این روزها در سایت ها می خوانم که مباحث متعددی بین دوستان اقتصاد خوانده و نخوانده درجریان است. از استفاده از زبان ریاضی بگیر تا علم بودن یا نبودن اقتصاد، می بینم این بحث ها به من ربطی ندارد. بدون این که چیز دندان گیری درباره اش بدانم در این بادداشت می خواهم درباره فوتبال- یا اصولا ورزش حرفه ای- حرف بزنم و توجه را به ویژگی اش جلب بکنم.
به ظاهر یک باشگاه ورزشی- یک تیم فوتبال، مثلا منچستر یونایتد- یک بنگاه اقتصادی است که در« بازاری» که وجود دارد فعالیت می کند. گذشته از فروش محصولات جانبی، محصول اصلی که برای فروش عرضه می کند « مسابقه فوتبال» است با تیم و تیم های دیگر که آنها هم به ظاهر بنگاه اقتصادی هستند . بااین همه این « بازار» بازارویژه ای است که مختصات جالبی دارد.
یکی از ویژگی های این بازار این است که هیچ بنگاهی- تیمی- به تنهائی قادر به تولید محصولی قابل فروش نیست. به همین خاطر اگرچه یک تیم برای برنده شدن در یک مسابقه و یا درمسابقات خواهد کوشید ولی حالت انحصاری پیداکردن و به اصطلاح « همه بازار» را در کنترل داشتن نمی تواند جزء اهداف و یا حتی دورنمای مدیران این تیم ها باشد. از سوی دیگر، برای حفظ ارزش محصولی که برای فروش ارایه می شود وحتی برای این که بتوان این « محصول» را به قیمت بالاتری فروخت، هرچه تیم ها با یک دیگر هم ترازتربوده و نتیجه مسابقه غیرقابل پیش بینی تر باشد، تقاضا برایش بیشتر و در نتیجه درآمد حاصله هم بیشتر خواهد بود. اگر بخواهم این بازار را با بازارهای دیگر مقایسه بکنم، باید بگویم که درست برعکس آن بازارها، در این جا اگر تفکیک محصولی هم صورت بگیرد تا مرحله متقاعد کردن مصرف کنندگان به منحصر به فرد بودن خود پیش نمی رود. دربازارهای دیگر، هدف هرتولید کننده ای این است تا مصرف کنندگان را متقاعد کند که فقط محصول خود شان منحصر بفرد است ولی چنین کاری در ورزش حرفه ای- فوتبال- نمی تواند و نباید انجام بگیرد. به سخن دیگر، اگر چنین بشود، درآمد و سود بنگاه کاهش می یابد. مجسم کنید اگر مسئولان تیم منچستر یونایتد بتوانند همگان را متقاعد کنند که دیگر تیم ها در برابر شان هیچ شانسی ندارند، در آن صورت، تقاضا برای مسابقات منچستریونایتد کاهش پیدا کرده و به همراهش میزان درآمد هم نقصان پیدا می کند. هواداران دیگر تیم ها- اگر متقاعد شده باشند- دیگردلیلی ندارد که مشتری این مسابقات باشند.
ویژگی دیگر هم این است که یک باشگاه نمی تواند میزان کل محصولی را که تولید می کند مشخص نماید. برای هر دسته ای، تنها چیزی که مشخص است این که مثلا تیم های دسته برتر فوتبال انگلیس سالی فلان تعداد بازی خواهند داشت ولی کل تعداد مسابقات به میزان موفقیت درمسابقات مختلف، کاپ های گوناگون بستگی دارد.
احتمالا بهتر است به جای این که هرباشگاه را یک بنگاه مجزا در نظر بگیریم- که از نظر حقوقی این چنین اند- هر دسته باشگاهی – مثلا لیگ برتر انگلیس- را یک بنگاه بخوانیم و تیم ها راهم اگرچه صاحبان و طرفداران متفاوتی دارند ولی در عمل، به واقع، اجزای-- plant این بنگاه بشماریم .
از سوی دیگر، جائی که این محصول- مسابقه- تولید می شود، استادیوم شخصی این تیم های حرفه ای است. هرچه که مختصات این استادیوم ها باشد ولی بدون همکاری تیم های دیگر، محصولی درآنجا تولید نخواهدشد. یعنی می خواهم بگویم که اگرچه برسر خیلی چیزها، تیم ها با یک دیگر رقابت می کنند، ولی همکاری شان هم برای تولید این محصول باید تام وتمام باشد.
البته از این نکته هم نباید غافل شد که رشته های مختلف ورزشی، مختصات متفاوتی دارند. یعنی در بازی های تیمی، هرتیمی محل تولید محصولی که تولید می شود را درتملک دارد. درورزش های حرفه ای انفرادی، مثل تنیس ، چنین پیش شرطی وجود ندارد. تنیس بازان « نیروی کارشان» را ارایه می دهند و در همکاری با دیگر بازیگران و باسازمان دهندگان تورنمنت های مختلف، این محصول- مسابقه تنیس- را تولید می کنند.
فعلا همین چند کلمه راد اشته باشید تا اگر فرصت شد دوباره به این نکته ها برگردم.
به ظاهر یک باشگاه ورزشی- یک تیم فوتبال، مثلا منچستر یونایتد- یک بنگاه اقتصادی است که در« بازاری» که وجود دارد فعالیت می کند. گذشته از فروش محصولات جانبی، محصول اصلی که برای فروش عرضه می کند « مسابقه فوتبال» است با تیم و تیم های دیگر که آنها هم به ظاهر بنگاه اقتصادی هستند . بااین همه این « بازار» بازارویژه ای است که مختصات جالبی دارد.
یکی از ویژگی های این بازار این است که هیچ بنگاهی- تیمی- به تنهائی قادر به تولید محصولی قابل فروش نیست. به همین خاطر اگرچه یک تیم برای برنده شدن در یک مسابقه و یا درمسابقات خواهد کوشید ولی حالت انحصاری پیداکردن و به اصطلاح « همه بازار» را در کنترل داشتن نمی تواند جزء اهداف و یا حتی دورنمای مدیران این تیم ها باشد. از سوی دیگر، برای حفظ ارزش محصولی که برای فروش ارایه می شود وحتی برای این که بتوان این « محصول» را به قیمت بالاتری فروخت، هرچه تیم ها با یک دیگر هم ترازتربوده و نتیجه مسابقه غیرقابل پیش بینی تر باشد، تقاضا برایش بیشتر و در نتیجه درآمد حاصله هم بیشتر خواهد بود. اگر بخواهم این بازار را با بازارهای دیگر مقایسه بکنم، باید بگویم که درست برعکس آن بازارها، در این جا اگر تفکیک محصولی هم صورت بگیرد تا مرحله متقاعد کردن مصرف کنندگان به منحصر به فرد بودن خود پیش نمی رود. دربازارهای دیگر، هدف هرتولید کننده ای این است تا مصرف کنندگان را متقاعد کند که فقط محصول خود شان منحصر بفرد است ولی چنین کاری در ورزش حرفه ای- فوتبال- نمی تواند و نباید انجام بگیرد. به سخن دیگر، اگر چنین بشود، درآمد و سود بنگاه کاهش می یابد. مجسم کنید اگر مسئولان تیم منچستر یونایتد بتوانند همگان را متقاعد کنند که دیگر تیم ها در برابر شان هیچ شانسی ندارند، در آن صورت، تقاضا برای مسابقات منچستریونایتد کاهش پیدا کرده و به همراهش میزان درآمد هم نقصان پیدا می کند. هواداران دیگر تیم ها- اگر متقاعد شده باشند- دیگردلیلی ندارد که مشتری این مسابقات باشند.
ویژگی دیگر هم این است که یک باشگاه نمی تواند میزان کل محصولی را که تولید می کند مشخص نماید. برای هر دسته ای، تنها چیزی که مشخص است این که مثلا تیم های دسته برتر فوتبال انگلیس سالی فلان تعداد بازی خواهند داشت ولی کل تعداد مسابقات به میزان موفقیت درمسابقات مختلف، کاپ های گوناگون بستگی دارد.
احتمالا بهتر است به جای این که هرباشگاه را یک بنگاه مجزا در نظر بگیریم- که از نظر حقوقی این چنین اند- هر دسته باشگاهی – مثلا لیگ برتر انگلیس- را یک بنگاه بخوانیم و تیم ها راهم اگرچه صاحبان و طرفداران متفاوتی دارند ولی در عمل، به واقع، اجزای-- plant این بنگاه بشماریم .
از سوی دیگر، جائی که این محصول- مسابقه- تولید می شود، استادیوم شخصی این تیم های حرفه ای است. هرچه که مختصات این استادیوم ها باشد ولی بدون همکاری تیم های دیگر، محصولی درآنجا تولید نخواهدشد. یعنی می خواهم بگویم که اگرچه برسر خیلی چیزها، تیم ها با یک دیگر رقابت می کنند، ولی همکاری شان هم برای تولید این محصول باید تام وتمام باشد.
البته از این نکته هم نباید غافل شد که رشته های مختلف ورزشی، مختصات متفاوتی دارند. یعنی در بازی های تیمی، هرتیمی محل تولید محصولی که تولید می شود را درتملک دارد. درورزش های حرفه ای انفرادی، مثل تنیس ، چنین پیش شرطی وجود ندارد. تنیس بازان « نیروی کارشان» را ارایه می دهند و در همکاری با دیگر بازیگران و باسازمان دهندگان تورنمنت های مختلف، این محصول- مسابقه تنیس- را تولید می کنند.
فعلا همین چند کلمه راد اشته باشید تا اگر فرصت شد دوباره به این نکته ها برگردم.
0 نظر:
ارسال یک نظر