بخش عمده ای از تئوری های مربوط به تجارت بین الملل بر اساس « مزیت های نسبی» استوار است که اقتصادهای گوناگون براساس این مزیت ها در تولید محصولی « تخصص» پیدا می کنند و بعد با اقتصادهای دیگر درگیر مبادله می شوند. درکتابهای درسی اقتصاد و بخصوص اقتصاد بین الملل مثال های تکراری تولید پارچه در انگلیس و تولید شراب در پرتقال بود و احتمالا هنوز هم هست. و اما با تحولاتی که در اقتصاد جهان پیش آمده است، شاهد تغییراتی خیلی جدی درتجارت بین الملل هستیم.
این عروسک های باربی را د ر نظر بگیرید. این عروسک دردفتر مرکزی متل در کالیفرنیا طراحی می شود. برای ساختن بدن عروسک، پلاستیکی که مورد نیاز است از پالایش نفت در تایوان به دست می آید. موهای نایلونی باربی را درژاپن تولید می کنند و لباس های پنبه ای باربی هم در چین تولید می شود. قالب های لازم برای ساختن باربی و رنگی که مورد استفاده قرارمی گیرد در امریکا تولید می شود. مونتاژ قطعات هم در مالزی و اندونزی انجام می گیرد. برای ارزیابی کیفیت، عروسکها را در کالیفرنیا آزمایش می کنند و از همان جا به بازارهای جهان فرستاده می شود.
به این حساب، برسرتئوری های تجارت بین الملل چه می آید؟
یا اگر به صورت دیگری همین سئوال را مطرح بکنم، کدام کشور در تولید « باربی» مزیت نسبی دارد؟
این عروسک های باربی را د ر نظر بگیرید. این عروسک دردفتر مرکزی متل در کالیفرنیا طراحی می شود. برای ساختن بدن عروسک، پلاستیکی که مورد نیاز است از پالایش نفت در تایوان به دست می آید. موهای نایلونی باربی را درژاپن تولید می کنند و لباس های پنبه ای باربی هم در چین تولید می شود. قالب های لازم برای ساختن باربی و رنگی که مورد استفاده قرارمی گیرد در امریکا تولید می شود. مونتاژ قطعات هم در مالزی و اندونزی انجام می گیرد. برای ارزیابی کیفیت، عروسکها را در کالیفرنیا آزمایش می کنند و از همان جا به بازارهای جهان فرستاده می شود.
به این حساب، برسرتئوری های تجارت بین الملل چه می آید؟
یا اگر به صورت دیگری همین سئوال را مطرح بکنم، کدام کشور در تولید « باربی» مزیت نسبی دارد؟
0 نظر:
ارسال یک نظر