دروغ چرا نمی دانم درباره چه می توانم یادداشت تازه بنویسم! اوضاع ایران که قمردرعقرب تر از همیشه شده است. آن قدر اطلاعات ضد ونقیض می رسد که من یکی یواش یواش دارم به اینجا می رسم که ای کاش به سرنوشت سرزمین دیگری دلبستگی داشتم! یعنی درباره ایران بیشتر خسته و افسرده شده ام تا چیز دیگر! از اصلاح طلب و اصلاح ناپذیرش مردم را بی تعارف فیلم کرده اند و اما از اوضاع جهان، از اوضاع ایران هم قمر درعقرب تر شده است! درباره چی و درباره کجا بنویسم! گوردن براون هم که آب پاکی را ریخته روی دست همه، که هیچ گونه « نقشه راه» نداریم! و اگر اندکی شیطنت بکنیم می توانم اضافه کنم که نه می دانیم چه باید بکنیم و نه می دانیم که تاثیر آن چه که تا کنون کرده ایم چه بوده است....
باری بهتر دیدم برگردم به این کتاب نیمچه « شهید » من « درباره استبدادذهن و فرهنگ استبدادی درایران» و فصلی دیگر را بگذارم اینجا برای شما عزیزانی که سر می زنید:
0 نظر:
ارسال یک نظر