۱۳۸۳ مهر ۱۱, شنبه

تظاهر به ایرانی بودن:


خانه دوست عزیزی مهمان بودم. نشسته بودیم و داشتیم یکی از این تلویزیون های فارسی زبان را نگاه می کردیم.بحث اساسی برنامه در باره مناظره تلویزیونی بین آقای بوش و آقای کری بود که اتفاقا خیلی هم خوب است. به روال معمول، ایرانی های گرامی از سرتاسر جهان از جمله ایران به این برنامه تلفن می زدند و اگر سئوالی داشتند یا نکته ای، مطرح می کردند. این هم خودش خوب است. در این برنامه ای که من دیدم اکثریت ایرانی هائی که به این برنامه تلفن زده بودند التماس دعا داشتند که امریکاهای ایرانی تبار در انتخابات نوامبر به آقای بوش رای بدهند.
مثلا دوستی از نروژ یا آن دیگری از تهران تلفن زد با کلی ادعاهای بی پایه در باره بوش و بعد راهنمائی این که به گمان ابشان امریکائی های ایرانی تبار باید به بوش رای بدهند.
به ظاهر مسئله ای نیست. ولی بگذارید بدون تعارف و رودربایستی بگویم که اگر بسیاری ازاین دوستان، تنها در سالهای بعد از1357 فرنگ نشین شده اند من از سالها قبل تر ازآن از ایران به دور بوده ام. با این همه، باور کنید من هم اگر نه بیشتر از شما، به اندازه شما ایرانی هستم وهمیشه ایرانی بوده ام. ولی گاه فکر می کنم ما اندکی شوت ایم یا به قول معروف، شوت می زنیم. استدلال این دوستان برای رای دادن به آقای بوش این نبود که مثلا برنامه اقتصادی اش برای امریکا از برنامه کری بهتر است یا مثلا در این 4 سال گذشته برای امریکا فلان یا بهمان کار را کرده است، یا جوان تر است و با انرژی ترو یا هر چه های دیگر. بلکه امریکاهای ایرانی تبار، باید به بوش رای بدهند چون او برنامه دارد به ایران حمله کند- این گوهر نظر این دوستان بود.
خوب، آیا می شود ازاین هم شوت تر بود؟
به دو نکته باید توجه کنیم.
- این دوستان عزیزبا همه ایرادهائی که به روند انتخابات در ایران دارند و درست هم می گویند، ولی خودشان، حتی برای امریکا هم یک انتخاب بی معنی می خواهند. در قاموس کی، به غیر از مردمی شوت، حمله به یک کشور خارجی – که دست بر قضا هیچ تهدیدی هم برای کشوری که دارد انتخابات برگزار می کند، نیست- باید مبنای انتخاب یک شخص به ریاست جمهوری آن کشور باشد؟
- گیرم که آقای بوش انتخاب بشود و به ایران هم حمله بکند وایران هم بشود مثل عراق یا افغانستان، آیا این از وضع نامطلوب کنونی بهتر است؟ یعنی این دوستان به تلویزیون ها نگاه نمی کنند؟ به رادیوها گوش نمی دهند؟ روزنامه های معمولی را هم نمی خوانند؟
ولی فکر می کنم مشکل در جای دیگری است. به گمان من، ایرانی هائی که در پوشش مخالفت با حکومت ایران خواهان، مدافع و مشوق حمله نظامی امریکا و بوش به ایران اند، دست از تابعیت ایرانی خویش شسته اند و بهتر است که بیش از این به ایرانی بودن تظاهر نکنند. به اعتقاد من، نمی توان تابعیت یک کشوری را داشت و بعد گدا مسلکانه از رهبر کشور دیگری خواستار حمله به آن کشور شد!

1 نظر:

ناشناس گفت...

اگر پدرآمرزیده ای می داند که در این وبلاگ چگونه می شود مطالب را منظم کرد و مثل بچه آدم از راست به چب نویشت. لطفا به من اطلاع بدهد .