دوستی این شعررا که حدس می زنم باید از حمید مصدق شاعر فقیدباشد برای من فرستاده است که می گذارمش اینجا
سرو کاشمر
گفتند با خليفه ي خودسر
از سرو کاشمر
وز اعتقاد مردم ايران
از نذر و بذل و بخشش آنان
در پاي سرو
در خشم شد خليفه و فرمان داد
تا سرو کاشمر را
از بن برآورند
و قهر و خشم مردم کشور را
به هيچ نشمرند
باري، خليفه ي بغدادي
آن برگزيده شيوه ي شدادي
بر باد رفت
حتانام خليفه ي خودخواه خودپرست
از ياد رفت
امادر کاشمر هنوز
در ذهن هر خردور ايراني
سروي به پاست
آن سروسرفرازتر
از هر چه سروپابرجاست
مصدق
0 نظر:
ارسال یک نظر