۱۳۹۴ مرداد ۱۱, یکشنبه

امپراطوران عریان چین

پاول کروگمن
سیاستمدارانی که درکشورشان رونق اقتصادی دارند درباره خود گرفتارتوهم کاردانی می شوند. می توانید این نکته  در مسایل داخلی  هم ببینید. جب بوش تصورمی کند که او رمز و راز رشد اقتصادی را می داند چون به تصادف وقتی او استاندار فلوریدا بودآن ایالت یک رشد حبابی چشمگیری در بخش مسکن داشت ولی از خوش شانسی او قبل از آن که  این حباب پاره شود استانداری اش به سر رسید. ما این را دربسیاری از کشورها مشاهده می کنیم. من به یاددارم که درباره بوروکراتهای ژاپنی درسالهای 1980 چه ها گفته می شد قبل از آن که رکود تقریبا دائمی ژاپن آغاز شود.
این چارچوبی است که باید درآن شما وضعیت عجیب وغریبی که در بازارسهام چین پیش آمده را بررسی کنید. بخودی خود قیمت سهام درچین نباید خیلی مهم باشد ولی مقامات دولتی همه حیثیت خود را به میان گذاشته اند به خاطر آن چه که برای کنترل بازارها انجام می دهند و دراین فرایند پا گذاشته اند که با وجود رشد چشمگیر اقتصاد در25 سال گذشته رهبران چین اصلا نمی دانند که چه دارند می کنند.
اجازه بدهید از مسایل پایه ای آغاز کنیم. چین به پایان یک عصر رسیده است. عصر رشد فوق العاده که دروجه عمده به این خاطر امکان پذیر شد که روستائیان نسبتا بیکار از روستاها به شهرها مهاجرت کردند. حالا این ارتش ذخیره نیروی کار کاهش یافته است و  این یعنی این که نرخ رشد اقتصادی باید کمتر شود.
ولی ساختار اقتصادی چین براین پیش گزاره که رشد باید زیاد باشد استوار است. واحدهای تولیدی- بسیاری که درمالکیت دولت اند-  درآمدها را انبار می کنند به عوض این که میان عموم توزیع نمایند- که باعث می شود تا درآمد خانوار افزایش نیابد. درعین حال نرخ پس انداز فردی هم از جمله به خاطر کمبود و نبود پرداخت های بازنشستگی و دیگر مساعدت های اجتماعی بسیار بالاست و خانوارها درآمد نقدشان را انباشت می کنند. درنتیجه مصرف در چین زیاد بالا نیست و این درحالی است که نرخ سرمایه گزاری زیاداست و سهم مصرف درتولید ناخالص داخلی خیلی پائین است.
این ساختار تازمانی قابل دوام بود که رشد اقتصادی زیاد امکانات کافی برای سرمایه گزاری فراهم می کرد. ولی اکنون در چین نرخ بازگشت سرمایه گزاری به شدت سیر نزولی گرفته است و نتیجه این که مشکل انتقال پیش آمده است. چه خواهد شد اگر سرمایه گذاری کاهش یابد ولی مصرف به اندازه کافی بیشتر نشود تا این شکاف را پر کند.
آن چه چین نیاز دارد رفرمهائی برای پراکندن قدرت خرید است و ناگفته نماند که البته کارهائی در این حوزه شده است. ولی آن چه مسلم است این کارها کافی نبوده است. برای مثال چین چیزی شبیه به یک نظام بهداشت ملی ایجاد کرد ولی درواقعیت زندگی بسیاری از کارگران به آن دسترسی ندارند. درضمن به نظرمی آید که رهبران چین احتمالا به دلایل سیاسی از دورنمای رکود می ترسند. درنتیجه برای بیشتر کردن تقاضا می کوشند ولی کاری که می کنند این که به زور به این نظام اعتبار بیشتری تزریق می کنند- از جمله سیاستی که باعث رونق کاذب دربازارسهام شده است. این سیاست ها برای مدت کوتاهی می تواند موثر باشد و احتمالا می تواند درست باشد اگررفرم ها با سرعت کافی انجام بگیرد. متاسفانه این طور نیست و در نتیجه حباب مالی ایجاد شده دارد می ترکد.
بخش عمده ای از فعالیت های چین صرف افزایش قیمت سهام شده است. سهام داران بزرگ از فروش سهام منع شده اند و به موسسات دولتی دستورخرید سهام داده شد و به بسیاری از کمپانی هائی که بهای سهام شان در حال سقوط بوداجازه داده شد تا خریدوفروش را متوقف کنند. این کارهائی است که شما برای چند روز انجام می دهید تا ازیک واهمه غیر قابل توجیه و مشخص جلوگیری کرده باشید ولی مقامات چینی این کار را بطور ادامه داردرباره بازاری می کنند که همچنان قیمت ها درآن بالاتر از سطحی است که مدتی نه چندان دور بود.
به راستی مقامات چینی دارند چه می کنند؟
از یک نظر آنها احتمالا به خاطر پی آمدهای مالی نگران اند. به نظر می رسد که بعضی از بازیگران درچین اندکی زیادی وام گرفته اند و برایشان هم سهام را به عنوان وثیقه گذاشته اند و درنتیجه اگر بازارسقوط کند درنتیجه ممکن است نکول بدهی پیش بیاید. این احتمال به ویژه بسیار نگران کننده است چون چین یک بخش بانکداری درسایه خیلی بزرگ دارد که دروجه عمده تحت هیچ نظارتی نیست و به سادگی می تواند به صورت یورش به بانکها برای به دربردن وثیقه ها درآید.
از طرف دیگر به نظرمی رسد دولت چین که شهروندان را به خرید سهام تشویق کرده است حالا باید به خاطر شهرت خودش هم که شده از قیمت سهام دفاع کند. ولی درواقع آن چه دارد اتفاق می افتداین که  شهرت دولت به سرعت از دست می رود.
درواقع هرگاه شما فکرمی کنید که مقامات دست به کاری زده اند که شهرت شان را نابود می کند آنها دست به کارهای عجیب تری می زنند. دراین اواخر مطبوعات عمدتا دولتی چین سقوط بازارسهام را- درست حدس زدید- به توطئه خارجی ها علیه چین نسبت داده اند که بیشتر از آن چه شما فکر می کنید غیرمحتمل است. از زمان های دور چین همه چیز را تحت کنترل داشته و خارجی ها را ازبازارسهام خود برکنار نگاه داشته است ودرنتیجه دارائی هائی که به شما اجازه خرید نداده اند حالا هم شما نمی توانید آنها را بفروشید.
تا به همین جا ما چه آموخته ایم؟ رشد باورنکردنی چین یک سراب نبود و اقتصادش یک مجموعه بسیار مولد است. مشکل انتقال به نرخ رشد پائین تر البته یک مشکل جدی است ولی ما مدتی است که از آن با خبریم. خبرعمده درباره اقتصاد چین نیست بلکه درباره رهبران آن است. همه آن چه که درباره ذکاوت و دوراندیشی شان شنیده اید را فراموش کنید. اگربراساس آن چه که اکنون می کنند واگربراساس تزلزل شان قضاوت کنیم، آنها اصلا نمی دانند که دارند چه می کنند.


0 نظر: