آقای رئیس جمهور معتقد است که «بالابودن نرخ سود بانکی موجب تورم و مانع سرمایه گذاری، تولید و اشتغال است به همین جهت سود بانکی به مرور به صورت پلکانی باید پایین بیاید تا سرمایه گذاری های تولیدی دارای صرفه اقتصادی گردد و جوانان بتوانند در صحنه های کار و تولید حضور یابند». وزیرکار هم مدعی است که «هر چقدر نرخ سود بانکی را بتوان کاهش داد به همان نسبت نیز تولید و اشتغال افزایش می یابد». وزیر بازرگانی هم معتقد است که «اگر خدمات ارزان قیمت را در اختیار تولید کشور قرار دهیم تولید افزایش خواهد یافت». سخنگوی دولت هم می گوید «دولت معتقد است کاهش نرخ سود بانکی فعالیت های تولیدی را در کشور رونق می بخشد و این سیاست دنبال خواهد شد»
حرف رئیس جمهور و دیگر وزرا را اگر خلاصه بکنم این است که « کاهش نرخ سود بانکی مشوق سرمایه گذاری» دراقتصاد خواهد بود. درآن چه که می آید به دیگر ادعاها نخواهم پرداخت- تاثیرکاستن از نرخ بهره برتورم، اشتغال- بلکه این ادعا را بررسی خواهم کرد.
من برآن سرم که این ادعا ادعای بی اساس وغلطی است که اگرچه برای سیاست مداران جذابیت دارد ولی کسی که حرف دهنش را درمسایل ابتدائی اقتصاد می فهمد نمی تواند مدافع چنین نظری باشد.
ابتدا به ساکن، تقاضا برای سرمایه و کالاهای سرمایه ای با تقاضا برای مصارف شخصی فرق می کند. عوامل اقتصادی- بنگاه برای مثال- برای برآوردن نیازهای شخصی خویش، دست به سرمایه گذاری نمی زنند بلکه سرمایه گذاری و شدت و ضعف اش در جامعه بستگی دارد به احتمال سودآوری و در کنارآن به امنیت سرمایه و سرمایه گذاری. البته که این سود احتمالی با میزان نرخ بهره کم وزیاد می شود ولی مقوله امنیت سرمایه و سرمایه گذاری به میزان بهره دریافتی بستگی ندارد. یعنی می توان شواهدی ارایه داد که اگرچه میزان سود احتمالی زیاد است ولی به دلیل نبودن یا کافی نبودن امنیت، سرمایه گذاری صورت نمی گیرد. به عنوان مثال، درخصوص سرمایه گذاری خارجی- که در این رابطه با سرمایه گذاری بطور کلی تفاوتی ندارد- هم نمونه ایران روشنگر است و هم نمونه روسیه- آن چه که سرمایه گذاران را از این دو اقتصاد فراری می دهد نه بالا بودن نرخ بهره بلکه احساس عدم امنیتی است که وجو ددارد. درخصوص تاثیر سود و سودآوری بر میزان سرمایه گذاری حداقل دو دلیل می توان ارایه نمود. اولا، سودآوری بالا منابع مالی بیشتری برای سرمایه گذاری فراهم می آورد ثانیا، افزایش سودآوری به واقع نشان دهنده سلامت اقتصادی برای سرمایه گذاران است.
یک عامل موثر دیگربرسرمایه گذاری دراقتصاد نبودن مازاد ظرفیت تولیدی است. یعنی درشرایطی که این ظرفیت مازاد وجود داشته باشد، عوامل اقتصادی هم به سرمایه گذاری بیشتر تمایلی نخواهند داشت.
در این که سرمایه گذاری در اقتصاد ایران، باید تشویق شود تردیدی نیست. ولی به گمان من راهش کاهش دستوری نرخ بهره نیست. اگرسود احتمالی جذاب نباشد و از آن مهم تر، اگر سرمایه گذار احساس امنیت نکند، به سرمایه گذاری فکر نمی کند تا این که بخواهد به بالا و پائین رفتن نرخ بهره عکس العمل نشان بدهد. گفته های دیگران را تکرار نمی کنم ولی آن چه که به احتمال زیاد اتفاق می افتد اثرات منفی و مخرب کاهش نرخ بهره برپس انداز کنندگان است که حتی اگر باعث کاهش میزان پس انداز نشود، به احتمال قریب به یقین باعث می شود تا منابع پس اندازشده در مستغلات، ارز و سکه های طلا ویا به صورت ودیعه در بانک های خارجی- فرار ازکشور- دربیاید.
حرف رئیس جمهور و دیگر وزرا را اگر خلاصه بکنم این است که « کاهش نرخ سود بانکی مشوق سرمایه گذاری» دراقتصاد خواهد بود. درآن چه که می آید به دیگر ادعاها نخواهم پرداخت- تاثیرکاستن از نرخ بهره برتورم، اشتغال- بلکه این ادعا را بررسی خواهم کرد.
من برآن سرم که این ادعا ادعای بی اساس وغلطی است که اگرچه برای سیاست مداران جذابیت دارد ولی کسی که حرف دهنش را درمسایل ابتدائی اقتصاد می فهمد نمی تواند مدافع چنین نظری باشد.
ابتدا به ساکن، تقاضا برای سرمایه و کالاهای سرمایه ای با تقاضا برای مصارف شخصی فرق می کند. عوامل اقتصادی- بنگاه برای مثال- برای برآوردن نیازهای شخصی خویش، دست به سرمایه گذاری نمی زنند بلکه سرمایه گذاری و شدت و ضعف اش در جامعه بستگی دارد به احتمال سودآوری و در کنارآن به امنیت سرمایه و سرمایه گذاری. البته که این سود احتمالی با میزان نرخ بهره کم وزیاد می شود ولی مقوله امنیت سرمایه و سرمایه گذاری به میزان بهره دریافتی بستگی ندارد. یعنی می توان شواهدی ارایه داد که اگرچه میزان سود احتمالی زیاد است ولی به دلیل نبودن یا کافی نبودن امنیت، سرمایه گذاری صورت نمی گیرد. به عنوان مثال، درخصوص سرمایه گذاری خارجی- که در این رابطه با سرمایه گذاری بطور کلی تفاوتی ندارد- هم نمونه ایران روشنگر است و هم نمونه روسیه- آن چه که سرمایه گذاران را از این دو اقتصاد فراری می دهد نه بالا بودن نرخ بهره بلکه احساس عدم امنیتی است که وجو ددارد. درخصوص تاثیر سود و سودآوری بر میزان سرمایه گذاری حداقل دو دلیل می توان ارایه نمود. اولا، سودآوری بالا منابع مالی بیشتری برای سرمایه گذاری فراهم می آورد ثانیا، افزایش سودآوری به واقع نشان دهنده سلامت اقتصادی برای سرمایه گذاران است.
یک عامل موثر دیگربرسرمایه گذاری دراقتصاد نبودن مازاد ظرفیت تولیدی است. یعنی درشرایطی که این ظرفیت مازاد وجود داشته باشد، عوامل اقتصادی هم به سرمایه گذاری بیشتر تمایلی نخواهند داشت.
در این که سرمایه گذاری در اقتصاد ایران، باید تشویق شود تردیدی نیست. ولی به گمان من راهش کاهش دستوری نرخ بهره نیست. اگرسود احتمالی جذاب نباشد و از آن مهم تر، اگر سرمایه گذار احساس امنیت نکند، به سرمایه گذاری فکر نمی کند تا این که بخواهد به بالا و پائین رفتن نرخ بهره عکس العمل نشان بدهد. گفته های دیگران را تکرار نمی کنم ولی آن چه که به احتمال زیاد اتفاق می افتد اثرات منفی و مخرب کاهش نرخ بهره برپس انداز کنندگان است که حتی اگر باعث کاهش میزان پس انداز نشود، به احتمال قریب به یقین باعث می شود تا منابع پس اندازشده در مستغلات، ارز و سکه های طلا ویا به صورت ودیعه در بانک های خارجی- فرار ازکشور- دربیاید.
0 نظر:
ارسال یک نظر