درصبح 6 اگوست 1945 یک بمب
اتمی را روی شهر هیروشیما منفجرکردند. رئیس ستاد ارتش امریکا ادمیرال لی گفت« استاندارد
اخلاقی ما همان است که درعصر عتیق بربرها ازآن استفاده می کردند» ولی هیچ خودکامه
قرون وسطائی نمی توانست چنین سطح عظیمی از ویرانی بباربیاورد. تنها چند ثانیه بعد
60درصد شهر هیروشیما از روی زمین پاک شد و از یک شهری که 350000 نفر جمعیت داشت
140000 نفر کشته شدند. سه روز بعد بمب اتمی دیگری را روی شهر ناکازاکی منفجرکردند
و نصف جمعیت آن شهر را کشتند.
حمله اتمی را به عنوان تنها
بدیل نظامی قابل قبول توجیه کردند و هنوز چنین می کنند. ولی واقعیت این است که
ژاپن در وضعی نبود که جنگ را ادامه بدهد. حتی قبل از حمله اتمی رهبران ژاپن خود را
برای تسلیم آماده می کردند. وینستون چرچیل دراین باره نوشت « اشتباه است اگر فرض
کنیم که سرنوشت ژاپن با بمب اتمی مشخص شد. شکست ژاپن قبل ازانفجار بمب اول حتمی
شده بود». ولی بمب به این معنا بود که امریکا و بریتانیا برای شکست ژاپن به
سربازان روسی دیگر نیاز نداشتند. مسئله وجه بازدارندگی بمب اتمی هم نبودواین هم
نبود که با جنگ طلبان زبان نفهم روبروبودند. استفاده از بمب اتمی وسیله ای درجنگ
برای کنترل استراتژیک بود. رئیس جمهور امریکا هاری ترومن تا حدودی این نکته را
پذیرفت چون او گفت« بمب احمتالا ما را درموقعیتی قرارداده است که می توانیم شرایط
پایان جنگ را دیکته کنیم». کمیته هدف امریکا- که وظیفه اش این بود تا مشخص کند که
بمب درکجا باید منفجرشود- نوشت انتخاب هیروشیما درواقع « به این دلیل بود که
استفاده اولیه به اندازه کافی چشمگیر باشد تا اهمیت این اسلحه درعرضه بین المللی
پذیرفته شود». به سخن دیگر طبقه حاکمه امریکا می خواست با استفاده از این سلاح
اتوریته خود را بردنیا حاکم گرداند.
اتفاق می افتد که مردم عادی
حفظ صلح را پی آمد داشتن بمب های اتمی می دانند. چنین ادعائی بی پایه است. دراین
70 سالی که از ویرانی هیروشیما می گذرد جنگهای خونین سرتاسر زمین را مسموم کرده
است. جنگ های پی درپی حتی خطر حمله های اتمی را بیشتر کرده است. در 50 سال گذشته
دو ابرقدرت شدیدا مسلح جهان کوشیدند درتولید این سلاحهای مرگ بار با یک دیگر رقابت
نمایند.
سلطه
سلاح اتمی اگرچه مسخره است
ولی نتیجه منطقی نظامی است که براساس رقابت اقتصادی، سیاسی و نظامی استوار است. به
همان شکلی که بنگاهها با یک دیگر در تولید کالا رقابت می کنند دولت های
امپریالیستی برای نشان دادن سلطه خود با انباشت سلاح بیشتر با یک دیگر رقابت می کنند.
بهترین نمونه هم مسابقه تسلیحاتی بین امریکا وشوروی در دوره جنگ سرد بود. این
رقابت همه ارجحیت های کل نظام سرمایه داری را مشخص می کرد. منابع عظیمی درجهان صرف
سلاح و دیگر ابزارهای کشتار جمعی شد. درحال حاضر درجهان آن قدر بمب و سلاح هست که
می توان بارها و بارها کره زمین را منهدم کرد. امروز سلاح اتمی در جهان به مراتب
از آن چه در دوره جنگ سرد بود بیشترشده است. بسیاری از این بمب ها حتی بیش از 40 برابر
از بمب هائی که هیروشیما و ناکازاکی را در1945کاملا منهدم کردند قوی ترند.
چین، فرانسه، هندوستان،
اسرائیل، پاکستان و بریتانیا بمب اتمی دارند. و این به این معناست که حتی جنگ های
منطقه ای هم می تواند به صورت یک جنگ اتمی دربیاید. ایران و امریکا در ماه قبل یک
توافق امضا کردند. مثل دیگر قراردادها این قرارداد درباره بازی قدرت و موقعیت بود
و چیزی درآن نیست که سیاره زمین را امن تر کند. این قرارداد به توسعه سلاح اتمی
اجازه می دهد ادامه یابد. و استفاده از بمب اتمی کثیف- نه از سوی تروریست ها بلکه
امریکا بطور مکرر درعراق اتفاق افتاد یعنی استفاده از بمب هائی با اورانیومی که به
اندازه کافی غنی نشده بود.
سلاح اتمی هم چنان ابزاری
است که به ملت های قدرتمند امکان می دهد
به سلطه شان ادامه دهند. ما باید خودمان را ازاین بمب ها و از نظامی که تولیدشان
می کند خلاص کنیم.
0 نظر:
ارسال یک نظر