نوشته: مایکل آلبرت
خیلی ازما آرزو داریم که وقتی سیریزا دریافت ( بنا به گفته
واروفاکیس که همین که مذاکره آغازشد) سروران اروپائی عمدتا هدفی غیر از نابودی
یونان نداشتند، با توجه به آن برنامه ریزی می کردند. البته که آنها باید مذاکره می
کردند ولی آیا می توانستند از واروفاکیس بخواهند کوتاه نیاید- و خودشان همه انرژی
خود را صرف سازمان دهی مردم می کردند تا برای خروج از یورو و تداوم مبارزه – با
سازمان دهی محلی، حمایت بین المللی و مجموعه از سیاست های مشخص از جمله ملی کردن
آماده باشند.
احتمالا این کار را نکردند چون هنوز امیدوار بودند که
شهروندان اروپائی سروران را محدود نمایند. یا شاید فکر می کردند که این حمایت وجود
نداردیا نمی تواند ایجاد شود که در آن صورت راهی که درپیش گرفتند برخلاف ظاهر ساده
انگارانه و شکست طلبانه نیست بلکه می کوشند از شرایطی که خیلی نازاست تا جائی که
می توانند امتیاز بگیرند.
ولی اجازه بدهید به شرایط کنونی نزدیک تر شویم. وقتی
رفرراندم به اطلاع اروپائی ها و سروران اروپائی رسید آنها گفتند، خوب که چی!
دموکراسی را نادیده بگیرید و همین طور دردهای مردم را، و ریاضت اقتصادی سرکوبگرانه
به خاطر منافع بانکهای ما راا بپذیرید و از آن مهم تر برنامه جنگ طبقاتی مارا به
نمایندگی از سوی ثروتمندان حفظ کنید یا ما شما را اخراج می کنیم. سیپراس نه فقط دو
انتخاب بلکه سه انتخاب داشت.
دوتااز این انتخاب ها کاملا واضح و مشخص اند. تسلیم شوید و
به توافق برسید که او انتخاب کرد. یا این که جواب بدهد گم شوید و خروج از یورو یا
اخراج از یورو. انتخاب سوم ولی چندان روشن و آشکار نیست و به نظر می رسد که از آن
غفلت شده است و من دلیل اش را نمی دانم. اگرقبول کنیم که او از سوی مردم جوازی
دریافت نکرده بود تا کوتاه نیاید یعنی حتی به خروج از یورو برسد و یا این که قبول
داشته باشیم که اونخواست اراده دموکراتیک مردم یونان را نادیده بگیرد یعنی رای
گیری درواقع نشان داد که مردم با خروج از یورو موافق نیستند، سئوال این است که چرا
سیپراس فراخوان یک رفرراندم بعدی را مطرح نکرد تانتایج رای گیری تائید شود. در این
رفرراندم سئوال اساسی این خواهد بود که ما خواستار معکوس کردن برنامه ریاضت
اقتصادی هستیم که اگر موافقت نکنند ازیورو خارج خواهیم شد یا این که باید ریاضت
اقتصادی را بپذیریم برای این که در یورو بمانیم و مبارزه بماند برای زمان دیگر. پس
آن گاه او می توانست هزینه و منافع این که چگونه رای بدهند را برای مردم توضیح
بدهد و بعد ترجیح خودش را بگوید و بعد بگوید که من از رای شما دنباله روی می کنم.
حالا اگر انتخاب کوتاه نیامدن و خروج از یورو برنده می شد،
او کشوری داشت که برای مبارزه آماده بود.
و اگر تسلیم طلبان برنده می شدند که او بازهم می دانست چه باید بکند، بکوشد
تا دیدگاه او حامیان بیشتری پیدا کند.
نمی دانم چرا این انتخاب بررسی نشد و یا آیابررسی شد ولی
مورد توافق قرار نگرفت. شاید دلایل خوبی هست. شاید هم نیست.
ولی آیا این انتخاب هنوز وجود دارد؟ سروران اروپائی و
احتمالا امریکائی گفته اند. دست نگاه دارید و گفته اند زانوبزنید و بندگی ابدی را
بپذیرید. و نظر به این که آن چه که می خواهند از آن چه سیپراس خودرا آماده کرد تا
بپذیرد به مراتب بدتر است آیا او نمی تواند به رفراندم باز گردد و بگوید این که
بخواهیم دریورو بمانیم با از خودگذشتگی – همان طور که اراده عموم بود که از
یوروخارج نشویم- یک چیز است ولی این که برای همیشه یک مستعمره باقی بمانیم یک چیز
دیگر . و بعد رفرراندمی فرابخواند، ارجحیت های خودرابگوید و اعلام کند که از اراده
مردم تبعیت می کند.
مجددا شاید چیزی هست که من از آن بی خبرم ولی به نظرم این کار
یک راه دموکراتیک، مسئول و مبارزه طلبانه است که دورنمای تداوم مبارزه واقعی- حتی
اگر نه فورا- بلکه دریک آینده ای نه چندان دور- را دارد.
0 نظر:
ارسال یک نظر