نوشته: مایکل آلبرت
مقاله ای که ترجمه اش را می خوانید به نسبت طولانی است. من هم آگاه هستم که وبلاگ شخصی مکان مناسبی برای انتشارمقالات
طولانی نیست. چون اغلب دوستانی که به وبلاگها سر می زنند وقت و حوصله خواندن نوشته های طولانی را ندارند.. ای کاش در ایران، نشریات کاغذی گوناگونی داشتیم که می شد در آنها این دست مقالات را به چاپ زد. ای کاش وضع نشر درایران به گونه ای بود که می شد قبل از پایان هزاره کتابی را به دست چاپ سپرد و بعد فرم و شکل چاپ شده اش را دید. متاسفانه هر دوی این امکانات کمتر از آن است که در نگاه اول به نظر می رسد.به غیر از استفاده از صفحات وبلاگ، متاسفانه راه دیگری نیست.
پس این مقاله مایکل آلبرت را در چند قسط خواهید خواند. لطف و محبت کنید و نظرتان را بنویسید.
0 نظر:
ارسال یک نظر