۱۳۸۴ شهریور ۱۳, یکشنبه

زن در باورهای همشهری های آملی من


بسیاری از پیش داوری های ما ریشه در باورهائی دارند که در گذر زمان شکل گرفته و مانده اند. وقتی فرهنگ نقد و نقادی نباشد، یا ضعیف باشد- که متاسفانه در میان ما این چنین است- این پیش داوری ها هم باقی می مانند و حتی به صورت بخشی از فرهنگ اجتماعی ما در می آیند.
تازگی ها داشتم برای تخفیف دلتنگی های خودم کتاب « باورها و بازی های مردم آمل»( فرهنگ خانه مازندران، ساری 1374) را می خواندم که همکلاس دبستانی من علی اکبر مهجوریان نوشته است. نکاتی توجه مرا جلب کرده است که به شماری از آنها اشاره می کنم. همین جا بگویم که اگر دیگر دوستان هم همت بکنند و همانند علی اکبر باورهای مردم سرزمین خود را بنویسند، به احتمال خیلی زیاد، با همین تصویر روبرو خواهیم شد.
همشهریان من در مراسم « تیر ماه سیزه شو»، سیزدهمین شب از تیرماه تبری، یعنی 13 آبان هر سال مراسمی برگزار می کنند و تا پاسی از شب بیدار می مانند چون بر این باورند که شگون دارد. درضمن، « همچنین در این روز، دخترانی که شوهر نکرده و در خانه مانده اند، به وسیله ی پدران و یا مادران یا برادران کشان کشان از خانه به بیرون رانده می شوند و در ظاهر یک نفر به عنوان ضامن جلومی آید و قول می دهد که این دختر، امسال شوهر می کند و اورا بیرون نکنید. و بر این باورند که با این کار دختر ازدواج می کند» ( ص 14)
دلیل اش را نمی دانم ولی مردم آمل « می گویند، نفرین پدر موثر واقع می شود ولی نفرین مادر « نمی گیرد»(ص22).
البته باورهای دیگری هم هست. « دختران شوهر نکرده و در خانه مانده و زنان شوهر مرده و دو شوهر کرده و طلاق گرفته با با خود به خواستگاری دختران نبرده، و بر این باور بوده اند که عروسشان در آینده سیاه بخت می شود» (ص 39)
« پشت سر عروس آب نمی ریختند تا بر نگردد ودر خانه شوهر بماند» حالا اگر شوهر مردک زشت زبان و زشت اخلاقی بوده باشد، که خوب لابد فدای سر شاه دوماد!
« زنان حامله به دریا نگاه می کردند و براین باوربودند که بچه شان دارای چشمهای زاغ می شود!» البته، باورهای « طبی» هم داشتند. « کسی که دچارکمر دردشدیدی می شد زن دوقلو زائیده ای با لگد به ناحیه ی پشت و کمر او می زد تا کمر دردش بر طرف شود»(ص 39). شانس آوردم دو سال پیش که تابستان آمل بودم و دردکمر شدیدی هم داشتم کسی به یاد این باور نبود والی الان لابد فلج شده بودم!
در بغل نوعروسان که به تخت می نشستند و عازم خانه داماد بودند« کودک پسری قرار می دادند تا نوعروس در آینده اولین فرزندش پسر باشد». البته شیوه های ارزان بچه دار شدن هم وجود داشت، « زنان نازا موقع ریختن آب از « چل تاس» کاسه ای که بر روی آن دعا و اسامی امامان(ع) حک شده- در کنار زائو ( چله مار) قرار می گرفتند تا قطرات آن آب ازچل تاس به سروروی آنها بخورد و حامله شوند» ( ص 40) البته زنان نازا« به جفت زنان تازه فارغ شده لگد می زدند تا آنان نیز حامله گردند» ( ص 41). البته همشهریان گرام من از قافله سراسری هم عقب نمانده بودند و می گفتند « خواب زنان چپ است. یعنی اگر در خوابش کی بمیرد آن کس عمرش زیاد می شود و یا اگر کسی عروسی کند آن کس دجار اتفاقلهای شوم می گردد و تعبیر خوابهای آنان بر عکس صورت می پذیرد»
می دانم بعضی از دوستان به من « گیر» خواهند داد ولی 60 صفحه اول این کتاب در باره باورهای مردم است و هر چه گشته ام حتی یک مورد هم وجود ندارد که مشخصا در باره مردها باشد . یا عادات و باورهای کلی است و یا این چند موردی است که در بالا به آن اشاره کرده ام.

0 نظر: