یکی از مهمانان محترم این وبلاگ در پیامی پرسیده است که آیا استفاده از سوبسید بهترین شیوه حمایت از اقشار آسیب پذیر است و بعلاوه، در نبود یک نظام نظارتی موثر، استفاده از سوبسید می تواند به قاچاق کالا از ایران به کشورهای همسایه منجر شود. اجازه بدهید اول از نکته دوم آغاز بکنم. در این که در خصوص بعضی از اقلام امکان قاچاق از ایران وجود دارد تردیدی نیست ولی نمی توان این احتمال را به همه حوزه هائی که دولت هر ساله بر قیمت خدمات ارایه شده خود می افزاید گسترش داد. برای مثال، برق، گاز و تلفن و آب در این محدوده نمی گنجد. از سوی دیگر، حتی اگر این احتمال وجود دا شته باشد سیاست درست کوشش برای برقراری یک نظام موثر نظارتی است نه این که با افزایش ادامه دار قیمت ها، کاری بکنیم که زندگی مردم هر روزه دشوارتر بشود. به عنوان مثال دارو را در نظر بگیرید. اگر بخواهید براین مبنا، قیمت دارو راافزایش بدهید خوب بدیهی است که بخش هرروزه بیشتری از مردم قادر به خرید دارو نیستند. گیرم که شما به این وسیله توانسته باشید، قاچاق دارو از ایرا ن را به صورت یک فعالیت اقتصادی غیر مفید در آورده باشید. همین نکته در خصوص گندم و برنج و اقلام مشابه وجود دارد. و اما در خصوص نکته اول، آیا پرداخت سوبسید بهترین شیوه حمایت از اقشار آسیب پذیر است یا خیر؟در این جا بهترین و بدترین به واقع مقوله هائی نسبی اند. یعنی در برابر عرضه محصولات و خدمات سوبسید دار شما با دو بدیل دیگر روبرو هستید.
یکی نظامی که محصولات بدون دخالت دولت به بازار عرضه شود و ادعای مدافعان این سیستم هم این است که رقابت در بازار باعث می شود که هم قیمت ها ارزان بشود و هم عرضه به اندازه کافی در دسترس باشد. گره گاه این نگرش این است که اگر بازار رقابتی نبود نتیجه چه می شود؟ و بعلاوه همه چیز به دست بازار به این معنا هم هست که آن کس که پول ندارد از معادله حذف می شود..- فراموش نکنیم که در این نظام، نهار مجانی به کسی نمی دهند
دوم این که همان گونه که خیلی ها درایران می گویند و تبلیغ می کنند، سوبسید نقدی بدهیم و بعلاوه این پرداخت ها را « هدفمند» بکنیم. یعنی یک معیارهائی را مشخص کنیم و برآن مبنا به خانوارهائی که پائین تر از آن معیارها قرار می گیرند کمک مالی بدهیم. این نظام به ظاهر بسیار هم عالی است مضافا که مدافعان آن مکرر تبلیغ می کنندکه دلیلی ندارد که مولتی میلیونرها هم سوبسید بگیرند و از این حرفها.... ولی نکته این است که اگر شما نظام نظارتی موثر ومفید ندارید و به همین دلیل نمی توانید کالاهای سوبسید را بطور صحیح توزیع کنید، دقیقا به همین دلیل، نمی توانید این نظام نقدی رابطور موثرومفیدی اداره کنید. و باز دقیقا به همین دلیل، عمده ترین پی آمد این نظام گسترده تر کردن فسادمالی است. هر آن کس که آشنائی دارد و به اصطلاح پارتی دارد از این کمک ها بهره مند می شود و بی پارتی ها هم به امان خدا رها می شوند. به تجربه کشورهائی که دراجرای این سیاست کوشیدند یکی از پی آمدهای تقریباحتمی آن این است که بخش قابل توجهی از کسانی که باید برای این کمک های مالی اقدام بکنند به دلایل گوناگون- از جمله غرورو کرامت شخصی وخانوادگی- چنین نمی کنند. به سخن دیگر وقتی از این معیارها می گذارید خانوارهابرای بهره مند شدن باید نداری و فقر خود را اثبات بکنند و بر خلاف دیدگاهی که غالب است اکثریت آدمها در جوامع انسانی بیشتر از آن کرامت دارند که از این کارها بکنند. نیتجه آن که سیاستی که قرار است در خدمت اقشار آسیب پذیر قرار بگیرد در عمل، ناموفق می ماند.
به یک دلیل دیگر مدافعان پولکی کردن همه چیز اشاره کنم و بگذرم. اغلب ادعا می شود که وقتی قیمت محصولی پائین باشد مصرف اش بطور نسنجیده ای زیاد می شود و حتی ادعا می شود که مصرف کنندگان، بیش از نیاز خود مصرف می کنند. ممکن است چنین عکس العملی در خصوص البسه و کفش صادق باشد ولی برای نمونه در خصوص بهداشت، آموزش چنین ادعائی مضحک است. من از شمای خواننده می پرسم اگر جراحی قلب در سرزمین شما مجانی باشد، آیا شما حاضرید بدون این که به آن نیاز داشته باشید بخاطر مجانی بودن قلب تان را به دست جراح بسپارید! یا مثلا فرض کنید آنتی بیوتیک در ولایت شما ارزان و حتی مجانی باشد، آیا شما مثل نقل و نبات آنتی بیوتیک می خورید ( حالا بماند که کسانی که فکر می کنند مریض اند و دارو زیاد مصرف می کنند، ممکن است جسم شان مریض نباشد ولی مغزشان بیمار است!)و یا آموزش را در نظر بگیرید. آموزش مجانی باعث می شود که شما بیشتر درس بخوانید... خوب ایراد این کار در چیست؟ آیا این حضرات ازبحث هائی که در باره سرمایه انسانی هست خبر ندارند؟....
باری من همان گونه که بارها و بارها نوشته ام. اگردر کوشش برای تخفیف مشکلات ناشی از فقر در جامعه جدی هستیم در کنار اقداماتی که برای کاستن از نابرابری توزیع درآمد و ثروت انجام می دهیم، مثل آموزش و بهداشت مجانی، باید فرآورده های اساسی زندگی- آب و برق و تلفن و گاز و مواد اساسی غذائی- را به قیمتی که برای مردم قابل پرداخت باشد به آنها عرضه کنیم برای تامین مالی این سیاست ها نیز گذشته از کوشش برای ایجاد یک نظام نظارتی موثر و کارآمد، استفاده از مالیات های مستقیم باید در دستور کار قرار بگیرد. مالیات های غیر مستقیم نیز باید بر محصولاتی که مصرف شان جنبه لوکس و غیر حیاتی دارد وضع شود.من برآن سرم که سپردن همه جنبه های زندگی انسانی به دست نیروهای کور بازار، حتی درعصرو زمانه ی « دیجیتالی» و اطلاعات سالار نیز به واقع نشانه انکار ناپذیر بازگشت به عصر ماقبل مدرن است.
0 نظر:
ارسال یک نظر