دارم سفرنامه ای را ترجمه می کنم که کسی در 1848 پس ازسفر ازتهران به شمال ایران نوشته است دریکی از صفحاتش به این نکته برخوردم که جالب است « به ندرت اتفاق می افتد که در این جا از دو گروه درباره یک موضوع واحد، اطلاعات مشابه دریافت نمائید». نزدیک به 160 سال از آن تاریخ گذشته است ولی ما هم چنان به همان شیوه رفتار می کنیم. به مقوله تورم درایران امروز نگاه کنید. مستقل از این که برای مقابله با تورم چه سیاست هائی باید در پیش گرفت و یا در باره پی آمدهای آن، چه می توان گفت، بر سر بود یا نبودش دیگر نمی توان اختلاف نظر داشت. البته که تورم به معنای افزایش قیمت همه اقلام و محصولات نیست ومعمولاهم زنبیلی از کالا و خدمات را در نظر می گیرند و متوسط نرخ تورم را محاسبه می کنند. ولی من که کله ام حتی دراین سن و سال هم بوی قرمه سبزی می دهد، بر آن باورم که تورم را می توان بو کشید ویا حتی می شود، آن را دید و لمس کرد. چندین سال پیش که در تعطیلات تابستان به تهران رفته بودم و به چشم خویش، بساط کوپن فروشها را درمیادین مختلف دیده بودم. و یا ساعاتی را در میان دلالان بیشمار ارز در خیابان فردوسی و نادری ... گذرانده بودم، و یا شنیده بودم که خیلی ها که می شناختم یا برای خرید پیکان اسم نوشته بودند و یا خرید یخچال و چراغ گاز واغلب هم نه برای رفع نیاز عاجل خویش، بلکه برای فروش در بازار آزاد، در نوشته ای ادعا کردم که اگر می خواهید تورم را به چشم ببینید به ایران سفر کنید و شواهدش را هم ردیف کرده بودم. حالا هم، درپایان سال 1385 وقتی به هر طرف چرخ می خوری می بینی که قیمت ها بالارفته است. می خواهد قیمت زمین و خانه اجاره و مصالح باشد یا قیمت تاکسی و اتوبوس و سیب و گوجه فرنگی و گوشت و ویزیت طبیب و خرج دندان پزشکی و نخود و لوبیا وپیاز ووو. خوب در چنین وضعیتی لازم نیست که آدم حتما اقتصاد دانشگاهی خوانده باشد تا بداند که تورم هست و هیچ کس هم به اندازه حقوق ثابتی ها و یا کسانی که افزایش حقوق شان از این افزایش قیمت ها عقب می ماند، بهترو واقعی تر پی آمدهای تورم را نمی شناسند. با این همه، براساس آن چه که در نشریات و سایت ها می خوانم و گاه و بیگاه مباحث را دنبال می کنم، من یکی با این که چند سالی است که درایران نبوده ام ولی می دانم و به قول معروف بومی کشم که تورم دارد یواش یواش از کنترل دولت مهرورز خارج می شود و به همین خاطر هم بیشتر از همیشه نگرانم. حالا این را گفتم، بعد می بینم که وزیر کار، انگار دارد در باره کشور دیگری حرف می زند او مدعی است که « كاهش نرخ سود بانكي باعث كنترل تورم شد» و بعد پس از مقداری صغری کبری چیدن تقریبا نامربوط می فرمایند، « دولت نهم با اعمال اين روش در سال گذشته در سال جاري نرخ تورم را كاهش داد.» و بعد، درهمین سرک کشیدن ها به روزنامه سرمایه که در تهران منتشر می شود سر می زنم می بینم تیتر زده است که « تورم امسال به 41 درصد می رسد» و بعد دنبال داستان را می گیرم تاببینم که این « ضد انقلاب» کیست که به این صورت، و برخلاف ادعای وزیر محترم کار دارد « تشویش اذهان عمومی» می کند. می بینم ای دل غافل، این روزنامه هم این را بر اساس سخن رانی رئیس مرکز پژوهش های مجلس در مجلس تیتر زده است. برای این که صحبت وزیر کار را بهتر متوجه بشوید این تکه را سه بار بخوایند: « توكلي با بيان اينكه «نرخ تورم در شهريور 84، 3/30 درصد و در شهريور 85، 35 درصد بود»، گفت: «با تصويب اين متمم نرخ تورم به 41 درصد افزايش خواهد يافت».
اولا، نمی دانم آمارهای رسمی تورم ده درصد و 12 درصدی دیگرچی بود؟
برخلاف ادعای وزیرکار، نرخ تورم، افزایش یافته است.
و اگر ادعای توکلی راست باشد، امسال هم، افزایش می یابد.
قبل از این که دوستان جوان به من گیر بدهند که پیرمرد این همه انشاء ننویس اگر راست می گوئی راه حل بده، آقا جان، راه حل....
جواب من این است که راه حل پیشکش، اول یاد بگیریم و عهد کنیم تا کمتر دروغ بگوئیم....راه حل پیدا می شود. .
اولا، نمی دانم آمارهای رسمی تورم ده درصد و 12 درصدی دیگرچی بود؟
برخلاف ادعای وزیرکار، نرخ تورم، افزایش یافته است.
و اگر ادعای توکلی راست باشد، امسال هم، افزایش می یابد.
قبل از این که دوستان جوان به من گیر بدهند که پیرمرد این همه انشاء ننویس اگر راست می گوئی راه حل بده، آقا جان، راه حل....
جواب من این است که راه حل پیشکش، اول یاد بگیریم و عهد کنیم تا کمتر دروغ بگوئیم....راه حل پیدا می شود. .
0 نظر:
ارسال یک نظر