۱۳۸۵ خرداد ۳۰, سه‌شنبه

«مشکل بازتوزیع»

این پست حامد را خواندم یاد « سنگ بزرگ» افتادم که معمولا علامت نزدن است. فعلا کاری ندارم که ادعایش دقیق نیست- یعنی در کلیت ا ش درست است نه در جزئیات- یعنی این نکته درست نیست که در جوامع غربی یا سرمایه داری پیشرفته فقر نداریم که متاسفانه داریم. ولی حرفش درباره افریقا درست است. پیشنهادش در باره باز توزیع منابع موجود در جهان اگرچه خواسته بسیار محترمی است ولی خودش هم می داندکه به هزار و یک دلیل قرارنیست در هیچ مقطعی از تاریخ چنین بشود. من به عوض، می گویم اگر به واقع می خواهیم که این وضعیت تغییر کند، کارهای دیگری هم هست که عملی تر است و هم می تواند موثر باشد. می گویم، می توان وباید از آن ها دفاع کرد.
بیش از 40 سال پیش کشورهای پیشرفته صنعتی متعهد شدند که یک درصد تولید ناخالص داخلی خود را به صورت کمک به کشورهای فقیر ببخشند. تا آن جا که خبر دارم به غیر از دانمارک هیچ یک از این کشورها به این رقم حتی نزدیک هم نشده است. گر صداقتی در کمبود فقر هست، خوب به این تعهد قدیمی خود عمل کنند.
اگرچه با استفاده ا زهمه ابزارها، می کوشند بازارهای کشورهای در حال توسعه را به روی محصولات و شرکت های خود باز کنند، هم امریکا در برخورد به جهان فقیر چنین نمی کند وهم اتحادیه اروپا خود را به صورت یک قلعه درآورده است. اگر راست می گویند، موانع تجارتی برسرمحصولات کشاورزی را برطرف کنند.
برعلیه پرداخت یارانه در کشورهای فقیر از همه سو شمشیر می کشند آن وقت، هم درامریکا و هم دراتحادیه اروپا با پرداخت دهها میلیارددلار یارانه عریان و پوشیده از تولید کنندگان خود حمایت می کنند. اگرپرداختن یارانه بد است، خوب ، چراغی که بخانه رواست به مسجد حرام است.
درپیوند با بدهی خارجی که شیره جان کشورهای فقیر را می مکد، به برنامه لغو بدهی شدت بخشیده و آن را جدی بگیرند.
اگر به واقع راست می گویند، به عنوان « جامعه بین المللی» که این همه اندرفوایدش شعار می دهند، فروش سلاح را محدود کرده و در حالت ایده آل غیرقانونی کنند. در این جا بین امریکا وانگلیس و روسیه و فرانسه و چین و اسرائیل تفاوتی نیست. همگی سرو ته یک کرباس اند.
اگر به واقع نگران کاهش فقر در این جوامع اند، همین « جامعه بین المللی» باید به بانکداری سری خود پایان بدهد تا رهبران فاسد کشورهای در حال توسعه، نتوانند منابع محدود این جوامع رادر حسابهای سری شخصی خویش بخوابانند تا اگر دری به تخته خورد، بتوانند از منابعی که از همین مردم فقیر دزدیده اند ودر این حسابها به ودیعه گذاشته اند، به ریش روزگار بخندندو خوش بگذرانند.
گفتم اگرچه بازتوزیع منابع موجود درجهان، به گمان من، « سنگ بزرگ» است که علامت نزدن است، آن چه که فهرست واربه آن ها اشاره کرده ام، هم عملی است و هم اگر عمل شود می تواند د رکاهش فقر موثر باشد.
تا شمارا عقیده چه باشد؟

0 نظر: