مدتی است که اخبار درگیری سیاسی امریکا و ایران درصدر اخبار جهانی قرار گرفته است. از سوئی سخن گویان دولت امریکا برای جمهوری اسلامی خط و نشان می کشند و از آن طرف، زعمای قوم در ایران، نیز به روال همیشگی خویش، درباره مبارزه با « استکبار» هم چنان شعار می دهند. در چند روز گذشته، امریکا با عدم صدور ویزا برای هیئت پارلمانی ایران واحتمال جلوگیری از سفر آقای احمدی نژاد به نیویورک خبر ساز بود. از سوی دیگر، ایرانی ها نیز علاوه به شکوه و شکایت از « رفتار» غیر دیپلماتیک امریکائی ها- تو گوئی خودشان به اصول دیپلماتیک عمل می کنند!- مدتی پیش از اسم نویسی برای « شهادت طلبان» و به تازگی، از اولین مانور « شهادت طلبان» خبر دادند. سکوت دولت و عدم قاطعیت مقامات رسمی در محکوم کردن این حرکت های مذموم و غیر مسئولانه خبر از عدم بلوغ سیاست خارجی ایران می دهد که در شرایطی که این همه خبر درباره برنامه اتمی ایران وجود دارد دربرابر چنین کارهائی ماجراجویانه و بی سرانجام و بی فایده موضع قاطع نمی گیرند و آن را محکوم نمی کنند.
با این همه، به گمان من، علت اصلی جنگ و دعوای بین ایران و امریکا، فقدان آزادی و دموکراسی درایران و یا، برنامه اتمی ایران نیست. در عین حال، بعید می دانم که ایران « سلاح کشتار جمعی» خطرناکی داشته باشد، اگرچه به داشتن آن ادعا می کند. به اعتقاد من، دلیل اصلی « ضدیت» دولت امریکا با جمهوری اسلامی این است که نه فقط ایران از 2003، ازخریداران نفت خود به جای دلار، یورو طلب می کند بلکه در ژوئن 2004 دولت ایران برای اولین بار خبر تشکیل بازار خریدوفروش نفت به یورو در بورس تهران را اعلام کرد. اگرایران در ایجاد یک بورس نفت با استفاده از یورو موفق شود، وضعیت اقتصادی امریکا به شدت به مخاطره می افتد. اگرچه رسماو علنا اعلام نمی شود ولی در میان سیاست پردازان امریکائی هستند کسانی که این کار ایران را نشانه اعلان علنی یک جنگ اقتصادی بر علیه امریکا می دانند.
شواهد موجود نشان می دهد که هم فروشندگان و هم خریداران نفت از وجود چنین امکانی برای خرید وفروش نفت به واحدپولی به غیر از دلار استقبال خواهند کرد. د رحال حاضر، خریداران نفت در بازارهای لندن و نیویورک راهی به غیر از این ندارند که برای تامین مالی نفت مورد نیاز خویش از دلار استفاده نمایند. اجبار در استفاده از دلار باعث می شود که بخش عمده ذخایر ارزی این کشورها نیزبه صورت دلار باقی بماند. نتیجه این که، دلار در سالهای بعد از جنگ به صورت تنها واحد پولی در آمده است که عرضه اش به نیازهای اقتصاد امریکا وابستگی ندارد بلکه با تقاضا در اقتصاد جهان مشخص می شود. از سوی دیگر، همین وضعیت مسلط دلار، به سیاست پردازان امریکائی امکان می دهد که به سیاست های شدیدا مسئولیت گریزانه و در عین حال سود جویانه خویش در تداوم کسری تراز پرداختهای روزافزون ادامه داده وبه عوض، عرضه دلار را در بازارهای جهانی افزایش بدهند. افزایش روزافزون تقاضا نیز موجب می شود که با وجود افزایش عرضه، ارزش آن حفظ شود ( در دو سال گذشته، البته برای جلوگیری از افزایش افسار گسیخته کسری تراز پرداختهای امریکا، بانک فدرال رزرو کوشید از ارزش دلار بکاهد).
یکی از پی آمدهای تشکیل بورس یورو سالار نفت در تهران این است که میزان تجارت در بازار بورس لندن و نیویورک کاهش می یابد. خطر عمده و اساسی کمتر شدن تقاضا برای دلار امریکا در بازارهای جهانی است. البته گفتن دارد که در چند سال گذشته، بخش صنعتی اقتصاد امریکا در مواجه با تولیدات بسیار ارزان تر در چین و مکزیک و هند لطمات زیادی دیده واز سوی دیگر، به خاطر کاهش ارزش دلار، درسالهای اخیر، میزان قابل توجهی سرمایه خارجی هم از اقتصاد امریکا فرار کرده است که باعث شد میزان کاهش در ارزش دلار بیشتر از آنچه ای باشد که بانک فدرال رزرو طلب می کرد.
علاوه بر کاهش ارزش دلار، کسری تراز پرداختها نیز در سال 2004 به مرز 700 میلیارد دلار نزدیک شد. البته اگر دقت کنیم که بهای نفت در سال 2005 به میزان قابل توجهی افزایش یافته است، به احتمال بسیار زیاد میزان کسری تراز پرداختهای امریکا در 2005 باز هم افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر، در جای دیگر به تفصیل بحث کرده ام که دلیل اصلی اشغال عراق، نه سلاح کشتارجمعی و یا دیکتاتوری صدام، بلکه دقیقا تصمیم دولت عراق درنوامبر 2000 بود که رابطه بین نفت و دلار را قطع کرده و بعلاوه، 10 میلیارددلار ذخیره ارزی خود را به یورو تبدیل کرد. عکس العمل دولت امریکا این بود که با سند سازی و دروغ و ریا، عراق را به اشغال نظامی درآورد که هنوز هم ادامه دارد. یکی از اولین کارهای نیروهای اشغالگر این بود که معامله نفت عراق برای یورو متوقف شد.
پرسش این است که آیا امریکا ایران را به اشغال در خواهد آورد؟ به احتمال زیاد پاسخ این پرسش منفی است. چون دولت بوش و به خصوص اقتصاد مریض امریکا در وضعیتی نیست که او بتواند دست به این ماجراجوئی بزند. نه فقط طوفان اخیر، شکنندگی نظام سیاسی و اقتصادی امریکا را به عیان ترین شکل ممکن به همگان نشان داده است، بلکه، ماجراجوئی امریکا در عراق بطور روزافزونی به صورت یک فاجعه کامل در می آید. تا به همین جا، هزینه اش از هزینه تجاوز به ویتنام بیشتر شده است. کشتار مردم عراق و سربازان امریکائی وانگلیسی هم چنان ادامه دارد و به غیر از انگلیس و ایتالیا، عملا دولت دیگری، علاقه ای به درگیری در این ماجراجوئی ندارد. وضعیت حمله به ایران از این هم بسیار دشوارتر است. ایران می تواند به راحتی تنگه هرمز را ببنددو به بحران جدی بازار نفت دامن بزند. در آن صورت، به احتمال زیاد بهای نفت از بشکه ای 100 دلار هم فراتر خواهد رفت و البته که پی آمدهای چشمگیری برای رشد فشارهای تورمی در اقتصاد جهانی خواهد داشت. البته شواهد به ظاهر نشان می دهد که امریکا سناریوی مشابهی را به اجرا می گذارد. دولت امریکا، از برنامه ایران برای دسترسی به بمب اتمی سخن می گوید. ایران متهم شده است که از سازمان های تروریستی حمایت می کند و بعلاوه، نقش اش در فرایند صلح خاورمیانه هم از دیدامریکائی ها بسیار مخرب است. یک احتمال جدی این است که اسرائیل به نمایندگی از امریکا به تاسیسات نظامی ایران حمله کند. اگرچه در اوایل دهه 1980 اسرائیل تاسیسات عراق را منهدم کرد ولی بعید است که حمله به ایران- اگرچنین حمله ای صورت بگیرد- برای اسرائیل بدون مخاطره باشد. حتی اگر ایران نتواند جواب حمله نظامی اسرائیل را با حملات مشابه به اسرائیل بدهد، تردیدی نیست که ایران با بستن تنگه هرمز، به بحران موجود د ربازارهای نفت شدت خواهد بخشید. بحران نفت، بحرانی است که شرایط را برای بازگشت رکود و افزایش بیکاری توام با تورم و در نهایت، وضعیتی شبیه به آن در دوره بحران بزرگ سالهای 1920 با آن روبرو بوده ایم هموار خواهد کرد.
دروضعیتی که براقتصاد جهان و به ویژه بازار نفت حاکم است، بعید است که سیاست پردازان جهان غرب مرتکب چنین اشتباه فاحشی بشوند. به گمان من، اگر چه درباره حمله احتمالی اسرائیل به ایران ادعا زیاد است ولی بعید می دانم که از سوی « سرمایه داران» چنین « اجازه ای» صادر شود.
5سپتامبر 2005
یادداشت نویسنده: جریانش را نمی دانم ولی دیروز دریکی از روزنامه های تهران خواندم که یکی از مقامات بورس تهران خبر تشکیل چنین بازاری را « تکذیب» کرده است، اگرچه قبول کرد که در این باره بحث هائی شده است. آن چه که من دیده و خوانده ام این است که جمهوری اسلامی بطور خیلی جدی خیال دارد چنین بازاری را ایجاد کند.
0 نظر:
ارسال یک نظر