۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

مصیبت باج طلبی درایران و پاسخ به چند کامنت:

دوست عزیز نادیده ای که نتوانسته بود در « نیاک» کامنت بگذارد، دروبلاگ مانی جان ب نوشت
«پیش از هرچیز عرض كنم كه من در این پرسشها فقط یك نوع تحریم اقتصادی (تحریم خرید نفت ایران) را مد نظر دارم و از نظر من مخرب بودن تحریمهایی چون تحریم فروش دارو به ایران و ... بدیهی تر از آن هستند كه نیازمند به بحث باشند. صدالبته جامعه ی جهانی (؟!) به رای و نظر ما كاری ندارد و آنچه صلاح ببیند انجام خواهد داد. ولی این بحث كمترین فایده اش این است كه ما ساكنان حوزه ی زبان فارسی بهتر معنای امری به نام "تحریم" را درك كنیم و در فهم جوانب مختلف آن قدری به هم یاری دهیم.
و اما پرسشهای بنده پس از خواندن نوشته ی جناب سیف:
سلام.
موضوع برای من هنوز روشن نشده است.
1) اگر بپذیریم كه بخش اصلی قدرت سركوبگر فعلی ناشی از فروش نفت و فساد ناشی از تمركز این ثروت در دست حاكمیت است؛ چرا تحریم خرید نفت ایران به ضرر ملت ارزیابی شود؟ اصلا فرض كنیم كشور ما نفت نداشت. آیا این موجب می شد كه جامعه ی مدنی كشور ما عقب تر از امروز باشد؟
2) می فرمایید این اعتصاب كارگران است كه می تواند حاكمیت را تحت فشار قرار دهد. در اهمیت چنین اعتصابی با شما همراهم. ولی درك نمی كنم چرا همان مقیاسی كه درباره ی تحریم خرید نفت ایران به كار بردید (تبعات اقتصادی بر جامعه) را درباره ی این چنین اعتصابی (در فرض عمومیت آن) به كار نمی برید.
3)این فرض عجیب را كه "آدمیان گرسنه اهل فعالیت سیاسی و اجتماعی نیستند" از بسیاری كسان شنیده بودم. اما شنیدنش از شما برایم سخت بود. فكر نمی كنم انقلابیون فرانسه و اكتبر روسیه و چین سون یات سن در جامعه ی مرفهی زندگی می كرده اند.
این حقارت را به آدمیان نسبت ندهید كه ایشان تنها پس از سیر شدن شكمشان به یاد عزت انسانی و شرافتشان می افتند.
از نظر من تحریم خرید نفت ایران ( و نه تحریم فروش كالا به ایران) امری است كه اگر مثبت نباشد؛ منفی هم نیست. لااقلش این است كه وقتی چنین پول بادآورده ای در دسترس حاكمیت نباشد:
دست حاكمیت در استخدام چماقدار و تدارك مراسم سركوب مانند 22 بهمن امسال و توزیع صدقات حكومتی جهت خرید بیعت توده و ...تنگتر می شود.؛
افراد و گروههایی كه به این اقتصاد انگلی ناشی از نفت وابسته هستند و در حضور عطر پول ناشی از نفت هیچ بویی از فساد عالمگستر كنونی به مشامشان نمی رسد مجبور می شوند چشمشان را باز كنند؛
رانتخواری نفتی پایان می یابد (یا لااقل كاهش چشمگیری خواهد داشت) و اتصال به حاكمیت از اشتها برانگیزی كمتری برخوردار خواهد بود؛
و اصلا خود حكومت كردن قدری به "مسئولیت" شبیه می شود. برعكس وضعیت كنونی كه حكومت كردن تنها به تلنبه كردن نفت و به باد دادن پول ناشی از آن قابل ترجمه است». البته عزیر نادیده دیگری هم کامنت گذاشته که حداقل فایده تحریم این است که دست حکومت را دربکارگیری مزدور محدود می کند.
واما پاسخ من به این عزیزان:
به این ترتیب، پس منظور از تحریم فقط « تحریم خرید نفت» است و نه « تحریم فروش کالا به ایران». تا این جا حرفی نیست و اما درهمین نکته ها، نکته بسیار مهمی هم هست که به اعتقاد من به خطا درمیان شماری از ایرانیان جا افتاده است و آن این که استبداد حاکم برایران را به نفت و « انحصار درآمدهای نفت» دردست دولت وصل می کنند. از همین منظر است که شماری حتی خواهان واگذاری نفت به بخش خصوصی هم هستند و حتی می کوشند این سیاست به آشکارا نئولیبرالی را به عنوان حرکتی درراستای دموکراتیزه کردن جامعه هم قلمداد بکنند. پاسخ من به این دوستان این است که استبداد حاکم برایران متاسفانه ریشه عمیق تری دارد. به زمان ناصرالدین شاه قاجار، درایران نفت نبود ولی استبداد همه جانبه حاکم بود. اردن و سوریه و مصر نفت ندارند ولی استبداد دارند و شماری دیگر هم نفت دارندو هم استبداد. تمنا می کنم اگر به وارسیدن ریشه های تاریحی وفرهنگی استبداد درایران نمی پردازیم حداقل، اندکی زیادی ساده اش نکنیم که موجب گمراهی می شود. از این نکته که بگذرم، اگر واقع بین باشیم، چنین تحریمی- فقط تحریم خرید نفت- نمی تواند یک تحریم جهانی باشد، چون برای امریکا و انگلیس که حتی قبل از تحریم هم از ایران نفت نمی خرند، این تحریم پی آمدی ندارد ولی آیا چین که قراردادهای بسیار پرمنفعتی با جمهوری اسلامی منعقد کرده است- زیر بار چنین تحریمی خواهد رفت یا نه فکر می کنم روشن تر از آن باشد که نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد. و اما ازاین نکته هم بگذریم، فرض کنیم که این تحریم اتفاق بیفتد و ایران درآمدهای دلاری نفت را از دست بدهد. فکر می کنید چه پیش خواهد آمد؟ خود بخود چنین سرانجامی به صورت یک « تحریم بالقوه فروش کالا به ایران» هم در می آید چون واقعیت امر این است که ایران دیگر قادر به خرید دارو و مایحتاج های دیگرش نخواهد بود. اگرتازه ترین آمارهای گمرک را دیده باشید، متوجه می شوید که در 11 ماه گذشته، کل صادرات غیر نفتی ایران- با همه تقلباتی که می کنند و کلی از صادرات گاز و میعانات گازی را « غیر نفتی» حساب می کنند- اندکی بیشتر از 18.5 میلیارددلار بود و در همین مدت هم بیش از 49 میلیارددلار کالا وارد ایران شده است. وزیر اقتصاد هم اعلام کرده است که «88 درصد واردات به مواد اولیه، کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای اختصاص دارد كه حاكی از این است كه واردات كشور در خدمت تولید بوده است». همان طور که درابتدای پست پیشین هم نوشته بودم به ادعای آقای حسینی کار ندارم ولی واقعیت این است که اگراین تحریم اتفاق بیفتد، خوب این بیش از 30 میلیارددلار کسری ترازی که برای همین 11 ماه داریم، نمی تواند تامین مالی بشود. اصلا چرا جای دور برویم در4 سال اول- تا قبل از تقلب انتخاباتی خرداد 1388- آمارهای رسمی و دولتی نشان می دهد که که کسری تزار پرداختهای بدون نفت ایران برای این 4 سال 225.6 میلیارددلار بوده است. به سخن دیگر، این میزان کالا و خدماتی که از دیگر کشورها به ایران وارد و درایران مصرف شد با دلارهای نفتی تامین مالی شد. از طرف دیگر، من الان سالهاست درایران نبوده ام ولی آن چه که درسایت ها دیده و درباره شان خوانده ام، این که ازجان آدم تا شرمرغ را وارد می کنند. من اعتقادم این است که اگرتحریم خرید نفت ازایران عملی و موثر بشود، برخلاف تصوری که بعضی ها دارند، دود اختلال قابل توجهی که ایجاد می شود، بیشتر از آن که برای دولت دراستخدام نیروهای سرکوبگر محدود کننده باشد، به چشم مردمی خواهد رفت که از سوی همین دولت سرکوب می شوند. نکته ای که باید روی آن تاکید مضاعف بکنم این است که متاسفانه دراقتصاد ایران، به هزار ویک دلیل- بین تولید و مصرف شکاف روزافزونی وجود دارد که متاسفانه هر ساله بیشتر می شود و این شکاف هم با همین درآمدهای نفتی تامین مالی می شود. متاسفانه اقتصاد ایران نه صنعتی است و نه کشاورزی و نه حتی خدماتی، آش شله قلمکاری است که به اندک فشاری ازبیرون- به خصوص با توجه به خرابکاری های انجام گرفته درآن- وضع به وضعیتی درخواهد آمد که هموطنان گرسنه ما به دنبال کامیون های سازمان ملل خواهند دوید تا کیسه ای آرد و ذرت را از دست دیگر هموطنان گرسنه خویش بقاپند. این که اگر نفت نداشتیم، درچه وضعیتی می بودیم، نمی دانم. و این سئوالی نیست که بتوان به آن جواب داد. چون واقعیت تاریخی این است که در صد سال گذشته، دراین اقتصاد نفت داشتیم. این که داشتن نفت خوب است یا بد- بدون توجه به ساختار سیاسی و مدیریت درآمدهای نفتی- بحث هائی است که پاسخ پرسش را از پیش تعیین کرده است ( معترضه می گویم درآمدهای نروژ از نفت بطور نسبی از میزان درآمدهای نفت ایران بیشتر است، ولی هیچ یک از مشکلات و مصائب ما را ندارند- چون آموخته اند که درآمدهای نفتی را به نفع اقتصاد خویش مدیریت کنند و ما همانند « بچه های لوس و ننر» صد سال است داریم با دلارهای نفتی، زیرشلوار و آدامس و پفک وارد می کنیم). و اما اشاره شما به اعتصاب کارگری- که چرا مانند تحریم خرید نفت نیست، به گمانم روشن است. اگر تحریم نفت اتفاق بیفتد، دولتی مثل جمهوری اسلامی می تواند با سوء استفاده از « دشمن خارجی» هرحرکت مدنی و سیاسی را درایران سرکوب کند- بنگرید به آنچه در این 9 ماه کرده اندو چه زوری زده اند و می زنند تا همه چیز را به یک « دشمن خارجی» وصل کنند- اگر بی بی سی نشد، خوب یقه صدای امریکا را می گیرند. و اما اعتصاب کارگری- اگر به قول شما سراسری هم باشد، قبل ازهرچیز و بیش از هرچیز به حاکمیت می آموزاند که به قول معروف « مسجد جای فلان کار نیست» و بهتر است که دیگر لاف در غریبی نزند و بیش از این شکر زیادی نخورد.
دوست گرامی من حقارتی به آدمیان نسبت نداده ام. به باورخودم خواستم اندکی واقع بین باشم که بین « انقلابیون حرفه ای» و « مردم عادی» تفاوت است. اگر مجاز باشم که توضیح مختصری بدهم « انقلابیون حرفه ای» زندگی شان را فدای سیاست شان می کنند ولی « مردم عادی» می خواهند از « سیاست» برای بهبود زندگی شان بهره بگیرند. نمی دانم درکجا نوشته ام« آدمیان گرسنه اهل فعالیت سیاسی و اجتماعی نیستند». من آن چه که نوشتم و هنوز هم برآن باور هستم این که اگرزندگی روزمره دشوارتر شود، میزان مشارکت مردم عادی در فعالیت های سیاسی و حتی مدنی کمتر می شود- آنهم نه به این خاطر که آدمهای گرسنه فلان و بهمان اند بلکه به این خاطر، که برای مردم عادی، سیاست اهمیت اولیه و تعیین کننده ندارد و اگرمیزان بیشتری از انرژی ووقت شان صرف یافتن نان و دارو ووو بشود، انرژی ووقت کمتری برای کارهای دیگر باقی می ماند همین و به همین سادگی.
با شما صددرصد موافقم که باید به رانت خواری- که من ترجیح می دهم از آن تحت عنوان « باج طلبی» نام ببرم- پایان بدهیم. ولی چنین کاری نه با تحریم خرید نفت عملی است و نه با خصوصی کردن بخش نفت- آن گونه که شماری از دوستان درایران تبلیغ می کنند- تازمانی که ساختار سیاست- دولت درایران- تصحیح نشود، تا زمانی که من و شمای ایرانی، از حقوق و آزادی هائی اولیه ای که بازیچه هرمستبدتازه از راه رسیده ای نشود، برخوردادر نباشیم، باج طلبی هم درایران ادامه می یابد. این که اموال دولتی را به قیمت مفت به « بخش خصوصی» می فروشیم و رانت خواری به سرمی رسد. خوب نمی رسد. شاهد مدعای من هم این واگذاری ها درایران است که اگرچه قرار است با « کوتاه کردن » دست دولت، « رانت خواری» را دراقتصاد ایران کاهش بدهد، خودش به صورت عمده ترین منبع و منشاء رانت خواری درآمده است. حرف مرا قبول ندارید به واگذاری مخابرات، و شرکت صدرا و ، معدن انگوران.... بنگرید

2 نظر:

ورگ گفت...

یک نظر آزمایشی

ورگ گفت...

کاری نکردم که موجب شرمندگی شما شود و مبادا کاری کنم که موجب شرمندگی شما باشد.
هر نکته ای یا کمبودی که به نظرتان میرسد بگویید که اگر بتوانم اضافه کنم.
در ضمن، چون مخاطب غالب ورگ، هم‌ولایتی‌ها هستند، همین شد که ویژه‌ی هم‌ولایتی‌ها کردمش!