۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

به یاد و به احترام دکتر محمد مصدق

مگر می شود به ۲۹ اسفند رسید و یادی نکرد از پیراحمدآباد که انگار "پیر" به دنیا آمده بود ولی خیلی خیلی "جوان" بود که از دنیا رفت. با همه یاوه هائی که علیه مصدق بافته می شود- نوبرترین اش لاطائلاتی است که فرزند ارشد کاشانی به هم بافته است*- ولی مصدق نه فقط « دردایران» را خیلی خوب شناخته بود بلکه راه های برون رفت را هم نیک می دانست.

هرآن کس که نطق کوبنده اش را در جریان تغییر سلطنت بخواند و بدون حب و بغض دلایل مخالفت مصدق با شاه شدن رضا خان را بشنود درمی یابد ای کاش دیگرانی هم بودند که همانند مصدق مضار خودکامگی را فریاد می زدند. می دانیم که این گونه نمی شود و جامعه ایرانی ما ۱۵ سال بعد از انقلاب مشروطیت متاسفانه به ساختار سیاسی ماقبل مشروطه باز می گردد. خودکامه جدید که تظاهرات « تجدد طلبی» هم دارد از جمله کلاه پهلوی را اجباری می کند. پیر احمد آباد برای ۸ یا ۹ ماه از خانه به درنمی آید و پاسخ اش هم روشن است و به واقع عبرت آمیز- نه می خواهد زیر بار خودکامگی برود و نه می خواهد « قانون شکنی» بکند و این دقیقا استدلالی است که مصدق ارایه می دهد. در۱۳۰۸ با نصرالله فلسفی قراردادی امضا می کند برای ترجمه کتاب « تمدن قدیم» نوشته فوستل دوکولانژ و قرار می گذاردصفحه ای " ۶ قران" به او بپردازد- که به احتمال زیاد برای آن موقع پول قابل توجهی بود- و بعد التماس دعا هم دارد" عقیده بنده تغییر نکرده" « استدعا دارم که هیچ اسمی از بنده درکتاب برده نشود»[نامه های مصدق جلد دوم ص ۶۷] « البته مجانی بودن کتاب را هم درروی جلد و درصفحه بعد قید خواهند فرمود». بعد با خبر می شویم که « مبلغ سیصد تومان که مرقوم فرموده اید توسط حامل تقدیم» شد. وجهی که درآن موقع با آن احتمالا می شد درتهران خانه ای خرید!
۲۲ سال بعد پیراحمد آباد نخست وزیر می شود. هنوز جوهر فرمان نخست وزیری اش خشک نشده به شهربانی کل کشوردستور می دهد « درجراید ایران آن چه راجع به شخص این جانب نگاشته می شود هرچه نوشته باشند و هرکس که نوشته باشد نباید مورداعتراض و تعرض قرار گیرد.... به مامورین مربوطه دستور لازم دراین باب صادر فرمائید که مزاحمتی برای اشخاص فراهم نشود» [ نامه های مصدق جلد اول ۱۶۵]. و بعد ترکیبی از مرتجعین داخلی و اربابان خارجی شان کودتای ننگین ۲۸ مرداد را سازمان می دهند و نه تنها تجربه ارزشمند ایرانی ها با دولتی که به خاطر ابزار عقیده به زندان شان نیندازد به آخر می رسد بلکه دو باره بر می گردیم به حاکمیتی قانون ستیز. پیراحمد آباد به سه سال زندان محکوم می شود. در۷ مرداد ۱۳۳۵ یعنی کمی مانده تا اززندان به درآمده و به تبعید دائم به احمد آباد برود نامه ای به سرلشگر آزموده- دادستان ارتش- می نویسدوبدون این که حرفش ابهامی داشته باشد می گوید" من ازآن رای دادگاه فقط آن قسمتی را قبول می کنم که عنوان «جنابی» را از من سلب کرده است چونکه همیشه از این عنوان پوچ و توخالی متنفر بوده ام» [همان ص ۲۷۳]

چه در آن ۲۵ سال بعد از مرداد ننگین ۱۳۳۲ و چه در این ۳۱ سال گذشته دولتمردان از هیچ کوششی برای پاک کردن یادو خاطره پیرمرداحمد آباد از ذهن ایرانی ها کوتاهی نکرده اند. کم نبوده اند قلم به مزدانی که بدون این که به واقع سندی ارایه نمایند مصدق را «جاه طلب» و «نام جو» و «غیردموكرات» خوانده اند. جالب این که در نظر نگرفته بودند که پیراحمد آباد اگر هیچ نكرده باشد و اگر هیچ نكته مثبتی نداشته باشد، حداقل این هوشمندی و درایت را داشت كه وقتی شنید می خواهند برای قدردانی از او مجسمه بریزند، رسما با صدور بیانیه ای و :

« بصدائی رسا كه تا پایان حیات و بلكه بعد از مرگ من اثر خود رادر ضمیر وطن پرستان بگذارد اعلام می كنم كه به لعنت خداو نفرین رسول گرفتار شود هر كس كه بخواهد در حیات ومماتم بنام من بتی بسازد و مجسمه بریزد زیرا هنوز رضایت وجدان برای من حاصل نشده و آنروز كه بخواست خداوند این مقصود حاصل شود تازه نشانه انجام وظیفه است كه هر كس بدان مكلف می باشد و حقا سزاوار خوشباش پاداش نیست » [i]

واما، پی آمد این درایت را می بینیم. هنوز كه هنوز است معاندان او، پس از این همه سال مذبوحانه می كوشند تا موقعیت و مقام مصدق را در ذهنیت مای ایرانی مخدوش نمایند و ما را به زغم خود از این « اشتباه تاریخی» در باره مصدق در بیاورند. ولی، آنچه كه می شود درست در نقطة مقابل خواسته ها واهداف این جماعت است. مصدق سرفرازتر از همیشه، هم چنان به عنوان نماد سیاستمداری ایران دوست و صادق برجسته تر می شود و این معاندان اویند كه در پیله خود تنیده رسوا تر و بی آبروتر می شوند. مصدق در ۶۶ سال پیش در مجلس، از نویسندگان مطبوعات خواست «خدمت تنقید از او و طرح اورا بعهده تاریخ واگذارند »[ii] و امروز، با همه كوششی كه مكی ها و كاشانی ها و زاهدی ها و دیگر معاندان او كرده اند و می كنند، من یكی تردید ندارم، تاریخ قضاوت خویش را كرده است. پیراحمدآباد، نه مجسمه ای لازم دارد و نه ضروری است تا خیابان و میدانی به نام او نامگزاری شود. این ترفندها ارزانی مردگان!

به احترامت از جایم بر می خیزم و دربرابرت تعظیم می کنم.

* این مصاحبه در سایت فارس نیوز منتشر شده است که از تاریخ دقیق اش بی خبرم. دوستی متن را برای من ایمیل کرد.
[i]به نقل ازنطق ها مكتوبات مصدق، جلد دوم، دفتر سوم، انتشارات مصدق، اسفند 1350، ص 50
[ii] بنگريد به حسين كي استوان: سياست موازنه منفي، جلد اول، انتشارات مصدق، 1355، ص 231

4 نظر:

فرهاد گفت...

سالی خوش و همراه و دمساز و غمخوار و با صفا برای شما آرزومندم
به امید آنکه ایام در پیش جبران کند آنچه که بر ما رفته
سال نو مبارک و کور شود هرآنکه عید و آیین ملی ما را نتواند دید

ناشناس گفت...

mosaddegh va toodeyi ha mikhaastan koodeta konan va nafte daryaye shomaal ro be roos ha vaa-gozaar konan.

ghiaame mardom dar 28 mordad, zedde koodeta bood.

be asnaade CIA nemishe etemaad kard, mage hamin CIA nabood ke migoft Saddam too IRAQ bombe atom daare, ba'd maloom shod doroogh boode !

sedaaye mosaddegh mojood hast, ke dar majles, be razm-araa mige, Razm-Araa, mikoshamet, va 3 rooz ba'd Razm-Araa be daste fadaayian, ke vaabaste be engelis hastan, terror mishe.

az mosaddegh bot nasaazin. dar 70 saal zendegi, in shaazdeye ghaajar, hich kaari baraaye mardom nakard, joz chand saale aakhar. chetor vatan-parastish too 60 saalegi gol mikone ? vaghti ke hameye omresh too europa bood, va be dastoore engelis vaalie shiraaz bood, be fekre mardom nabood ?

mosadegh, khaen, nokar, va jaasoose engelis bood.

احمدسیف گفت...

به کامنت گذار ناشناس: اگرچه آزادید هر عقیده ای داشته باشید ولی کاش اندکی تاریخ هم می خواندید. یعنی شما نمی دانید مصدق با هرگونه امیتاز دهی به خارجی از جمله واگذاری نفت شمال به روسها مخالف بود ویکی از دلایل مخالفت حزب توده با مصدق هم همین بود. دوم این که آیا به واقع نمی دانید که رزم آرا را فدایئان اسلام ترور کردند و همین حضرات هم برای قتل مصدق برنامه ریخته بودند. و بالاخره مصدق که خودش نخست وزیر بود برعلیه کی کودتا بکند؟ چرا برای پیشبرد دیدگاه سیاسی خود تاریخ را تحریف می کنید!می فرمائید اسناد سیا قابل اعتماد نیست. یعنی شما می فرمائید که امریکا و انگلیس برعلیه مصدق کودتا نکرده اند؟ آن وقت ممکن است توضیح بدهید که چرا کلینتون و البرایت از مردم ایران عذرخواهی کردند؟ آیا اسناد ام آی سیکس را دراین باره ندیده اید؟ باز هم تکرار می کنم عقاید سیاسی خود را داشته باشید ولی لطفا تاریخ ایران را تحریف نکنید!

Unknown گفت...

سلام..
استاد ایمیل جواب نمیدین؟
امیدوارم حالتون خوب باشه...
شمس