۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

سروکاشمر

دوستی این شعررا که حدس می زنم باید از حمید مصدق شاعر فقیدباشد برای من فرستاده است که می گذارمش اینجا


سرو کاشمر

گفتند با خليفه ي خودسر
از سرو کاشمر
وز اعتقاد مردم ايران
از نذر و بذل و بخشش آنان
در پاي سرو
در خشم شد خليفه و فرمان داد
تا سرو کاشمر را
از بن برآورند
و قهر و خشم مردم کشور را
به هيچ نشمرند
باري، خليفه ي بغدادي
آن برگزيده شيوه ي شدادي
بر باد رفت
حتانام خليفه ي خودخواه خودپرست
از ياد رفت
امادر کاشمر هنوز
در ذهن هر خردور ايراني
سروي به پاست
آن سروسرفرازتر
از هر چه سروپابرجاست

مصدق

0 نظر: