هرچه که جرم و جنايت صدام حسين بوده باشد؛ محاکمه او بيشتر به يک تجربه فکاهی و خنده دار می ماند تا کوششی برای ايجاد دموکراسی در عراق. اولا برخلاف تبليغاتی که می کنند اگر دموکراسی قرار است ماندگار و ريشه دار باشد نمی تواند؛ وارداتی باشد. کلی برنامه ريزی و آموزش لازم دارد- هم دولتی ها بايد آموزش های لازم را ببينند و هم مردم - که در شرايط امروز عراق از آن خبری نيست. در ثانی؛ بر خلاف ادعای شماری از راستگرايان ايرانی؛ دولت فخيمه امريکا تجربه خوبی از کمک به جريانات آزادی خواه در جهان پيرامونی ندارد و عمده تجربه اين کشور زورگو در سالهای بعداز جنگ جهانی دوم کمک به خفه کردن جريانات آزادی خواه و دموکرات در اين کشورها بوده است. هم نمونه ايران جالب است و هم نمونه گواتمالا و هم اندونزی و هم شيلی و هم گرانادا و هم خيلی جاهای ديگر. هنوز که هنوز است امريکا برای کشورهای جهان سوم شکنجه گر و بازجو تربيت می کند. آن کسی که به آزادی انسان ها باور داشته باشد؛ شکنجه گر و بازجو ديگر آموزش نمی دهد. از آن گذشته به خصوص پس از جنايت ۱۱ سپتامبر در نيويورک؛ سياست دولت امريکا در وجوه عمده بر اساس قانون شکنی بين المللی قرار گرفته است وقانون شکنان نمی توانند دموکرات و آزادی طلب هم باشند. آنچه امريکا در پايگاه نظامی خود در کوباکرده است و می کند در هر پوششی که ارايه شود؛ اقدامی است به بدی کارهای صدام حسين و ديگر مستبدان تاريخ. ديگر از شاهکارهای امريکائی ها در زندان ابوغريب و جاهای ديگر عراق چيزی نمی گويم. يکی از دلايلی که برای حمله به عراق ارايه می شود اين بود که حکومت مستبد صدام در زندان ابوغريب مردم عراق را شکنجه کرده و کشته است. خوب؛ مگر امريکائی ها در همان زندان چه کرده اند وچه می کنند؟ اين که يک شکنجه گر موهايش بور است و انگليسی را با لهجه غليظ امريکائی حرف می زند و آن يکی ديگر موهايش سياه است و احتمالا سبيل سياه رنگی هم دارد و انگليسی هم بلد نيست؛ برای تفکيک اين دو از يک ديگر کافی نيست. اين دو؛ به واقع از يک تخم و ترکه اند...
این ضرب المثل خودمان خیلی بجاست که « سگ زرد برادر شغاله» تا شما را عقیده چه باشد؟
0 نظر:
ارسال یک نظر