۱۳۹۴ تیر ۲۴, چهارشنبه

شکست رفرمیسم به تراژدی یونان منجرشد


دیوسیول

ازتوافق یونان بطور گسترده ای به عنوان یک کودتا نام می برند و به مقدارزیادی این درست است. حکمرانان اروپا از تهدید مالی و سیاسی استفاده کردند تا رای مردم یونان علیه ریاضت اقتصادی را وارونه کنند.
ولی وقتی الکسیس سیپراس با تازه ترین توافق ریاضت اقتصادی موافقت کرد هیچ تفنگی سرسیپراس از حزب رادیکال سیریزا را نشانه نرفته بود. او از عقاب ها خواست تا توافق کنند. وقتی آنها جواب منفی دادند او هیچ برنامه دیگری نداشت غیر از این که تسلیم شود. برای این که از این وضعیت خلاص شویم باید صادقانه بنگریم که چه اتفاق افتاد.  سیریزا قراربود از احزاب قدیمی کارگر سوسیال دموکراتیک متفاوت باشد. استاتیس کوالاکیس عضو کمیته مرکزی سریزا و الکس کالینیکوس عضو کمیته مرکزی حزب کارگران سوسیالیستی درفستیوال مارکسیستی دراین باره مناظره کردند. استاتیس گفت « سیریزا یک حزب ضد سرمایه داری است. حزبی است که می خواهد سرمایه داری را سرنگون کرده و به سوسیالیسم برسد». برای استاتیس اهداف رادیکال وریشه های سیریزا درنهضت های اجتماعی این حزب را از احزاب رفرمیستی مجزا می کند « احزابی که می کوشند شرایط کارگران را در محدوده سرمایه داری بهبود بخشند».  این واقعیت دارد که سیریزا درمقایسه با احزاب معمول کارگری و بدل های شان تازه و نو است و استاتیس هم بخشی از جناح بزرگ و فعال چپ درون آن است. آنها از استراتژی دولت صادقانه ولی به فوری انتقاد کرده اند. آنها درمقابل امتیاز دادن ادامه دارخواهان خروح از اتحادیه اروپا شدند. ولی الکس درپاسخ گفت که « این نوع انتقادها تا زمانی که شما دست به عمل نزنید موثر نیست». وقتی جمعه پیش  پارلمان یونان  در این باره رای می داد تا ریاضت اقتصادی به مراتب بدتر از آن چه که رفرراندم رد کرده بود را بپذیرد تنها دو نماینده سیریزا به آن رای منفی دادند. 8 نماینده دیگر رای ندادند و 7 نماینده هم در منزل ماندند ( غیبت کردند) و 15 نماینده اگرچه گفتند مخالف اند ولی به خاطر دفاع از دولت  رای مثبت دادند. اعضای پلاتفرم چپ هم پراکنده بودند. الکس ادامه داد« باید بطور جدی علیه این توافق رای داده می شدو بعد نمایندگان به خیابانها می رفتند تا مردم را برای مخالفت باآن بسیج نمایند». وقتی سیریزا در 2012 مهم شد بعضی ها از هرکوششی برای ایجاد احزاب چپ دیگر انتقاد کردند. به سوسیالیست ها گفته شد که اگر وحدت نکنند نفوذی نخواهند داشت. ولی خط تفریق بین سیریزا و سوسیال دموکراسی چندان روشن و مشخص نیست. آن چه یونان دارد که به تونی بلر خیلی نزدیک است یک چریک قدیمی است. حزب کارگر بریتانیا تا 1994 مدافع سوسیالیسم بود و جناح چپ آن هنوز هست. حزب سوسیال دموکراتیک آلمان وقتی که نمایندگان مجلس اش به نفع جنگ جهانی اول رای دادند مارکسیست بودند. همه رفرمیست ها می کوشند تا با استفاده از دولت سرمایه داری تغییر ایجاد کنند ولی همیشه این دولت سرمایه داری است که آنها را تغییر داده است تا این که آنها دولت را تغییر داده باشند. سوسیالیست های انقلابی به مبارزه طبقه کارگر می نگرند. این ها به خاطر دگماتیسم نیست بلکه به این خاطر است که این تنها راه رسیدن به پیروزی است.  کارگران چرخ های سرمایه داری را راه می اندازند و جنبش آنها می تواند این چرخ ها را متوقف کند. پتروس کنستنتینو  یکی ازاعضای ارشد حزب کارگران سوسیالیست در یونان است که در ضمن عضو شورای شهر آتن هم می باشد او گفت « ما روی کارآمدن یک حکومت چپ را جشن گرفتیم» ولی ادامه داد «این دولت نشانه قدرت ما نیست باید مردم را برای مبارزه آماده کنیم». بحران یونان پرسش هائی پیش آورده است که تنها یک کنترل کارگری می تواند به آنها جواب بدهد ووجود حزبی این چنین برای مقابله با تهدیدات رئوسا در طول رفرراندم حیاتی بود. پتروس ادامه داد« ما خیلی خوشبین ایم که می توانیم مبارزه کنیم. ما خوش بین ام چون ما یک سازمان انقلابی داریم». خیلی ها که می گفتند دربیرون از سیریزا آینده ای نیست الان ظاهرا بطور کلی منکر آینده شده اند. اگر چپ یونان نتواند سیریزا را طرف خودش داشته باشد درآن صورت جره می کوربین سوسیالیست برای بازیابی حزب کارگرپوسیده چه شانسی دارد؟ بحران یونان به روشنی نشان می دهد که حتی بهترین سوسیالیست ها هم می توانند درشرایط بسیار بحرانی خلع سلاح شوند مگر این که یک حزب انقلابی داشته باشند.



0 نظر: