این اقتصاد ایران هم پدیده جالب و عجیبی است مثل خیلی چیزهای دیگر ما. مثل خود ما. یعنی بیخود خود تان را با مطالعه کتابهای اقتصاد خرد و کلان خسته نکنید تا رمز و راز این دیناسوراقتصادی را بفهمید. نمی شود، منطق اش را فهمید. نه به این خاطر که منطق اش پیچیده است و آدم باید حتما یک « مخ» ریاضی باشد تا بتواند مسئله اش را حل کند. نه، گمان نمی کنم. شما اگرخود خود فیثاغورث هم باشید، به کار این اقتصاد نمی خورید. عرض خود خواهید برد و زحمت مسئولان را زیاد خواهید کرد. این اقتصاد عجیب به تمام معنا، خاص خودمان است.
این یک سال گذشته را در نظر بگیرید.
در حالیکه تولید در مملکت گرفتار رکود بوده است، و میزان نقدینگی هم 37 درصد افزایش یافته ، ولی میزان تورم کاهش چشمگیری پیدا کرده است ( البته این روایت رسمی آن است). البته هیچ کس هم توضیح نمی دهد که چه شده و چه پیش آمده که الان با وجود رکود تولیدی و رشد 37 درصد نقدینگی، تورم هم کمتر شده است! حالا بماند که ازچپ وراست در این چند سال گذشته توی سرمان کوبیده بودند که علت اصلی تورم درایران، « رشد نقدینگی» است! حالا چه شده که این ارتباط قطع شده است؟ تازه آن سالها رشد نقدینگی از این میزان کمتر بود!
پیشاپیش می دانم. دوستان اقتصاد خوانده جوان من خواهند گفت، پیرمرد! به آمار تجارتی نگاه کن. واردات به کشور افزایش یافته و البته که با واردات بیشتر می توان، روی تورم تاثیرات منفی گذاشت. البته ممکن است که واردات زیاد، با ورشکست کردن تولید کنندگان داخلی، بیکاری را بیشتر کند...
منهم می خواستم این داستان را باور کنم ولی دراین شماره دنیای اقتصاد آقای وزیر بازرگانی گفته اند که تنها 20 درصد ازواردات به ایران، کالاهای مصرفی است، بقیه بالمناصفه کالاهای واسطه ای و تجهیزات و ماشین آلات است که به احتمال زیاد در کوتاه مدت، تاثیری برروی قیمت ها ندارد. فعلا برسراین نکته معطل نمی شویم که با رکودی که وجود دارد معلوم نیست که این ماشین آلات و تجهیزات را کدام بخش وارد می کند و تازه برای چی؟
کاش یک اقتصاد دان جوان ما که « مخ» ریاضی دارد می آمد و این رابطه بین رشد نقدینگی و کاهش تورم را کشف می کرد.
من البته ضمانت نمی کنم ولی حدس زیادی می زنم که این اقتصاد دان جوان شانس خوبی برای بردن جایزه نوبل اقتصاد خواهد داشت.
این یک سال گذشته را در نظر بگیرید.
در حالیکه تولید در مملکت گرفتار رکود بوده است، و میزان نقدینگی هم 37 درصد افزایش یافته ، ولی میزان تورم کاهش چشمگیری پیدا کرده است ( البته این روایت رسمی آن است). البته هیچ کس هم توضیح نمی دهد که چه شده و چه پیش آمده که الان با وجود رکود تولیدی و رشد 37 درصد نقدینگی، تورم هم کمتر شده است! حالا بماند که ازچپ وراست در این چند سال گذشته توی سرمان کوبیده بودند که علت اصلی تورم درایران، « رشد نقدینگی» است! حالا چه شده که این ارتباط قطع شده است؟ تازه آن سالها رشد نقدینگی از این میزان کمتر بود!
پیشاپیش می دانم. دوستان اقتصاد خوانده جوان من خواهند گفت، پیرمرد! به آمار تجارتی نگاه کن. واردات به کشور افزایش یافته و البته که با واردات بیشتر می توان، روی تورم تاثیرات منفی گذاشت. البته ممکن است که واردات زیاد، با ورشکست کردن تولید کنندگان داخلی، بیکاری را بیشتر کند...
منهم می خواستم این داستان را باور کنم ولی دراین شماره دنیای اقتصاد آقای وزیر بازرگانی گفته اند که تنها 20 درصد ازواردات به ایران، کالاهای مصرفی است، بقیه بالمناصفه کالاهای واسطه ای و تجهیزات و ماشین آلات است که به احتمال زیاد در کوتاه مدت، تاثیری برروی قیمت ها ندارد. فعلا برسراین نکته معطل نمی شویم که با رکودی که وجود دارد معلوم نیست که این ماشین آلات و تجهیزات را کدام بخش وارد می کند و تازه برای چی؟
کاش یک اقتصاد دان جوان ما که « مخ» ریاضی دارد می آمد و این رابطه بین رشد نقدینگی و کاهش تورم را کشف می کرد.
من البته ضمانت نمی کنم ولی حدس زیادی می زنم که این اقتصاد دان جوان شانس خوبی برای بردن جایزه نوبل اقتصاد خواهد داشت.
0 نظر:
ارسال یک نظر