این تکه را از خاطرات اعتمادالسلطنه بخوانید:
« عطر منجمدی از مادام پیلوگرفته بودم به شاه دادم. خوششان آمد. فرمودند هرچه هست برای من بیاور. ترکیب تو سزاوار این عطر نیست. من هم عرض کردم محض خاطرشما ازفرنگ خواسته بودم. همان شبانه خانه ی مادام پیلورفتم هرچه عطرداشت خریدم که کس دیگر نخرد»[ص 535]
ازشما چرا پنهان کنم مانده بودم که آقای احمدی نژاد این روایت هلو خواندن وزیر معزول خود را از کجا آورده بود؟ رسیدم به این تکه در همان خاطرات:
«باز امین حضور احمق رذالت کرد. در حضورهمایون ایستاده بود. محمود میرزا پسر مرحوم اسدالله میرزا که تازه پیشخدمت شده است دید. به شاه عرض کرد این هلوی پوست کنده کی است. شاه بسیار بدش آمد . حق هم داشت. تا کی رذالت» ( ص 534)
این هم برای رفع خستگی شما:
« ا زاتفاقات تازه فوت موتمن السلطنه وزیر خراسان است. این مرد یا از افراط شهوت یا محض تملق دختر وزیر دفتر را گرفته است. چون درست از عهده جماع برنمی آید از نورمحمود طبیب یهودی معجونی خواسته بود. او هم حب زراریخ داده بود. اگرچه قوه جماع را زیاد کرده بود اما در امعاء خراشی پیدا شد. چند روز مبتلی به اسهال خونی شده بود. دفعه اول معالجه شد. بازافراط کرد. این دفعه شهید راه شهوت شد. مرحوم شد. بسیارآدم قابل با مکنتی بود» ( ص 724)
0 نظر:
ارسال یک نظر