به یاد و به احترام دکتر محمد مصدق
در 29 اسفند روز تصویب نهائی اصل ملی شدن صنعت نفت در مجلس سنا
هروقت ملتی گرفتار بحران در عرصه اندیشه ورزی می شود، به عنوان یك سازوكار دفاعی، سروكارش به بازنویسی و تحریف تاریخ خویش می رسد تا بتوانداین بحران را تحمل نماید. به گمان من، نمود برجستة این بحران در ایران امروز این است كه سرخورده از آن چه كه بر ما گذشته و ناامید از آینده ای كه از همیشه نامشخص تر و نامعلوم تر است، كار بسیاری از ایرانی ها به باز نویسی و بازآفرینی تاریخ معاصرما رسیده است. هم دوره و زمانه رضا شاه به گونه ای دیگر تصویر می شود وهم دورة محمد رضا شاه. عرض و طول « تجدد و تجدد طلبی» آن چنان كش می آید كه هم رضا شاه تجدد طلب می شود وهم محمد رضا شاه و هم هویدا و هم بسیاری دیگر.... واگر نمونه و سند هم بخواهید، برایتان از كلاه لبه دار و بعد شاپو و بركشیدن اجباری حجاب نمونه خواهند داد. همه ی این اساتید مدعی درك نمی كنند انگار، كه بركشیدن اجباری حجاب واجباری كردن آن دوروی یك سكه اند: سكه ی حاكمیت و فرهنگی یك سالار و خودكامه ، یكی كراوات ساخت پاریس به گردن می بندد و دیگری عمامه ای برسر، عبای تن نما می پوشد. در هر دو شكل این نگرش واحد ولی، ایرانی های محترم علافندو بی حق و حقوق واین مصیبت - به ویژه وقتی بركشیدن اجباری حجاب را تجدد و مدرنیته می خوانیم- در قرن بیستم به واقع مصیبت كمی نیست.....
یک توضیح ضروری: مقاله طولانی است دوستانی که با نوشته های طولانی میانه خوبی ندارند از کلیک کردن روی ضربدر گوشه راست مونیتور غفلت نفرمایند.
0 نظر:
ارسال یک نظر