حامدقدوسی گرامی درپست تازه اش به « تغییر واحد پول» پرداخته است و پی آمدهای احتمالی اش را بررسی کرده است. بدون این که بخواهم با حامد و یا دوستان دیگری که براین نوشته کامنت گذاشته اند، بگومگو بکنم باید بگویم که من هم در سیمای چنین سیاستی نوررستگاری نمی بینم. چون به هر تعداد صفر که بخواهند حذف کنند، این صفرها هم از قیمت ها حذف می شود و هم از درآمدها- واگرچه همان گونه که حامد نوشته است ممکن است کارهای روزمره بانک ها با اندکی صرفه جوئی همراه باشد ولی به گمان من، آن صرفه جوئی حداقل در کوتاه مدت با هزینه تعویض تمام اسکناس های درجریان- که باید اتفاق بیفتد- احتمالا بی اثر می شود. گذشته از زمینه های تاریخی مشکلات اقتصادی درایران- که به گمان من هم چنان وارسی نشده مانده است و به جای خود برای فهمیدن ریشه های این مشکلات بسیار هم مهم است- من نظرم این است که حتی در شرایط امروزین هم ریشه مشکلات اقتصادی ما در جای دیگری است. اقتصاد ایران در حال حاضر، نه دولتی است و نه خصوصی- برای مثال، هم اعلام کرده اند که باید 80درصد واحدهای دولتی را تا سال فلان و بهمان به بخش خصوصی واگذار کنند و هم این که به یک معنا، پا را گذاشته اند روی گلوی بخش خصوصی- به خصوص دربخش بانکداری و بیمه و خیلی حوزه های دیگر- خوب در این وضعیت تولید و بطور کلی فعالیت اقتصادی مفید فلج می شود. وقتی این اتفاق می افتد، شما می توانید تا دلتان می خواهد صفرها را حذف کنید و واحد پولی دیگری را بکار بگیرید ولی کار به سامان نمی رسد.
مثلا مجسم کنید که دراین جوی که ایجاد کرده اند می خواهند بانکها و شرکت های بیمه را هم واگذار کنند. سرمایه دار بخش خصوصی- ایرانی یا خارجی- به واقع باید مغز خر خورده باشد که دراین شرایط مایل به خرید این واحدها باشد. البته بگویم و بگذرم که اگرچه با خصوصی سازی گسترده بطور کلی موافق نیستم ولی اگر بدیلش این « بی سیاستی» و دودوزه بازی کنونی باشد، ترجیح می دهم که اقتصاد کشور با سیاست « مشخص» حتی اگر من با آن موافق نباشم، اداره شود تا این وضعیت نامشخص و نامعلوم فعلی. وضعیت کنونی- یعنی ناروشنی و بی ثباتی سیاست ها- باعث زیاد شدن « ریسک سیاسی» می شود و اندکی در باره ریسک سیاسی می دانم که چه بلائی به سر یک اقتصاد می آورد. این هم سند ادعای بنده که در این شرایط « خصوصی سازی» هم اتفاق نخواهد افتاد و بلاتکلیفی ادامه خواهد یافت- به قول رئیس کمیسیون تجارت اتاق صنایع بازرگانی تهران « در چنین فضایی، بخش خصوصی ، حاضر به خرید سهام بانکها، بیمه ها و کارخانجات داخلی نخواهد شد، چراکه از تصمیمات دولت ناآگاه بوده و نمی داند در آینده با چه قوانینی باید دست و پنجه نرم کند. »
واما برای رفع خستگی، بنگرید به این اظهار نظر عجیب سخنگوی دولت در مشهد، «دولت برای ساماندهی سیاسی جامعه وقت ندارد و به کارهای مهم تری چون رفع مشکلات اقتصادی مشغول است، بنابراین خود مردم باید امور سیاسی را ساماندهی کنند»
خوب انشاالله مبارک است....
مثلا مجسم کنید که دراین جوی که ایجاد کرده اند می خواهند بانکها و شرکت های بیمه را هم واگذار کنند. سرمایه دار بخش خصوصی- ایرانی یا خارجی- به واقع باید مغز خر خورده باشد که دراین شرایط مایل به خرید این واحدها باشد. البته بگویم و بگذرم که اگرچه با خصوصی سازی گسترده بطور کلی موافق نیستم ولی اگر بدیلش این « بی سیاستی» و دودوزه بازی کنونی باشد، ترجیح می دهم که اقتصاد کشور با سیاست « مشخص» حتی اگر من با آن موافق نباشم، اداره شود تا این وضعیت نامشخص و نامعلوم فعلی. وضعیت کنونی- یعنی ناروشنی و بی ثباتی سیاست ها- باعث زیاد شدن « ریسک سیاسی» می شود و اندکی در باره ریسک سیاسی می دانم که چه بلائی به سر یک اقتصاد می آورد. این هم سند ادعای بنده که در این شرایط « خصوصی سازی» هم اتفاق نخواهد افتاد و بلاتکلیفی ادامه خواهد یافت- به قول رئیس کمیسیون تجارت اتاق صنایع بازرگانی تهران « در چنین فضایی، بخش خصوصی ، حاضر به خرید سهام بانکها، بیمه ها و کارخانجات داخلی نخواهد شد، چراکه از تصمیمات دولت ناآگاه بوده و نمی داند در آینده با چه قوانینی باید دست و پنجه نرم کند. »
واما برای رفع خستگی، بنگرید به این اظهار نظر عجیب سخنگوی دولت در مشهد، «دولت برای ساماندهی سیاسی جامعه وقت ندارد و به کارهای مهم تری چون رفع مشکلات اقتصادی مشغول است، بنابراین خود مردم باید امور سیاسی را ساماندهی کنند»
خوب انشاالله مبارک است....
0 نظر:
ارسال یک نظر