دیشب- دریکی از کانال های تلویزیونی این ولایت، فیلم مستندی نگاه کردم در باره کارکودکان در هندوستان که قراراست یکی از « اقتصادهای شکوفان» این جهان باشد. فیلم های مستند از کارگاههائی که کودکان 6 ساله حتی تا روزی 16 ساعت هم در آن کار می کنند. در بسیاری از این کارگاهها انواع و اقسام مواد شیمیائی مضر مورد استفاده قرار می گیرد که بدون تردید، سلامت آینده این کودکان را به مخاطره می اندازد. مصاحبه با دخترکی را دیدم که به زحمت ده ساله بود ولی می گفت روزی ده ساعت کار می کنم و هفته ای هم معادل یک پوند حقوق دارم. براساس آن چه در این فیلم مستند گفته شد، بطور متوسط، از هر 4کودک یک کودک در این کارگاهها کار می کند.
پیشاپیش می دانم دوستانی خواهند گفت که این وضعیت نه به نظام بازار مربوط است ونه به شرکتهای غول پیکر فراملیتی و از آن گذشته، احتمالا خواهند گفت، خوب بدیل تو چه نظامی است. حداقل این که می توانند شکمشان را سیر کنند! همین جا بگویم که بیهوده سردیگران را شیره نمالیم که این افراد لابد همه شرایط را سنجیده و برای « حداکثرکردن مطلوبیت» خود تصمیم گرفتند که کار بکنند. براساس آن چه که در این فیلم ها دیده و شنیدم این که اولا صحبت از انتخابی در میان نیست وتا به آنجا که به این کودکان مربوط می شود، این کودکان و خانواده های شان قرار نیست، چیزی را به « حداکثر» برسانند. نکته دوم این که دراغلب مواردصحبت اجبار است و کودکان و خانواده های شان اختیاری ندارند. پدرخانواده – مثلا در موردی که درباره اش حرف زده بودند، معادل ده پوند ( حدودا 17000 تومان) بدهی بالا آورد- و بعد کارکودکان در این کارگاههای قرون وسطائی « وسیله ای» است برای پرداختن این بدهی ها.
و اما چه می توان کرد؟
- به جای کوشش برای قابل تحمل کردن و قابل تحمل نشان دادن این وضعیت غیر انسانی، باید قباحت نظامی که اجازه می دهد چنین کارگاههائی در هزاره سوم وجود داشته باشند، را برسرهرکوچه و بازار جار زد. نظامی فاقد ارزش های انسانی، درهزاره سوم شایسته انسان نیست. نقطه.
- دولت نه فقط باید قوانین کارمناسب با مختصات هزاره سوم تنظیم کند بلکه دراجرای دقیق و کامل آن نیز از هیچ کوششی فروگذار نکند. هرکسی که براساس قانون عمل نکند، باید به مجازات سخت برسد ( مجازات نقدی برای بار اول و در صورت تکرار، تعطیلی و تحت تعقیب قراردادن صاحب کارگاه).
- دولت باید به نمایندگی از جامعه، بطور جدی برای کاهش نابرابری موجود در توزیع درآمدوثروت دست به اقدام عملی بزند.( حذف مالیات بر مصرف درمورد مواد اساسی و بکار گیری مالیات مستقیم تصاعدی برای ایجاد درآمد برای دولت).
- افزودن بر بودجه آموزشی و با زتوزیع منابعی که صرف آموزش می شود به نفع آموزش ابتدائی ومتوسطه، حتی درصورت لزوم به زیان کاستن از امکانات آموزش عالی.
-باید همه برنامه های پرهزینه ای که نفعی به حال کسی ندارد- می خواهد برنامه اتمی باشد یا هرچه مشابه دیگر- به نفع کوشش برای بازتوزیع، ثروت اجتماعی برچیده شود. اقتصادی که از هر4 کودک اش یک کودک به مدرسه نمی رود و د رکارگاههای قرون وسطائی حتی تا روزی 16 ساعت به جان کندن مشغول است، شکر می خورد که منابع محدود را درراه ساختن بمب اتمی تلف می کند.
پیشاپیش می دانم دوستانی خواهند گفت که این وضعیت نه به نظام بازار مربوط است ونه به شرکتهای غول پیکر فراملیتی و از آن گذشته، احتمالا خواهند گفت، خوب بدیل تو چه نظامی است. حداقل این که می توانند شکمشان را سیر کنند! همین جا بگویم که بیهوده سردیگران را شیره نمالیم که این افراد لابد همه شرایط را سنجیده و برای « حداکثرکردن مطلوبیت» خود تصمیم گرفتند که کار بکنند. براساس آن چه که در این فیلم ها دیده و شنیدم این که اولا صحبت از انتخابی در میان نیست وتا به آنجا که به این کودکان مربوط می شود، این کودکان و خانواده های شان قرار نیست، چیزی را به « حداکثر» برسانند. نکته دوم این که دراغلب مواردصحبت اجبار است و کودکان و خانواده های شان اختیاری ندارند. پدرخانواده – مثلا در موردی که درباره اش حرف زده بودند، معادل ده پوند ( حدودا 17000 تومان) بدهی بالا آورد- و بعد کارکودکان در این کارگاههای قرون وسطائی « وسیله ای» است برای پرداختن این بدهی ها.
و اما چه می توان کرد؟
- به جای کوشش برای قابل تحمل کردن و قابل تحمل نشان دادن این وضعیت غیر انسانی، باید قباحت نظامی که اجازه می دهد چنین کارگاههائی در هزاره سوم وجود داشته باشند، را برسرهرکوچه و بازار جار زد. نظامی فاقد ارزش های انسانی، درهزاره سوم شایسته انسان نیست. نقطه.
- دولت نه فقط باید قوانین کارمناسب با مختصات هزاره سوم تنظیم کند بلکه دراجرای دقیق و کامل آن نیز از هیچ کوششی فروگذار نکند. هرکسی که براساس قانون عمل نکند، باید به مجازات سخت برسد ( مجازات نقدی برای بار اول و در صورت تکرار، تعطیلی و تحت تعقیب قراردادن صاحب کارگاه).
- دولت باید به نمایندگی از جامعه، بطور جدی برای کاهش نابرابری موجود در توزیع درآمدوثروت دست به اقدام عملی بزند.( حذف مالیات بر مصرف درمورد مواد اساسی و بکار گیری مالیات مستقیم تصاعدی برای ایجاد درآمد برای دولت).
- افزودن بر بودجه آموزشی و با زتوزیع منابعی که صرف آموزش می شود به نفع آموزش ابتدائی ومتوسطه، حتی درصورت لزوم به زیان کاستن از امکانات آموزش عالی.
-باید همه برنامه های پرهزینه ای که نفعی به حال کسی ندارد- می خواهد برنامه اتمی باشد یا هرچه مشابه دیگر- به نفع کوشش برای بازتوزیع، ثروت اجتماعی برچیده شود. اقتصادی که از هر4 کودک اش یک کودک به مدرسه نمی رود و د رکارگاههای قرون وسطائی حتی تا روزی 16 ساعت به جان کندن مشغول است، شکر می خورد که منابع محدود را درراه ساختن بمب اتمی تلف می کند.
0 نظر:
ارسال یک نظر