۱۳۸۷ بهمن ۱۶, چهارشنبه

سئوال؟

صورتی داری تو،
آسمان را می ماند درشب
همه راز و همه رمز
یک شبی که ابری نیست، صاف است و زلال
چلچراغش آبادان....
حیرتی دارم من
که به اندازه ی لبخند زنی فاحشه معصوم است
از چه رو،
پس تو که اینی و چنینی
قاتل جان منی؟

0 نظر: