دریک کنفرانس بین المللی که دراگوست 2008 برای وارسی بحران بین المللی کنونی برگزارشد، ویلم بویتر- استاد ال اس ای- ضمن انتقاد از نقش بانک های مرکزی، به خصوص فدرال رزرو، بانک مرکزی اروپا، و بانک مرکزی انگلیس مدعی شد که کوشش این موسسات برای « نجات نظام مالی» به تصمیم گیرندگان بازار مالی انگیزه می دهد که دروارسیدن ریسک دقت کمتری به خرج بدهند- به اصطلاح گژرفتاری یا Moral hazard- بیشتر بشود. الن بلایندراستاد دانشگاه پرینستون- که یکی از دیسکاسنت ها بود- ببخشید فارسی اش را نمی دانم- ضمن مخالفت با ادعاهای بویتر، از استعاره استفاده کرد وگفت، این داستان را یک نویسنده امریکائی در باره هلند- بویتر به قرار متولد هلند است- نوشته است که کودکی مشاهده می کند که درسدهائی که درهلند برای حمایت از شهرها دربرابر زیادروی آب دریا ساخته اند، سوراخی پدیدارشده. او هم انگشت خویش را در این سوراخ گذاشت تا جلوی نشر آب را بگیرد تا امدادگران شهرداری یا جای دیگر برسند. و اما، بلایندر با اندکی شیطنت، این داستان را این گونه تغییر داد که چند لحظه بعد، کودک به یاد همین روایت گژرفتاری افتاد. بنگاههائی که این سدها را ساخته اند، خوب، بد کار کرده اند. از آنها نباید حمایت بکنم، چون در آن صورت، این گونه بنگاهها به انجام کارهای غیرمرغوب تشویق می شوند. به همین نحو این « مردمان احمقی» که در جائی که خطر سیل دارد خانه ساخته اند، خوب چشمشان چارتا ، می خواستند نسازند. و پس آن گاه، نتیجه گرفت که نه، نباید انگشت اش را در آن سوارخ بگذارد.
یه راهش ادامه داد. ولی قبل از این که به خانه برسد، سد حفاظتی شکست، و سیل آمد و همه را از جمله آن کودک را با خود برد.....
بویتردرپاسخی که به بلایندر داد گفت البته که نویسنده داستان یک امریکائی است چون هیچ هلندی چنین داستانی نمی نویسد، چون کل اش برمبنای یک الگوی نادرست است. آن سوراخ سد را که یک کودک بتواند با انگشتش ببندد، می توانید به حال خویش رها کنید. سیل نخواهد آمد و در نتیجه ، تهدیدی نبود.
حالا این شما و این استعاره در باره بحران کنونی! آیا شما هم فکر می کنید که مداخلات بانکهای مرکزی برای نجات نظام مالی، پی آمدهای مخرب دارد! یعنی شرایطی فراهم می کند که این روایت، باز هم تکرار شود.
یه راهش ادامه داد. ولی قبل از این که به خانه برسد، سد حفاظتی شکست، و سیل آمد و همه را از جمله آن کودک را با خود برد.....
بویتردرپاسخی که به بلایندر داد گفت البته که نویسنده داستان یک امریکائی است چون هیچ هلندی چنین داستانی نمی نویسد، چون کل اش برمبنای یک الگوی نادرست است. آن سوراخ سد را که یک کودک بتواند با انگشتش ببندد، می توانید به حال خویش رها کنید. سیل نخواهد آمد و در نتیجه ، تهدیدی نبود.
حالا این شما و این استعاره در باره بحران کنونی! آیا شما هم فکر می کنید که مداخلات بانکهای مرکزی برای نجات نظام مالی، پی آمدهای مخرب دارد! یعنی شرایطی فراهم می کند که این روایت، باز هم تکرار شود.
0 نظر:
ارسال یک نظر