۱۳۸۳ آبان ۱۴, پنجشنبه

نگاهی به زمینه های اقتصادی انقلاب مشروطیت

:توضیح مختصر
این نوشته بخشی از یک پژوهش بسیار بزرگتر است که در باره زمینه های انقلاب مشروطه انجام داده ام و اگر عمر و امکانی باشد دوست دارم آن را تحت عنوان: بحران در استبداد سالاری ایران، چاپ کنم. تا کنون که چنین اقبالی پیش نیامده است. پس این فصل اش را به مرور در این صفحات ارایه می کنم تا بعد. ا.س

برای بررسی زمینه های اقتصادی انقلاب مشروطه باید ابتدا یك چارچوب كلی از اقتصاد و جامعه ایران به دست داد. به اعتقاد من، نهضت مشروطه طلبی نشانه بارزی از بحران عمیقی بود كه استبداد سالاری حاكم بر ایران با آن روبرو شده بود. این بحران هم اقتصادی بود و هم سیاسی، هم فرهنگی بودو هم اجتماعی. مشكلات عدیده ای كه حكومت كردن برجامعه ی خواب زده ی ایران - كه در سالهای پایانی قرن نوزدهم در حال خواب و نیمه بیداری بود- را دشوار و حتی غیر ممكن كرده بود، به همان روال همیشگی قابل رفع نبودند. از سوی دیگر، این مشكلات ریشه دارتر و دامن گسترده تر از آن بودند كه با بركناری این یا آن صاحب مقام بدنام رفع شدنی باشند. هیچ زمینه اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی نبود كه سرتاپایش بحران زده نباشد. بربستری از خمودگی دو قرنی در عرصه های هنری و فرهنگی، اقتصاد ایران نیز در طول قرن نوزدهم، به واقع زمین گیر شد. البته كه دست آوردهای علمی وهنری ما نیز در طول همین قرن بسیار ناچیز بود. بر این باورم كه عمده ترین عامل بازدارنده این تحولات، عقب ماندگی كلی اقتصاد ایران بود كه ریشه در تحولات سالهای بسیار دورتری داشت. این عقب ماندگی اقتصادی، نه یك شبه پیش آمده بود و نه به سادگی قابل توضیح و تبیین است. خودكامگی ساختار سیاسی و فرهنگی ایران، قانون گریزی و بی حقوقی عمومی در عین حال، مهم ترین بستری است كه به مزمن شدن این عقب ماندگی منجر شد.
از طرف دیگر، بدون این كه این ساختار دستخوش دگرگونی و تحول بشود، اقتصاد و جامعه ایران از اواسط قرن هیجدهم و به ویژه در طول قرن نوزدهم در ارتباط روزافزون تر با اقتصاد های بسیار پیشرفته تر قرار گرفت. تركیبی از این دو- یعنی عوامل درون ساختاری عقب ماندگی و عوامل برون ساختاری - باعث شد كه این ساختار عقب مانده به صورتی دگرسان شود، كه در برابر تغییر سرسختی بیشتری نشان می داد. یكی از دلایل اصلی این سرسختی بیشتر این است كه اقتصاد ایران رفته رفته به صورت اقتصادی تك بخشی - كشاورزی - در آمد و همانطور كه خواهیم دید صنایع دستی به تدریج از بین رفتند و در مسیر تحولی اقتصاد نقشی ایفاء نكردند. در ایران، انهدام ادامه دار بخش غیر كشاورزی پی آمدهای بسیار مهمی برای تحول اقتصاددر كلیت آن داشت.
1. صنعتی نبود و در طول قرن نوزدهم نیز صنعتی شكل نگرفت تا ماشین آلات و ابزار متكامل تر تولید كرده و دراختیار بخش كشاورزی قرار دهد.
2. بازدهی كار در تولید، نه فقط به تجربه كارگر بلكه به تكامل ابزار كار او نیز بستگی تمام دارد. در كشاورزی ایران وقتی، ابزارهای مورد استفاده به همان صورتی باقی ماندند كه در هزار سال پیش چنان بود، بدیهی و روشن است كه بازدهی كار نیز افزایش نمی یابد یا حداقل به حدی افزایش نمی یابد كه زمینه تحولی جدی در این عرصه باشد.
3. نبود بخش صنعت گذشته از تاثیری كه بر عرضه ی ماشین آلات و ابزار متكامل تر داشت، به دهقانان فراری از روستا نیز نیازی نداشت و برایشان در خارج از روستا، اشتغال كارآمد و مولد وجود نداشت. در مقایسه با فرایند تكامل در جوامعی كه هم چون ایران گرفتار دیالكتیك عقب ماندگی نبوده اند، از سوئی، بربخش كشاورزی - در شرایط بدوی بودن و بدوی باقی ماندن تكنولوژی تولید- برای افزودن بر بازدهی كار فشاری نمی آمد و از سوی دیگر، دهقانان فراری از روستا، در مراكز در حال گسترش و مولد صنعتی به كار گمارده می شدند. همین فرایند ولی، در اقتصاد ایران به این صورت در آمد كه دهقانان فراری از روستا به بیرون ازاقتصاد ایران - به حاشیه ی جنوبی روسیه، تركیه عثمانی حتی مصر- پرتاب می شدند. و ناگفته روشن است كه مازاد كار آنها نیز بهمراه شان از اقتصاد ایران به در برده شد.
4. انهدام تدریجی صنایع دستی در شهرها وروستاهای ایران، این پی آمد اضافی را نیز داشت كه درآمد پولی كسانی كه دراین رشته ها شاغل بوده اند، كاهش یافت. به عبارت دیگر، فقر سراسری و تقریبا همگانی شد. بعید نمی دانیم كه بر خلاف فرایندی كه در دیگر كشورها شاهد بوده ایم، در ایران، به ویژه در نتیجه ی این تحولات، فشار بیشتری بر بخش كشاورزی وارد آمده باشد. آنهم در شرایطی كه برای بهبود بازدهی این بخش، هیچ كاری صورت نگرفته بود.
در كنار این عوامل، از بررسی عوامل مشخصا درون ساختاری نیز نباید غفلت كرد. به اختصار به چند عامل اشاره می كنم.
....دنباله دارد

3 نظر:

ناشناس گفت...

دکتر عزیز، سلام
من از دور شما را میشناسم گر چه تا حال شما را نه دیده ام.
من تقریبا هر مطلبی از شما که پیدا کرده ام ، خوانده ام و همیشه هم برایم مفید، خیلی مفید بوده است. ولی این مطلب آخر که مربوط به مشروطه است به نظر من باشکوه و ویرانگر تمامی باورهای قدیمی است. خواهش میکنم ادامه دهید. ما تشنه ایم، تشنه...
ارادتمند: یاشار

ناشناس گفت...

دوست گرامی یاشار: از لطف و محبت ات ممنونم. لطف و بزرگواری دوستانی چون تست که خستگی کار را از تنم بدر می کند. چشم. بروی چشم دوست عزیز.موفق و شاد باشی. ا.س

ناشناس گفت...

دوست گرامی یاشار: از لطف و محبت ات ممنونم. لطف و بزرگواری دوستانی چون تست که خستگی کار را از تنم بدر می کند. چشم. بروی چشم دوست عزیز.موفق و شاد باشی. ا.س