توضیح کوتاه: رفته بودم سایت آقای دکتر ادیب مهمانی، دیدم در حالی که نقدهائی که دوستان دیگر بر کارهای ایشان نوشته اندرا در این سایت بازتولید کرده اند، 4 یا 5 نقدی که من برکارهای ایشان نوشته ام را زیر سبیلی در کرده اند. علت را ندانستم و به واقع مهم هم نیست که بدانم. برای این که اندکی این کمبود را جبران کرده باشم یکی از این یادداشتهای کوتاه خودم را در زیر می آورم. خواننده علاقمند به خواندن دیگر یادداشتهای من در باره آقای ادیب می تواند آنها را در سایت روشنگری بخواند. اگر هم به آن سایت دسترسی ندارید به من خبر بدهید من متن یادداشتها را برایتان می فرستم.
احمسیف
دوستی که مدتها از او بی خبربودم، در یکی دور روز گذشته سر وکله اش در مناسبات ما پیدا شده و به طعنه بر آمد که مرد حسابی، این « لاطائلات» چیست که در باره دیدگاه های اقتصادی آقای دکترادیب نوشته ای؟ مگر نمی دانی که به قول آقای توکلی او « تافلر ایران» است و از آن گذشته:
« نوشته هايش سبك خاص وخوش آيندي دارد! مقالاتش سرشار از اطلاعات ،آمار و تحليل هاي يك جمله اي، اما با فاكت هاي غير قابل انكار ! زياد ه گو و مبهم نويس نيست. پيجيده ترين مباحث اقتصادي رابشكل مسايل رياضي طوري فورموله مي كند؛ كه قابل فهم ودرك براي وسيع ترين اقشار با سواد جامعه ايران قرارگيرد».
بعلاوه، باز به گفته همین آقای توکلی گرامی:
، « اديب يك مقاله 50 صحفه اي را در 2 صحفه، طوري خلاصه مي كند كه هيج حرف و كلمه اضافي را درآن نخواهي ديد و يا احساس كمبود نكته اي در مقالاتش نخواهي كرد ؛ نام اين سبك را مقالات ديجتالي گذاشته ام ! نوشته هايش روان ، يك دست و در عين حال ساختمان بهم پيوسته اي دارد ! اديب نه تنها اقتصاد ايران را خوب مي شناسد ،بلكه جامعه شناس برجسته اي هم است ؛ در حالي كه سياست مدار خاموشي است واصولا سياست را بي رنگ مي بيند»[1].
من دیدم ای داد، ای بیداد، سر پیری عجب کارخطائی کرده ام! بهتر دیدم که جلوی ضرر را از همین جا بگیرم. در سایتی که آرشیوی از نوشته های آقای ادیب را گذاشته اند شروع کردم به خواندن نوشته های دیگر ایشان تا رسیدم به این تکه در مقاله « اپوزیسیون خارج کشور و نئولیبرالیسم»(1)
"در صورتی که باقی ماندهء سوبسید ها حذف شود و آزادسازی تجارت خارجی تحقق یابد (دو شرط عضويت ايران در سازمان تجارت جهانی) حداقل سن ازدواج در ایران باز هم افزایش می یابد و نظر باینکه هم سوبسیدها سالیانه در حال کاهش است و هم اقتصاد ایران به سرعت به سمت آزاد سازی تجارت خارجی حرکت می کند، لذا سالیانه حداقل سن ازدواج رو به افزایش است. پیش بینی نگارنده این است که اگر آينده مثل گذشته باشد، حداقل سن ازدواج در ایران تا اطلاع ثانوی سالیانه 6 ماه افزایش می یابد. لذا طی ده سال آینده و بصورت پلکانی حداقل سن ازدواج برای آقایان به 35 سالگی و خانمها به 30 سالگی افزایش خواهد یافت"
(قسمت برجسته شده کار من است نه آقای ادیب)
به حسابی که آقای ادیب می فرمایند آیا درست است اگر من از فرمایش ایشان نتیجه بگیرم که نه فقط در 10 سال آینده بلکه، در 60 سال آینده، سن ازدواج آقایان به 60 سالگی و خانمها به 55 سالگی می رسد!
یا مثلا زمانی که مصدق نخست وزیر بود، آقایان در 5 سالگی و خانمها به محض تولدازدواج می کردند؟
من خودم فکر می کنم که حرف پرتی می زنم ولی نمی دانم که این «استدلال ریاضی» من کجایش می لنگد؟
به همین خاطر، از خدمت ایشان یا آقای توکلی، التماس دعا و تقاضای کمک دارم.
(قسمت برجسته شده کار من است نه آقای ادیب)
به حسابی که آقای ادیب می فرمایند آیا درست است اگر من از فرمایش ایشان نتیجه بگیرم که نه فقط در 10 سال آینده بلکه، در 60 سال آینده، سن ازدواج آقایان به 60 سالگی و خانمها به 55 سالگی می رسد!
یا مثلا زمانی که مصدق نخست وزیر بود، آقایان در 5 سالگی و خانمها به محض تولدازدواج می کردند؟
من خودم فکر می کنم که حرف پرتی می زنم ولی نمی دانم که این «استدلال ریاضی» من کجایش می لنگد؟
به همین خاطر، از خدمت ایشان یا آقای توکلی، التماس دعا و تقاضای کمک دارم.
مقاله آقای ادیب را در این آدرس بخوانید:
http://www.tehraneconomist.com/NewArticle.aspx
[1] سایت عصر نو، 12 اردبیهشت 1383، مقاله "یادداشتهائی در باره گلوبالیسم و سازمان تجارت جهانی»
http://www.tehraneconomist.com/NewArticle.aspx
[1] سایت عصر نو، 12 اردبیهشت 1383، مقاله "یادداشتهائی در باره گلوبالیسم و سازمان تجارت جهانی»
0 نظر:
ارسال یک نظر