نمی دانم چه حکمتی است که همه چیز درتاریخ درازدامن ایران وارونه است و کج ومعوج. حوصله و توان بحث های نظری ندارم که درلابلای آن هم برای ترساندن خواننده نویسندگان فرنگی را چماق به دست وارد بکنم. پس می کوشم شواهدی به دست بدهم از این وارونگی. وقتی این کار راشروع کردم خیال داشتم این یادداشتها کتابی بشود برای نشر درایران- ولی نه دل و دماغ این کار را دارم و نه حوصله ای برای من مانده است ونه عملا چنین امکانی وجود دارد. هنوز بعد از چندین سال چشم انتظارانتشار کتابهائی هستم که یواش یواش دارند از پسرکم هم مسن تر می شوند! پس این شما و این هم یادداشتهای پراکنده ای که گاه و بیگاه در« نیاک» خواهید خواند....
۱۳۸۸ شهریور ۳, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظر:
ارسال یک نظر