است که بنگاه به بهانه رسیدن به اهداف استراتژیک ازرسیدگی به مشکلات روزانه خود عفلت نمایدو نه زیبنده است که به خاطر رسیدگی به مصائب روزانه، اهداف استراتژیک را قربانی نماید. درهر دو حالت، بقای بنگاه به دست انداز خواهد افتاد(1).
به تجربه می دانیم مدیرانی که بطور استراتژیک اندیشیده و طرح ریزی می کنند درمقایسه با مدیرانی که این مختصات را ندارند، عملکرد به مراتب بهتری دارند. در همین رابطه می توان گفت که بسیاری از بنگاههای موفق هم بنگاههائی هستند که طرح ریزی استراتژیک دارند. همین جا به اشاره بگویم که موارد معدودی هم وجود دارد که بنگاهی که بطور استراتژیک اندیشه و طرح ریزی نمی کند هم ممکن است به اندازه بنگاهی که از این کارها می کند، موفق باشد. ولی به دو نکته باید توجه نمود:
- این بنگاهها، به واقع بیانگر استثنا هستند نه قاعده.
- موقعیت بنگاه دروجه عمده پی آمد مهارت های شخصی تصمیم گیرندگان است. یعنی دانش و بصیرت یک یا دو تنی که در موقعیت های مطلوب وتاثیر گذار قراردارند.
نکته ای که قابل ذکر است این که این بنگاهها به احتمال زیاد اگر بطور استراتژیک بیندیشند و طرح ریزی نمایند به احتمال زیاد، موفقیت بسیار بیشتری خواهند داشت.
می خواهم این نکته را بگویم که که اگرچه ممکن است بدون اندیشیدن استراتژیک وطرح ریزی استراتژیک شاهد موفقیت یک بنگاه باشیم ولی تردیدی نیست که بنگاهی که در آن بطور استراتژیک می اندیشندو طرح ریزی می کنند احتمال موفقیت بسیار بالاتری دارند.
حالا بپردازیم به مقوله طرح ریزی....
(1) اگر به شیوه سیاست گذاری دولت آقای احمدی نژاد اندکی دقیق شوید برای شما روشن می شود که دولت همه توجه خود را به حل مسایل روزمره معطوف کرده وتقریبا در هیچ عرصه ای هیچ درک و یا برنامه استراتژیک ندارد. مشخصا اگر مصاحبه وزیر بازرگانی را در« کارگزاران» (2) خوانده باشید، متوجه این نکته می شوید. وقتی می گوید «اگر پول داشته باشیم برای رفاه مردم، واردات را انجام میدهیم به هر قیمتی» http://www.kargozaaran.com/ShowNews.php?13463
هدف عمده اندیشیدن استراتژیک دست یافتن به هدف اساسی یا درواقع انجام ماموریتی است که بنگاه برای خویش تعیین کرده است. این هدف اساسی ممکن است:
- سودآوری باشد.
- ایجاد شرایط مناسب که درآن کارمندان با آرامش و آسایش کار کنند.
- ارزش افزائی برای جامعه
یا ترکیبی از آن چه که دربالا برشمردیم درکنار اهداف بسی متنوع دیگر.
اندیشیدن استراتژیک یک بنگاه را وامی دارد تا اهداف خود را به درستی و به کفایت شناسائی کرده و شیوه های رسیدن به این اهداف را تدوین نماید. اندیشیدن استراتژیک برای کسانی که برای یک بنگاه کار می کنند، ایجاد انگیزه می نماید که موثرتر کار کنند و به وظایفی که مطرح می شوند، هدف و جهت می بخشد. بخش دیگری از اندیشیدن استراتژیک وارسیدن بدیل هاست و این وارسیدن درکنار دیگر مختصاتی که بر شمردیم به صورت تصمیم گیری کارآمدتر و کم هزینه تر در می آید. اندیشیدن استراتژیک مشوق نگرش مثبت به تغییر است و به مدیران امکان می دهد تا فرصت های احتمالی را شناسائی کرده پس از ارزیابی آنها، آن چه را که مفید تشخیص می دهند استفاده نمایند. اندیشیدن و طرح ریزی به کارکرد کنترل مدیران مدد می رساند. منظورم از کنترل در این جا وارسیدن عملکرد دربرابر اهداف و درصورت لزوم درپیش گرفتن اقدامات تصحیح کننده است. نتیجه این شیوه کار جلوگیری از اتلاف منابع و درواقع حرکت درراستای بهینه کردن استفاده از منابع است. اندیشیدن وطرح ریزی استراتژیک به یک بنگاه امکان می دهد تا اهداف و دورنمای خود را برای دیگران توضیح بدهد.
اگر بخواهم پی آمدهای اندیشیدن و طرح ریزی استراتژیک را خلاصه کنم، می توان گفت:
- بهبود در کیفیت تصمیم گیری.
- بهبود عملکرد
- ارتباطات بهتر
- تشویق خلاقیت و نو آوری
- سامان دهی موثر و مفید فعالیت های پیچیده
- اجتناب از غافل گیرشدن استراتژیک
- آماده کردن شرایط برای بهتر سرکردن با دنیای بیرون از بنگاه.
اندیشیدن استراتژیک به مدیران امکان می دهد تا هرچند گاه تامل نموده به وارسیدن اهداف کلی بنگاه بپردازند. هیچ چیز برای یک بنگاه خطرناک تر از این نیست که از اهداف کلی با یه اصطلاح از انجام ماموریت انجام غفلت نماید. این وارسیدن و این مکث و تامل به مدیران امکان می دهد تا همراهی و هم سوئی تصمیم گیری های خود و اهداف استراتژیک بنگاه را ارزیابی نموده و درصورت لزوم به ترمیم و اصلاح کم کاری و یا بد کاری بپردازند. البته که هر بنگاهی درگیرهزار ویک مشکل و معضل هر روزه است که باید به آنها پرداخته شود. مسئله اساسی و مهم همزیستی ثمربخش و مفید بین رسیدگی به این مشکلات روزانه و دست یافته به اهداف استراتژیک است. نه درست است که بنگاه به بهانه رسیدن به اهداف استراتژیک ازرسیدگی به مشکلات روزانه خود عفلت نمایدو نه زیبنده است که به خاطر رسیدگی به مصائب روزانه، اهداف استراتژیک را قربانی نماید. درهر دو حالت، بقای بنگاه به دست انداز خواهد افتاد(1).
به تجربه می دانیم مدیرانی که بطور استراتژیک اندیشیده و طرح ریزی می کنند درمقایسه با مدیرانی که این مختصات را ندارند، عملکرد به مراتب بهتری دارند. در همین رابطه می توان گفت که بسیاری از بنگاههای موفق هم بنگاههائی هستند که طرح ریزی استراتژیک دارند. همین جا به اشاره بگویم که موارد معدودی هم وجود دارد که بنگاهی که بطور استراتژیک اندیشه و طرح ریزی نمی کند هم ممکن است به اندازه بنگاهی که از این کارها می کند، موفق باشد. ولی به دو نکته باید توجه نمود:
- این بنگاهها، به واقع بیانگر استثنا هستند نه قاعده.
- موقعیت بنگاه دروجه عمده پی آمد مهارت های شخصی تصمیم گیرندگان است. یعنی دانش و بصیرت یک یا دو تنی که در موقعیت های مطلوب وتاثیر گذار قراردارند.
نکته ای که قابل ذکر است این که این بنگاهها به احتمال زیاد اگر بطور استراتژیک بیندیشند و طرح ریزی نمایند به احتمال زیاد، موفقیت بسیار بیشتری خواهند داشت.
می خواهم این نکته را بگویم که که اگرچه ممکن است بدون اندیشیدن استراتژیک وطرح ریزی استراتژیک شاهد موفقیت یک بنگاه باشیم ولی تردیدی نیست که بنگاهی که در آن بطور استراتژیک می اندیشندو طرح ریزی می کنند احتمال موفقیت بسیار بالاتری دارند.
حالا بپردازیم به مقوله طرح ریزی....
(1) اگر به شیوه سیاست گذاری دولت آقای احمدی نژاد اندکی دقیق شوید برای شما روشن می شود که دولت همه توجه خود را به حل مسایل روزمره معطوف کرده وتقریبا در هیچ عرصه ای هیچ درک و یا برنامه استراتژیک ندارد. مشخصا اگر مصاحبه وزیر بازرگانی را در« کارگزاران» (2) خوانده باشید، متوجه این نکته می شوید. وقتی می گوید «اگر پول داشته باشیم برای رفاه مردم، واردات را انجام میدهیم به هر قیمتی» http://www.kargozaaran.com/ShowNews.php?13463
0 نظر:
ارسال یک نظر