داشتم اخبار تلویزیون را نگاه می کردم. به دلایلی کاملا قابل فهم خبر اصلی کشتاری بود که دیروز در دانشگاه ویرجینا اتفاق افتاد. و تاکنون حداقل 32 تن کشته شدند. ناگفته روشن است که از این بابت عمیقا متاسفم . آن چه برای من حیرت انگیز بود این که به طور متوسط روزی 80 نفر درامریکا درتیراندازی ها کشته می شوند. با این وصف اکثریت مردم امریکا با تکیه بر قانون اساسی که به آنها اجازه داشتن تفنگ می دهد با کنترل سلاح گرم مخالف اند. همین طور سردستی داشتم حساب می کردم که این مرگ و میر روزانه می شود ماهی 2400 نفر و سالی هم 29200 نفر. بعد به یک باره یاد 11سپتامبر 2003 افتادم که در یک حمله تروریستی به برج های دو قلوی نیویورک 3000 تن کشته شدند و در عکس العمل به آن ما شاهد این سیاست خارجی تعرضی ایالات متحده امریک بوده ایم وحتی درهمین اخبار شنیدم که آقای تونی بلر نخست وزیر انگلیستان هم از دنیا قبل از 11سپتامبر و بعداز11سپتامبر سخن می گفت. به حزئیات مصاحبه بلر نخواهم پرداخت ولی اندکی گیج شده ام! این دیگر چه حکمتی است که کشتن 3000 تن در نیویورک منشاء این همه تغییرات در سیاست داخلی وخارجی امریکا و بطور کلی غرب می شود با همه هزینه های انسانی و مالی تقریبا نامحدودش، ولی سالی ده تا 11سپتامبر، و تازه نه فقط یک بار بلکه هر ساله در امریکا، توجهی بر نمی انگیزد؟ در این که باید از مواد قانون اساسی حمایت شود تردیدی نیست ولی پرسش این است که آیا قانون برا ی مردم است یا مردم برای قانون؟ آیا این که قانون اساسی که در 300 سال پیش نوشته شده و به امریکائی ها اجازه حمل سلاح گرم داده است باید هم چنان پا برجا بماند و در عمل به صورت سالی ده تراژدی شبیه به آن چه در 11سپتامبر اتفاق افتاد دربیاید و تازه اقدامی هم برای تغییر وضعیت صورت نگیرد؟
من البته فکر می کنم که مسئله اندکی پیچیده تر است!
آن کس که بیشتر می داند لطفا راهنمائی کند.
0 نظر:
ارسال یک نظر