بدجوری فیلم یاد هندوستان کرده است! عجیب برای هوای بارانی مازندران و حتی هوای شرجی خفه کننده اش در تابستان دل تنگم. برای دل خودم، یک دوبیتی مازندرانی برای شما می نویسم که می خوانید. سراینده اش آقای ولی الله پاشا که من متاسفانه نمی شناسم.
مِه پشت از بار غِصه تا بَهیه
کِپر غَم اِتی افرا بَهیه
اَنه هِنیشته مه چشم انتظاری
مه دِتا چش، سیو میرکا بَهیه
ولی الله پاشا
پشتم از بار غصه خمیده شد
بوته ی غم بسان افرا گشت
از بس چشم انتظار نشستم
دو چشمم، مانند دانه ی سیاه تسبیح شد
کِپر غَم اِتی افرا بَهیه
اَنه هِنیشته مه چشم انتظاری
مه دِتا چش، سیو میرکا بَهیه
ولی الله پاشا
پشتم از بار غصه خمیده شد
بوته ی غم بسان افرا گشت
از بس چشم انتظار نشستم
دو چشمم، مانند دانه ی سیاه تسبیح شد
0 نظر:
ارسال یک نظر